«ایستادن زیر دکل برق فشارقوی» یکی از بهترین مجموعه داستانهای فارسیای است که در نمایشگاه کتاب بیستوچهارم رونمایی شده است. این کتاب کمحجم که توسط نشر چشمه منتشر شده، تنها هشتادوشش صفحه دارد و شامل دوازده داستان کوتاه و داستانک است. تنوع موضوع، ژانر و نحوة ارائة داستانها نشان از تسلط غفارزادگان به انواع داستان و عناصر آن دارد.
یکی از ویژگیهای شاخص مجموعه داستان «ایستادن زیر دکل برق فشارقوی» زبان و نثر آن است. غفارزادگان نثری روان دارد و مشخص است که زبان هر داستان را نه بر اساس یک پیشفرض، که بر اساس نیاز همان داستان انتخاب میکند. نویسندههایی که زبان داستانشان را بر اساس پیشفرضهایی تئوریک انتخاب میکنند، معمولاً در تمام آثارشان زبان واحدی دارند؛ زبانی که گاه با محتوای داستان هماهنگی ندارد. مجموعه داستان «ایستادن زیر دکل برق فشارقوی» نشان میدهد که غفارزادگان از ایندست نویسندهها نیست و نتیجه، تنوع زبان در مجموعه داستان اوست: از زبان نوشتاری و پر از تصویر داستان «گوربان» گرفته تا زبان محاورهای سخته و سنجیدة «شفیجان» و «سنگ انتظار» و زبان شبهتاریخگرای «درخت من».
غفارزادگان در مجموعه داستان «ایستادن زیر دکل برق فشارقوی» تکیه و تمرکز زیادی روی ریزهکاریهای روانی آدمها دارد. البته این تمرکز هرگز باعث نمیشود که او دست از داستان گفتن بردارد و اصلاً شاید هم همین توجه ویژه به داستانگویی است که باعث میشود او سراغ ریزهکاریها برود، نه گرههای بزرگ. او بهشکلی خیلی ساده بحران هویت دختری جوان، تغییر رفتار و گفتار زنی مهاجر، شادی و شعف مردی تازهبازنشسته، نیاز پدری به اعتراف برای فرزند، اندوه برادری از مرگ خواهر و عبور شخصیتی داستانی از اخلاقیات سنتی را در داستانهایش به تصویر میکشد.
یکی از بهترین داستانهای مجموعه که نامش را به کتاب هم امانت داده -ایستادن زیر دکل برق فشارقوی- دربارة مردی است که پس سیویک سال و هشت ماه کار هر روزة آکنده از روزمرگی بازنشسته شده و برخلاف بسیاری از بازنشستههایی که در جهان واقع و جهان داستان دیدهایم، نهتنها غمگین نیست، که بسیار هم شاد است و احساس آزادی و بازگشت به دوران کودکی میکند. «سنگ انتظار» هم داستان خوبی است. این داستان ژانر پلیسی دارد، با ساختاری نامهای روایت میشود، از افسانهها و عقاید عامه بهره میگیرد و واقعیت و خیال را در هم میآمیزد. «سنگ انتظار» فضای داستانهای خورخه لوییس بورخس (۱۹۸۶ – ۱۸۹۹ / آرژانتین) را برای خوانندهاش تداعی میکند. «تأملات یک دوزنده»، «وقتی بیدار میشویم» و «موفرفری» نیز از دیگر داستانهای خوب این مجموعه هستند.
ایستادن زیر دکل برق فشارقوی، داوود غفارزادگان، نشر چشمه، چاپ اول، ۱۳۸۹