احتمالاً یکی از مخالفای سرسخت و جدی مقوله تفکیک جنسیتی منم. برای این امر دلایلی دارم که دستکم برای خودم قابلپذیرش و منطقیان: من امروز زندگی زناشویی خوبی دارم، همسرم رو دوست دارم و اون هم همینطور. باهم کار میکنیم و باهم چرخ زندگی رو میگردونیم و توی زندگیمون درستوحسابی هممسیریم. و نکته آخر اینکه […]
سلام کتاب – ۸۵ (کاش غول جادو حقیقت داشت)
این هفته در تقویم فرهنگی کشور «هفته کتاب» نام گرفته است؛ چقدر هم خوب. و البته خیلی هم خوبتر میشود اگر روزی برسد که نوستالژیهایمان درباره کتاب دوباره تبدیل به واقعیتهای روزمره زندگیمان شوند؛ مثلاً دوباره تیراژ کتابهایمان بشود ۵۰۰۰تا، یا دوباره کتابها ظرف پنج شش ماه به چاپهای بعدی برسند، یا دوباره توی […]
اندر احوالات یک مدرس – ۵ (اون تابستون سرد)
ما بچههای دهههای پنجاه و شصت آدمای خاطرهبازی هستیم. کافیه چرخی توی اینترنت بزنیم و ببینیم چهعالمه عکس و نوشته هست که داره خاطرههای دهه شصت رو زنده میکنه؛ از اون عکسی که یه نوار کاست و یه مداد شیشگوش رو گذاشته کنار هم و زیرش نوشته «بچههای نسلای آینده هیچوقت نمیفهمن رابطه این دوتا […]
اندر احوالات یک مدرس – ۴ (راستی قربان شغل شریف شما چیه؟)
یکی از شیوههای برقراری روابط اجتماعی توی فرهنگ ما اینه که درباره شغل همدیگه سؤال کنیم: «راستی قربان شغل شریف شما چیه؟» در جواب همچین سؤالی من معمولاً نمیگم داستاننویس، روزنامهنگار یا منتقد ادبی. چندباری لبخند ترحمآمیز ملت رو -وقتی خودم رو اینطور معرفی کردهم- دیدهم و چندان دوست ندارم دوباره ببینمش. بعضیهام هستن که […]
تأملی بر مقوله «زاویهدید» با تمرکز روی کتاب «زاویهدید در داستان» سلام کتاب – ۸۴ (در پیچوخمهای نگاه)
«داستان کوتاه و رمان -مانند بیشترِ پدیدههای مدرن دیگر- برای ما ایرانیها محصولاتی وارداتیاند. از همان زمانی که محمدعلی جمالزاده (۱۲۷۴ – ۱۳۷۶) «یکی بود، یکی نبود»ش را با الهام از الگوهای غربی نوشت، استفاده نویسندة ایرانی از تولیدات غربی شروع شد و -گرچه در آن لحظة نخست، آشنایی با یک قالب هنری جدید […]
اندر احوالات یک مدرس – ۳ (از سینمای پلیسی / جنایی تا پارودی)
امروزِ روز دانشجوهایی که حوصله یادداشتبرداری سر کلاس رو ندارن، از تکنیکای مختلفی برای عقب نموندن از قافله استفاده میکنن؛ اگه اصلاً اهل فکر کردن به قافله و عقب نموندن و مسایلی از این دست باشن. بعضیا از همون تکنیک قدیمی کپی گرفتن جزوه دیگران استفاده میکنن. اینا معمولاً دیر مییان سر کلاس و همینطور […]
تأملی بر آثار و اندیشههای جلال آلاحمد سلام کتاب – ۸۳ (معلق میان سنت و مدرنیته)
جلال آلاحمد (۱۳۴۸ – ۱۳۰۲) شخصیت پیچیدهای داشته که شاید بشود یکی از مهمترین وجوهش را برونگرایی دانست؛ برونگراییای که باعث میشده او مدام دست به تجربه قالبها و شیوههای مختلف بزند و در همان دوره کوتاه چهلوششساله زندگیاش، در میان نویسندههای مدرن ایران در زمره معدود کسانی قرار بگیرد که آثارشان دامنه وسیعی […]
اندر احوالات یک مدرس – ۲ (یه خازن بزرگ)
گاهی اوقات یه فکری مثل بختک میافته به جونم و مثل خوره روحم رو میخوره و میتراشه؛ نه در انزوا، که با عرض شرمندگی از محضر صادقخان هدایت، معمولاً آدم منزویای نیستم. اسمش رو گذاشتهم «احساسِ مورد استفاده ابزاری قرار گرفتن». جای بدِ قضیه اینجاست که این احساس معمولاً توسط دانشجوهای سابقی ایجاد میشه […]
تأملی بر مقوله «حضور جامعه در داستان» با تمرکز روی مجموعهداستان «هیچوقت پای زنها به ابرها نمیرسد» سلام کتاب – ۸۲ (همین که نماندیم قصه شد)
یک زمانی- بهخصوص در میانهها و اواخر دهه هفتاد- بحث سوبژکتیویته یا لزوم برخورداری از قرائتی شخصی در مواجهه با پدیدههای مختلف خیلی در میان اهالی اندیشه و ادبیات داغ بود. بحث خوبی هم بود. بیشتر حول این میگشت که هیچ دلیلی ندارد همه آدمها -هنرمندان مؤلف که جای خود دارند- از نگاهی رسمی، […]
- « صفحه قبلی
- 1
- …
- 36
- 37
- 38
- 39
- 40
- …
- 48
- صفحه بعد »