کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

ناگهان جنگ؛ بررسی تطبیقی «داستان مهمان‌های ملت» و شعر «مردی را که کُشت»

۱۴ بهمن ۱۴۰۲

نویسنده: نیلوفر وفایی
جمع‌خوانی داستان کوتاه «مهمان‌های ملت»، نوشته‌ی فرانک اُوکانر


درمیان نویسندگان ادبیات مدرن، فرانک اوکانر با خلق داستان «مهمان‌های ملت» و توماس هاردی با نوشتن شعر «مردی را که کُشت» تصویری جدیدی از جنگ ارائه می‌دهند. در این‌ دو اثر ادبی گرچه فرم‌های متفاوتی دارند، اما با گرایشی مخالف جنگ، تصویری صادقانه‌ از پشت‌صحنه‌ی این نبردها خلق می‌شود؛ جایی که عشق متعصبانه به وطن مطرح نیست، بلکه راوی‌ هردو بین انتخاب انسانیت و وطن‌پرستی به شک می‌افتند. درادامه به بررسی شباهت‌های راوی و درون‌مایه در این دو اثر می‌پردازم.
۱_ زاویه‌‌دید
زاویه‌‌دید در هر دو روایت اول‌شخص است. شاید اگر بخواهیم راوی‌های اول‌شخص را تقسیم‌بندی کنیم، بشود گروهی را به آن‌هایی اختصاص داد که عذاب‌وجدان دارند و حالا زوایه‌‌دید جوری طراحی شده‌ که فرصتی برای افشای آنچه رخ داده پیدا کنند؛ درست مانند راوی‌های این دو روایت ادبی.
داستان «مهمان‌های ملت» روایتی است از بحبوحه‌ی جنگ میان ایرلند و انگلیس. راوی سربازی ایرلندی است که همراه چند سرباز هم‌وطن و دو گروگان انگلیسی یک ‌جا زندگی می‌کنند و همین زیر یک سقف بودن رفاقتی را بین‌شان شکل داده. باهم غذا می‌خورند، کارت‌بازی می‌کنند و حرف می‌زنند. اما ناگهان جنگ سایه‌‌ی سنگینش را می‌اندازد روی سر رفاقت‌شان؛ خبر می‌رسد که انگلیسی‌ها چند نفر از سربازهای ایرلندی را کشته‌اند و حالا سربازهای ایرلندی هم باید دو گروگان انگلیسی را بکشند. داستان درخلال کشمکش دو سرباز ایرلندی که نمی‌دانند به ارزش‌های وطن پایبند باشند یا رفاقت و انسانیت شکل می‌گیرد و درنهایت سربازهای ایرلندی دو انگلیسی را می‌کشند؛ فقط به این دلیل که آن‌ها انگلیسی‌اند.
شعر «مردی را که کُشت» هم روایتی مشابه داستان ارائه می‌کند. در این شعر هم راوی سربازی است که یکی از سربازهای دشمن را کشته و همین عذاب‌وجدانی به جانش انداخته. شعر از جایی شروع می‌شود که راوی می‌گوید اگر او و آن سرباز باهم جایی غیراز میدان جنگ، مثلاً یک مهمان‌خانه، آشنا می‌شدند، ممکن بود باهم رفیق شوند، اما آن‌ها پیاده‌نظام بودند، هردو بر روی هم اسلحه کشیدند و راوی سرباز دیگر را کشت، چون او سرباز دشمن بود و همین کافی بود برای کشته شدنش.
در هر دو روایت، دو راوی تسلیم وطن‌پرستی می‌شوند و تنها به این بهانه که طرف‌ مقابل‌شان از دشمنند، آ‌ن‌ها را از بین می‌برند.
۲ـ درون‌مایه
بخش زیادی از آثار هنری و ادبی قرن بیستم بر پایه‌ی شک و تردید ساخته‌ شده‌. این قرن دوره‌ی تردیدهاست؛ دوره‌ای که انسان مدرن دائماً به خودش شک می‌کند. اگر بخواهیم درون‌مایه‌‌ای مشترک برای هر دو روایت انتخاب کنیم، می‌توانیم بگوییم نویسنده‌های این آثار، برپایه‌ی تردید، روایت‌هایی ضدجنگ خلق کرده‌اند. همان‌طور که گفته شد انگار هر دو روایت از عشق‌های ملی‌ـ‌‌میهنی فراتر رفته‌ و سؤال مهمی را مطرح کرده‌اند: آیا انسانیت باارزش‌تر و والاتر از وطن‌پرستی است؟ باوجود این‌که هر دو اثر در قرن بیستم نوشته شده‌اند، اما همچنان به خواننده‌‌های‌شان یادآوری می‌کنند که لازم است دائماً در مسائل اساسی و بنیادی تردید داشت، چراکه جامعه‌ی مدرن این را می‌طلبد. نویسنده‌های این دو روایت، نه‌تنها با دست گذاشتن بر موقعیت‌های مهمی در جنگ، به کشتار انتقاد کرده‌اند، بلکه با نشان دادن پشت‌صحنه‌ی جنگ و دسترسی مستقیم به افکار راوی، خواننده را تا میدان جنگ و لحظه‌ی کشتن دیگری کشانده‌اند و او را با این مسئله و عذاب‌وجدان بعد از انتخاب رو‌به‌رو کرده‌اند.
در جمع‌بندی می‌توان گفت، داستان «مهمان‌های ملت» و شعر «مردی را که کُشت» گرچه فرم‌های ادبی متفاوتی دارند، اما شباهت‌هایی مانند زاویه‌دید و درون‌مایه‌ی مشترک آن‌ها را بسیار به یکدیگر نزدیک کرده. هردو با دیدی جدید، مسئله‌ی مهمی را مطرح می‌کنند و خواننده‌ی مدرن را به تأمل وامی‌دارند.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان, مهمان‌های ملت - فرانک اوکانر دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, فرانک اوکانر, کارگاه داستان‌نویسی, مهمان‌های ملت

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد