کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

راه بی‌برگشت

۴ اردیبهشت ۱۴۰۱

نویسنده: رها خشنودی
جمع‌خوانی داستان کوتاه «مرغ‌عشق»، نوشته‌ی عدنان غریف


داستان کوتاه «مرغ‌‌عشق» داستان تغییر است؛ تغییر از آنچه هستیم به حال دیگری که نمی‌دانیم چیست، که ناگزیر با تغییر محیط پدید می‌آید و خارج از اراده‌ی ماست و نتایج‌شان قابل‌پیش‌بینی نیست. عدنان غریفی برای بیان این تغییر از دو روایت موازی بهره برده‌: یکی زندگی راوی که مهاجر است و اسیر جبر زمانه و دیگری پرندگانی که به خانه‌ی او منتقل شده‌اند.
راوی تغییرات خانواده‌ی خود را به‌صورت خیلی ظریف در دیالوگ‌ها و اظهارنظرهای‌شان به نمایش می‌گذارد. پدر و مادر که با مهاجرت نحوه‌ی حرف زدن و حتی فکر کردن خودشان تغییر کرده، اصرار دارند که فرزندشان شبیه کودکی خودشان در ایران حرف بزند و رفتار کند. آن‌ها که خود از اصالت‌شان دور شده‌اند و به‌راحتی در افکار یا زبان‌شان از کلمه‌های نامناسب استفاده می‌کنند، وقتی در آینه‌ی رفتار فرزندشان همین تغییرات را می‌بینند، به ستوه می‌آیند. ازطرفی مرغ‌عشق‌ها که از خانه‌ی همسایه به خانه‌ی راوی آورده شده‌اند، پس از تغییر محیط، خوراک‌شان هم تغییر می‌کند. پسر راوی که خود را پرچم‌دار علم می‌داند، مسئول رسیدگی به پرنده‌ها شده و به‌مرور غذای‌شان را تغییر می‌دهد تا جایی که به خوردن گوشت خام عادت می‌کنند. این تغییر رژیم‌غذایی منجر به تغییرات فیزیولوژیک و خلق‌وخوی پرنده‌ها می‌شود. در جهان واقع نیز افراد بسته به محیط و تغذیه‌شان خلق‌وخوی متفاوتی پیدا می‌کنند.
با هم‌زمانی این دو روایت، وجه تشابه‌شان هم طوری برجسته می‌شود که به معنی‌سازی در داستان کمک کند. اما اگر راوی مشاهداتش را از تغییرات پرنده‌ها، به همان نحو که تجربیات شخصی‌اش را از مهاجرات، بیان می‌کند، عرضه می‌کرد، لطمه‌ی بزرگی به باورپذیری داستان وارد می‌شد. با توجه به انتخاب راوی اول‌شخص که از افکارش هم با ما سخن می‌گوید، خواننده به‌راحتی قسمتی از ماجرا را که به بیان تغییرات ناخواسته‌ی مهاجرت می‌پردازد، حاصل تجربه‌ی شخصی راوی فرض و با مشکلات او هم‌ذات‌پنداری می‌کند و در آن نشانی از مانیفست‌های اخلاقی نمی‌بیند. ازطرفی بهره بردن از روایت گزارشی در ماجرای پرنده‌ها باعث می‌شود تا داستان از سبک رئال خود فاصله نگیرد و باورپذیری داستان مخدوش نشود. ازنظر ساختاری، داستان دارای دیالوگ‌هایی پیش‌برنده، هدفمند و معنی‌ساز است، درعین این‌که به ساده‌ترین و باورپذیرترین شکل ممکن بیان شده‌اند. استفاده از دیالوگ‌ها، گزارش عینی از اعضای خانواده و پرنده‌ها و همچنین بيان صداى مخالف با انديشه‌ی سیاسی راوی ازطرف همسرش که نزدیک‌ترین فرد به او در زندگی است، باعث شده معانی در لایه‌ی زیرین داستان به‌خوبی نهفته شوند و داستان را به رئالی دوست‌داشتنى فارغ از شعارزدگى تبديل كنند.
به‌عقیده‌ی من، معنی‌ای که با تغییرات پرنده‌ها برداشت می‌شود، اثرات دور ماندن از ریشه‌های خویش است. پدرومادر که با مهاجرت به‌ناچار از ریشه‌های فرهنگی‌شان دور شده‌اند و به تغییرات ناخواسته‌ی آن تن داده‌اند، در تلاشند تا فرزندشان از این تغییرات مصون باشد؛ تلاشی بیهوده برای رهایی از محیطی که در آن زندگی می‌کنند، مانند بال‌وپر زدن پرندگان قفسی.
پایان داستان پایان نیز پایانی غم‌انگیز و تأثیرگذار است که حتی پسرک هم قادر به نادیده‌ گرفتنش نیست: پرنده‌های تغییرشکل‌داده با دیدن مرغ‌عشق‌های جدید، آه از نهادشان بلند می‌شود و از وجود خویش رنج بیشتری می‌برند. تلاش‌های همسر راوی برای برگرداندن پرنده‌ها به‌شکل قبلی‌شان ناموفق است و این دو پرنده که انگار راوی و همسرش هستند، قدم‎های‌شان به راه بی‌برگشتی افتاده؛ گویی افراد بعد از مهاجرت نه آن آدم‌های قبلی‌اند که به‌راحتی به موطن خویش برگردند، نه می‌توانند به‌شکل جدید زندگی‌شان عادت کنند.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان, مرغ عشق - عدنان غریفی دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, عدنان غریفی, کارگاه داستان‌نویسی, مرغ عشق

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد