کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

شهری کوچک، به‌بزرگی یک جامعه

۱۰ بهمن ۱۴۰۰

نویسنده: افرا جمشیدی
جمع‌خوانی دوم داستان کوتاه «شهر کوچک ما»، نوشته‌ی احمد محمود


در هر برهه‌ای از تاریخ، نویسندگانی تلاش می‌کنند متأثر از دنیای پیرامون، به بازآفرینی تحولات زمان خود بپردازند. پرواضح است که پیوند ناگسستنی میان ادبیات و جامعه، رابطه‌ای ژرف را برای خلق آثار تاریخی و سیاسی ایجاد می‌کنه‌. احمد محمود نیز به‌واسطه‌ی زندگی در جنوب ایران آن‌هم در سال‌هایی که استعمارگری و غارت جزء لاینفک زندگی مردم این نواحی بوده، همواره دغدغه‌ای شگرف در زمینه‌ی پیامدهای استثمار داشته‌. رد‌پای این نگرش در بیشتر آثار احمد محمود به‌خوبی دیده می‌شود. نوشته‌های او بازتاب رویدادهای مربوط به نفت و قیام‌های بومی و اثرات مخرب توسعه‌یافتگی غیر‌اصولی و بسیاری دیگر از مشکلات مردم جنوب ایران است. زندگی شخصی و تجارب دوران کودکی و نوجوانی احمد محمود، این آثار را تبدیل به مجموعه‌ای از غنی‌ترین و ملموس‌ترین داستان‌های ادبیات دوران استعمار جنوب ایران کرده‌.
«شهر کوچک ما» را می‌توان داستانی نمادگونه از زیست‌جهان ما دانست؛ نمادی که تحت سیطره‌ی توسعه‌زدگی، توازن زیست‌بوم خود را از دست می‌دهد. داستان «شهر کوچک ما» با نابودی درختان و بر هم خوردن ساختار اقلیمی منطقه‌ای در جنوب ایران شروع می‌شود و به‌تدریج با دست‌مایه قراردادن احداث دکل‌های نفتی، توسعه‌ی نامتعارفی را نشان می‌دهد که مثل توموری سرطانی کل ناحیه را در بر گرفته و درنهایت منجر به نابودی محل زندگی مردم بومی می‌شود. مردمی که نسل‌‌به‌نسل برای بقا و ساخت محیط زندگی خود کوشیده‌اند، در شرایطی قرار می‌گیرند که توان کافی برای مقابله با قدرت استعمار و چاره‌ای جز ترک زادگاه ندارند.
احمد محمود با زبان درخشان خود توانسته ضمن بیان توصیف عینی در قالب شخصیت‌ها، با توصیف‌های اکسپرسیونیستی فضایی استعمارزده را مثل تجربه‌ای زنده مقابل چشم خواننده به تصویر بکشد. ژرف‌ترین و تلخ‌ترین مفهوم داستان به‌زیبایی در پاراگراف آخر بیان شده: کبوتری که خود را از زیر سبد بیرون کشیده، بر فراز ویرانه‌ای پرواز می‌کند که برایش ناآشناست. پرواز کبوتر سرگردان ازیک‌سو و تصویر در هم‌ کوبیدن خانه با بولدوزر ازسوی‌دیگر، نمادهایی از سردرگمی و آوارگی یک نسلند. ناکامی و بی‌سرانجامی در جای‌جای داستان جاری است و به‌نوعی پیامد تلخ استعمار را نشان می‌دهد. در آخرین خط داستان، شاهد درخشان‌ترین تصویرسازی احمد محمود هستیم: کوچه‌ای بدون پدر، و پسر‌بچه‌ای تنها با باری بر دوش؛ پسر‌بچه‌ای که به‌شکلی نماینده یک نسل، وارث این سردرگمی و بی‌سرانجامی است و بار آن را به دوش می‌کشد.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, شهر کوچک ما - احمد محمود, کارگاه داستان دسته‌‌ها: احمد محمود, جمع‌خوانی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, شهر کوچک ما, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

ادیسه‌ای در بزرگ‌راه

گذار

درختی زیر سایه‌ی ریشه

سهراب این ‌بار کشته نشد رها شد

بررسی نقش زمینه در داستان کوتاه «بزرگ‌راه»، نوشته‌ی حسین نوش‌آذر

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد