اولین بار چیزی حدود یکسالونیم پیش بود که شنیدم… جمع کوچکی بود از دوستان نویسنده و شاعر و روزنامهنگار. یکی گفت «فلانی برای یه مصاحبه و دوتا یادداشت، دو تومن از فلانی گرفته.» (منظورش دومیلیون تومان بود.) فلانی اولی روزنامهنگار ادبی بود و فلانی دوم داستاننویس. یکی از رفقا گفت «اون کارش همینه.» یکی دیگر […]
سلام کتاب ۱۸۹ / فرود مطمئن
بدترین اتفاقی که برای یک داستان ممکن است رخ دهد، این است که شروع و میانهای خوب یا حتی درخشان داشته باشد و پایانبندیای ضعیف. چنین داستانی یک ورشکستگی کامل است. و چنان خشمی در مخاطب برمیانگیزد که ممکن است دیگر هرگز سراغ اثری از نویسندهی آن داستان نرود. پایانبندی ضعیف مثل لایهای از زنگار […]
سلام کتاب ۱۸۸ / لاف عشق و گله از یار…
بارها از دوستان داستاننویسم یا از هنرجوهای کارگاههایم شنیدهام که «اینروزا انقدر سرم شلوغه که اصلا فرصت خوندن و نوشتن ندارم.» درست و حسابی معنای این جمله را نمیفهمم. وقتی کسی این جمله را (در توجیه کمکاریاش) میگوید، بهش میگویم «مهم نیست که چی فکر میکنی. یا چی تصور میکنی. یه کاغذ بردار، برنامهی روزانهت […]
سلام کتاب ۱۸۶ / سفر به گذشته
ماریانا پریهتو / کاوه فولادی نسب فرانسواز ساگان در داستان کوتاهش با نام «کمک یا چیزی مثل این« که در مجله ووگ منتشر شده، نمونه خوبی از ارائه هوشمندانه اطلاعات لازم را به ما نشان میدهد. «آن بهار ما در نرماندی بودیم و در خانهای مجلل زندگی میکردیم، حتی مجللتر از سابق؛ به خاطر اینکه […]
سلام کتاب – ۱۸۶ (به آفتاب، سلامی دوباره)
۱. بیستوهشتمین دورهی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران چهارشنبهی این هفته کارش را شروع میکند. نمایشگاه کتاب تهران بیشتر از آن که «نمایشگاه» کتاب باشد، «فروشگاه» بزرگی است که به ناشران ایرانی (که بسیاریشان مغازهی کتابفروشی ندارند) اجازه و امکان عرضهی مستقیم آثارشان را میدهد. بد هم نیست؛ به هر حال برای انسانهای شریفی که در […]
سلام کتاب ۱۸۵ / بازخوانی یک مقاله
جان آپدایک / کاوه فولادی نسب داستان چیزی نیست بهجز زیرکانهترین ابزاری که بشر تاکنون برای محک زدن و نمایش دادن خودش اختراع کرده است. روانشناسی و اشعه ایکس بعضی حفرههای بدیمن را نشان میدهند، تصویرهای علمی و نمودارهای آماری تجزیهوتحلیلهایی مفید را ارائه میدهند، ولی برای درک تمام و کمال انسانیت، برای نزدیک شدن […]
سلام کتاب ۱۸۴ (کاربرد گفتوگو)
بانی گلایتلی / کاوه فولادی نسب وقتی کلاس هشتم را میگذراندم، برای همکلاسیهای تنبل یا بیاستعدادم رسالهها و داستانهای کوتاه بیستوپنج سنتی مینوشتم. همان موقع با تکنیک هودینی مبنی بر کنار گذاشتن گفتوگوهای غیرضروری آشنا شدم. منظورم کنار گذاشتن حرفهای خنثایی مثل «سلام، چطوری؟» یا «خوب، چطوری؟» است که شروع تقریبا همه مکالمههای روزمره آدم […]
سلام کتاب ۱۸۳ (صحنههای شروع و پایان)
جیمز هال / کاوه فولادینسب نویسنده خلاق در خلال تجربههایش برای خلق صحنه به شیوهای شخصی دست پیدا میکند؛ همانطور که یک نوازنده پیانو به مرور زمان رابطهای شخصی با کلیدها برقرار میکند. نویسندهای که صحنه را میشناسد، احتمالا امکان تجربه در شکلهای هنری دیگر مثل تئاتر، سینما و تلویزیون را هم خواهد داشت. یک […]
سلام کتاب ۱۸۲ (مسیری که «باید» طی شود)
ویلیام پدن / کاوه فولادینسب استثناهای مهجور و تصورات غلط را باید کنار گذاشت. حکایتهایی مثل آنچه درباره مارک تواین گفته میشوند، یا بیش از حد اغراقآمیزند یا بیش از حد آمیخته به کجفهمی. یکی از رایجترین کجفهمیهایی که به نظر میرسد زیادی به مذاق آدمهای ناآگاه خوش میآید، این است که آثار هنری و […]
- 1
- 2
- 3
- …
- 22
- صفحه بعد »