نویسنده: هومن ریاضی
جمعخوانی داستان کوتاه «لوه»، نوشتهی مسعود فرزان
با در نظر داشتن تجربهی آکادمیک فرزان و تسلطش به ادبیات، در برخورد اولیه با داستان «لوه» سؤالی در ذهن شکل میگیرد؛ اینکه پرداختن به جزئیاتی اینچنین دقیق چه ضرورتی دارد؟ در جستوجوی پاسخ این سؤال و بهمنظور رسیدن به شناختی دقیقتر، لازم است تا داستان را در لایهی ساختاریاش با دقت بیشتری بررسی کنیم.
آنچه در اولین برخورد با داستان فرزان جلب توجه میکند پرداختن دقیق او به جزئیات است. درواقع نویسنده با کنارهمنشینی تصاویر، کیفیتی مشابه فیلمی مستند به داستان بخشیده؛ گویی که راوی-شخصیت با در دست داشتن دوربین هندیکم خانگی اتفاقات داستان را برایمان ثبت کرده؛ این یعنی همان کیفیتی که مستلزم حضور شخصیتها در طبیعیترین حالتشان است. اما چگونه میتوان چنین کیفیتی را بهوسیلهی داستاننویسی خلق کرد؟ فرزان چنین کاری را بهواسطهی پرداختن به جزئیات در داستان پیادهسازی میکند تا با قرار دادن این جزئیات در شبکهی ارتباطی دقیقی، شخصیت لوه و بهکمک آن شخصیت راوی و دیگرشخصیتهای داستانش را به خواننده بشناساند.
درواقع با توضیحات ارائهشده نهتنها بیشازاندازه بودن جزئیات داستان قابلتوجیه است، بلکه نویسنده با تبدیل کردن این تهدید به فرصتی برای شخصیتپردازی و انسجام متن، جزئیات را به بخشی جداییناپذیر از داستان تبدیل کرده. بهعبارتدیگر، چیدمان دقیق جزئیات و شبکهای که برای مرتبط کردن این جزئیات به یکدیگر مورد استفادهی فرزان قرار گرفته ریشه در مشاهدهگری دقیق او نسبت به ویژگیهای شخصیتی و تسلطش به امکانات داستاننویسی دارد.