کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

محک‌کافی آقای نویسنده

۲۲ مرداد ۱۴۰۱

نویسنده: افرا جمشیدی
جمع‌خوانی داستان کوتاه «هیچکاک و آغاباجی»، نوشته‌ی بهنام دیانی


ادبیات و سینما پدیده‌هایی مستقل ولی قیاس‌پذیر با یکدیگرند، که درکنار شباهت رسالت‌شان، تفاوت‌هایی در چگونگی به سرانجام رساندن آن دارند. به‌طورکلی می‌توان گفت در تمام شاخه‌های هنری، برای انتقال مفهومی مشترک (که می‌شود آن را روایت نامید)، تفاوت بر سر نحوه‌ی انتقال مفهوم و ایجاد آن روایت در ذهن مخاطب است. این واسطه‌ی انتقال پیام می‌تواند ازطریق قلم‌مو و بوم در نقاشی، ساز در موسیقی، نَحو و واژه در ادبیات و فریم و شات در سینما صورت پذیرد. اساساً نتیجه‌ی کار تمام این ابزار برون‌داد پیام است؛ پیامی که در ادبیات به‌صورت تصویرسازی ذهنی و صور خیال تجسم می‌یابد و در سینما با قرارگیری روی پرده‌ی سینما و مشاهده با چشم. برای خلق هر اثری در سینما نیاز به داستان داریم. درواقع داستان ماده‌ی اولیه و اساسی برای سینماست و گزاف نیست اگر سینما را وام‌دار ادبیات بنامیم. ازطرفی بااین‌که سینما نسبت به ادبیات و سایر شاخه‌های هنری، پیشینه‌ی کمتری دارد، توانسته به‌کمک ویژگی‌های بصری مناسب و انطباق‌پذیری با زمانه، همه‌گیری و اثربخشی بیشتری درطول‌ عمر کوتاهش داشته باشد. این موضوع باعث جلب‌‌توجه بسیاری از نویسندگان جهان به سینما شده‌، به‌طوری‌که یا در نوشتن فیلم‌نامه‌های سینمایی همکاری کرده‌اند و یا با تأثیر پذیرفتن از آثار درخشان سینمایی، بازتابی از آن‌ها را در داستان‌های‌شان به‌ نمایش درآورده‌اند. بهنام دیانی نیز از نویسندگان شیفته‌ی سینماست که اطلاعات کمی از او در دست داریم. یک مجموعه‌داستان منتشر‌شده و چند فیلمنامه تنها آثار دردسترس او هستند. نام مجموعه‌داستان او «هیچکاک و آغاباجی و داستان‌های دیگر» است که بدون‌شک همین یکی برای ماندگاری دیانی در ذهن دوستداران داستان و کتاب کافی ا‌ست؛ مجموعه‌ای از پنج داستان که می‌توان وجه‌اشتراک همه‌شان را سینما دانست. داستان «هیچکاک و آغاباجی»ِ این مجموعه‌ اثری درخشان در داستان‌ کوتاه‌ طنز ایرانی است.
«هیچکاک و آغاباجی» از زبان راوی نوجوانی روایت می‌شود که عاشق سینما و هیچکاک است و بعد از رفتن به سینما و دیدن فیلم «روح» او، ترس دست از سرش برنمی‌دارد و هرجا را که نگاه می‌کند تصویر پیرزن فیلم را می‌بیند. همان شب، آغاباجی که از بستگان مادربزرگ راوی است به منزل آن‌ها می‌آید. نحوه‌ی ورود آغاباجی با تصویرسازی‌های زیبا و کمدی، دیباچه‌ی درخشانی برای داستان ایجاد می‌کند. آغاباجی بعد از این‌که راوی ماجرای فیلم را تعریف می‌کند، دلش می‌خواهد آن را با راوی در سینما ببیند. شخصیت‌پردازی این پیرزن سال‌خورده و شرح زندگی او به‌قدری دقیق و جذاب است که مخاطب را به خواندن ادامه‌ی داستان ترغیب می‌کند. شرح سینما رفتن آغاباجی با راوی و چهارزانو نشستن او روی صندلی سینما و تعابیر بی‌نظیر نویسنده، نقطه‌ی اوج طنز ماجراست. آغاباجی که چند ازدواج ناموفق داشته، بعد از تماشای فیلم «روح»، درگیر مک‌گافین داستان می‌شود و از راوی درباره‌ی دست بریده‌‌ی شخصیت بی‌بی در فیلم سؤال می‌کند. اصطلاح بی‌بی برای شخصیت فیلم هیچکاک و ترکیب محک‌کافی به‌جای مک‌گافین، کارکرد بسیار شیرینی در داستان دارد. در ادامه‌ی داستان، آغاباجی بیمار می‌شود. ماجرای بستری شدنش در بیمارستان و جور کردن بساط قلیانش توسط راوی تکه‌ای دیگر از این پازل طنز را نشان می‌دهد. تنها وصیت آغاباجی دفن جعبه‌ای در قبرش است؛ موضوعی چالش‌برانگیز که به‌نوعی باعث تداعی فیلم هیچکاک در ذهن راوی می‌شود؛ انگار آغاباجی نیز سال‌ها پیش با بریدن دست شوهر مرده‌اش (جف) و پنهان کردن آن در جعبه، ناخواسته مانند شخصیت فیلم هیچکاک عمل کرده؛ دستی که مک‌گافین داستان بهنام دیانی است.
دیانی آن‌قدر تمام جزئیات داستان را ظریف کنار هم چیده و شیرین بیان کرده که طولانی بودن روایت خواننده را آزار نمی‌دهد. داستان سرشار از تصاویر سینمایی است؛ قاب‌ها و صحنه‌پردازی‌هایی که استادانه دکوپاژ شده و در اختیار ستینگ روایت درآمده‌. شخصیت‌پردازی و فضاسازی داستان بسیار دقیق انجام شده و بعد از پایان داستان، شخصیت آغاباجی و اتفاقات شیرین ماجرا تا مدت‌ها در ذهن خواننده باقی می‌ماند. نکته‌ی مبهم جای خالی بهنام دیانی است که بعد از خواندن این مجموعه‌ی داستانی ذهن علاقه‌مندان ادبیات را مشغول می‌کند. دلیل گوشه‌نشینی و ناپیدایی او سؤالی بی‌جواب است که باعث گمانه‌زنی‌های مختلفی شده؛ ولی شاید همین مک‌گافینی خودخواسته‌ی دیانی عاشق سینما باشد؛ مک‌گافینی که فارغ از اهمیتش، خواننده را بیش‌ازپیش شیفته‌ی یگانه‌کتاب این نویسنده‌ی زبردست می‌کند.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان, هیچکاک و آغاباجی - بهنام دیانی دسته‌‌ها: بهنام دیانی, جمع‌خوانی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, کارگاه داستان‌نویسی, هیچکاک و آغاباجی

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد