«جوانمرگی در نثر معاصر فارسی» (سخنرانی هوشنگ گلشیری در شب ششم از شبهای شعر انیستیتو گوته در تهران / مهر ۱۳۵۶) از آن متنهایی است که هر نویسنده و منتقد ایرانی خوب و حتا لازم است هر چندوقت یک بار برود سراغش و دوباره آن را بخواند؛ با دقت و تمرکز -نه سرسری و سهلانگارانه- […]
تأملات ۳ | محفلی به وسعت ایران
این شکل محفلیای که ادبیات داستانی ما امروز به خودش گرفته، از آن آسیبهایی است که نهتنها به امروزمان لطمه زده و میزند، کاری میکند ناگزیر باشیم سالهاسال بعد در مقابل نسلهای آتی هم سرمان را بیندازیم پایین و بگوییم «دختر، پسر، ما متهمیم.» من پیشتر در یادداشتها و مقالههایم، به مناسبتها و دلایل مختلف […]
تأملات ۲ | بنگاههای انتشاراتی و مدیریت هیئتی
من این امکان و آثارم -لابد!- این کیفیت را داشتهایم که معمولاً -و نه همیشه- با ناشرهای خوب ایرانی کار کردهایم. ناشر خوب در ذهن من ناشری است که حقوق پدیدآورنده (مؤلف یا مترجم) را در حدی فراتر از «عرف رایج در بازار نشر ایران» رعایت میکند، ناشری است که مراحل فنی آمادهسازی کتاب از […]
تأملات ۱| خانهای از شن و مه
فرایند اعطای جایزهی نوبل به داستانی میماند که گرهافکنیاش از اوایل سال میلادی شروع میشود، حوالی سپتامبر با جدیتر شدن گمانهزنیها تعلیق آن به اوج میرسد، در دههی اول اکتبر که نتایج اعلام میشود، گرهگشایی رخ میدهد و در نهایت، ضیافت رسمی اهدای جوایز در دهم دسامبر در استکهلم سوئد، حکم تیتراژ پایانی را دارد. […]