کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

جهانی به‌بزرگی یک پاکت‌نامه

۱۱ مرداد ۱۴۰۱

نویسنده: افرا جمشیدی
جمع‌خوانی داستان کوتاه «دو نامه»، نوشته‌ی علی خدایی


نامه‌نگاری از دیرباز به‌عنوان یکی از روش‌های متداول برای برقراری ارتباط میان انسان‌ها به‌ کار رفته‌. جاری شدن احساسات در قالب کلمات و رمزگشایی واژه‌هایی که شاید فقط از عهده‌ی مخاطب خاص آن نامه برآید، ازجمله ویژگی‌هایی است که نامه‌نگاری را به پدیده‌ای منحصربه‌فرد بدل می‌کند. در پهنه‌ی آسمان ادبیات نامه‌نگاری جهان، ستاره‌های زیادی خودنمایی می‌کنند؛ از کتاب «نامه‌ به کودکی که هرگز زاده نشد» اوریانا فالاچی تا «بابالنگ‌دراز» جین وبستر، از نامه‌های کافکا تا نامه‌‌های اشتاین‌بک، اُوکانر، مارک تواین و دیگران. نکته‌ای که باعث ترویج قالب نامه‌نگاری در داستان‌نویسی شده، بستری نرم و آرام برای بیان روایت‌هایی صمیمی است؛ روایت‌هایی که ظاهراً مانند نامه‌ای اصیل نباید مخاطبی جز یک گیرنده‌ی مخصوص داشته باشند، ولی با استفاده از المان‌های موجود در نامه‌نگاری، فضایی کنجکاوانه در ذهن خواننده ایجاد و او را به خوانش پنهانی نجواهای خصوصی نویسنده و مخاطب خاص او دعوت می‌کند. فضای نامه از جستار هم انعطاف‌پذیری بیشتری دارد و مثل خمیر بازی به نویسنده اجازه می‌دهد مخاطب را با ماتریس ذهنی‌اش همراه کند و حتی پا را از خلق رابطه‌های عاشقانه فراتر بگذارد و با آفرینش جهانی جدید، روایتگر گوشه‌ای از تاریخ، سیاست و شرایط اجتماعی زمانه‌ی خود باشد.
داستان «دو‌نامه» علی خدایی نیز قالب نامه‌نگاری دارد. علی خدایی زندگی دو دوست را که بنا‌به جبر روزگار از یکدیگر جدا افتاده‌‌اند درقالب دو نامه به تصویر می‌کشد. نامه‌ی نخست نامه‌ای ا‌ست که آنا برای مارا نوشته و از غم غربت و زندگی در کشوری سردسیر گفته و مملو است از دلتنگی و نوستالژی. نامه‌ی دوم نوشته‌ی مارا است برای آنا؛ مارایی که باوجود زندگی در وطن، شرایط غربت‌زده‌ای را سپری می‌کند. در هر دو نامه، راوی پای خود را از داستان بیرون کشیده و به این دو دوست اجازه داده تا با استفاده از فضای دراماتیک نامه، رنج و اندوه خود را با مونولوگ‌های گیرا به ‌اشتراک بگذارند؛ دو دوستی که حالا روزگار سال‌خوردگی خود را در دو نقطه‌ی جغرافیایی متفاوت، سپری می‌کنند. آنا و مارایی که گذشته‌ای شاد در کنار دوست‌های مشترک‌شان داشته‌اند، حالا مدت‌هاست از یکدیگر جدا افتاده و چشم‌انتظار سرنوشتند. آنا که دیگر مثل قدیم، حال‌وحوصله ندارد از داستان مهمانی رفتنش می‌گوید؛ این‌که به‌اصرار مادام‌‌ورا کفش صورتی پاشنه‌بلندش را پوشیده و به مهمانی و مراسم شام پنج‌دلاری رفته، ولی کسی به او پیشنهاد ازدواج نمی‌داده؛ آنایی که انگار هنوز دلش پر است از عطش زندگی قدیم و خیابان فرصت؛ حتی هوای سیگار همای بیضی از ذهنش بیرون نمی‌رود. مارا در نامه‌ی دوم از سختی‌های زندگی‌اش می‌گوید؛ از این‌که پولی ندارد تا بتواند تلفن بزند. از زیلفا می‌گوید که سرطان گرفت و هیچ‌وقت به اسرائیل نرسید، از لودویگی که سکته کرد و مرد، از نورایی که این‌قدر چاق شده که می‌خواهد خودکشی کند و ممکن است به نامه‌ی بعدی هم نرسد.
علی خدایی در این دو نامه، بذرهای زیادی برای خلق جهان مارا و آنا می‌کارد و فضاسازی زیبایی پیش روی خواننده می‌گذارد. در کنار زبان روان داستان، توجه به جزئیات از نکاتی است که باعث گیرایی بیشتر داستان «دو‌نامه» می‌شود. نویسنده در جایی از داستان ازقول یکی از دو راوی می‌گوید: «این‌جا تلویزیون خبرهای بدی از شما می‌دهد» و این هنر نویسنده‌ است که با ظرافت تمام، وضعیت برخورد با اقلیت‌ها را فقط در یک جمله‌ی تلویحی نشان می‌دهد. جزئیاتی ازاین‌دست در داستان «دو‌نامه» کم نیستند، مثل قهوه‌فروشی ریو که دیگر قهوه ندارد و جای قهوه، آدامس خارجی می‌فروشد یا رخ گم‌شده در جیب کت لودویگ و حتی این‌که دیگر کسی در کلاس رقص مارا شرکت نمی‌کند. همه‌ی این موارد جزئیاتی هستند که علی خدایی برای کمک به شکل‌گیری درام داستان و فضاسازی بهتر به‌شکلی ضمنی به‌ کار برده‌. با به‌کارگیری این جزئیات و زبان روان داستان، علی خدایی توانسته در داستان «دو‌نامه» تصویر شفافی را از زندگی رو‌به‌اضمحلال دو دوست در سال‌های پیری به ‌تصویر بکشد؛ دو دوستی که اگرچه به‌ظاهر تسلیم اقتضای زمان و سن‌شان نشده‌اند، ولی رفته‌رفته چاره‌ای جز پذیرش سرنوشت محتوم خود نمی‌بینند.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, دو نامه - علی خدایی, کارگاه داستان دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, دو نامه, علی خدایی, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

چراغ‌های رابطه تاریکند

قاب‌عکسی پرتضاد

حرکت بر خطوط موازی تنهایی

جهانی به‌بزرگی یک پاکت‌نامه

کلاه‌مخملی‌هایی از تبار داش‌آکل و کاکارستم

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد