کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

هرچیزی ممکن می‌شود، اگر بهای آن را پرداخت کنی

۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

نویسنده: مریم فریدونی
جمع‌خوانی داستان کوتاه «برنده‌ی اسب گهواره‌ای۱»، نوشته‌ی دی. اچ. لارنس۲


داستان کوتاه «برنده‌ی اسب گهواره‌ای» اثر لارنس، اثری مهم و تأثیرگذار به‌خصوص در دنیای مدرن است، به این خاطر که درمورد مفهوم رضایت صحبت می‌کند؛ رضایت از زندگی که تأثیر مستقیمی با احساس خوشبختی و آرامش دارد. ازآن‌جاکه موضوع داستان دغدغه‌ی مشترک همه‌ی انسان‌هاست، هر خواننده‌ای می‌تواند با آن احساس هم‌ذات‌پنداری کند. داستان درمورد مادری است که پسرش را قربانی نارضایتی و زیاده‌خواهی خود می‌کند. او خانواده‌ای تقریباً مرفه دارد و سه فرزند که حاصل یک ازدواج عاشقانه هستند. میل او به ثروت، موفقیت و… سیری‌ناپذیر است، خواسته‌هایش تمام‌نشدنی هستند و دیگر در دلش جایی برای عشق به همسر و فرزندانش وجود ندارد. شانس و خوشبختی در جلوِ چشمان اوست، اما آن را نمی‌بیند و مدام به دنبالش می‌گردد. همین میل اوست که نوایی را در خانه‌شان بلند کرده، نوای پول بیشتر. این نوا می‌تواند به مسائل مختلفی که در هر خانه به پا می‌شود و آرامش را از افراد آن سلب می‌کند، تعمیم پیدا کند. و این احساس اضطراب به همه‌ی افراد خانواده‌ی داستان نیز منتقل می‌شود. پسر خانواده درصدد برمی‌آ‌ید نوای خانه را خاموش کند. او ازطریق باغبان خانه با مسابقات اسب‌دوانی آشنا می‌شود و تصمیم می‌گیرد از راه شرط‌بندی، به مادرش ثابت کند که خوش‌شانس است. روی اسب‌ گهواره‌ای بدون نامش می‌نشیند و آن‌قدر روی آن می‌تازد تا نام اسب برنده به او الهام شود. این‌جاست که واقعیت و خیال درهم ‌می‌آمیزد و داستان از واقع‌گرایی صرف خارج می‌شود. پسر به‌هرصورت موفق می‌شود پول زیادی برای مادر به دست ‌آورد و به صورت ناشناس به او هدیه دهد. اما مادر او با این پول خوشحال نمی‌شود و بیشتر می‌خواهد. نوای خانه نیز با شدت بیشتر ادامه پیدا می‌کند: «هرکه بامش بیش، برفش بیشتر» و هرکه درآمدش بیش، خرجش بیشتر می‌شود. چیزی که مادر نمی‌داند این است که هر به‌دست‌آوردنی هزینه‌ای دارد و آن هزینه ممکن است به‌قیمت از دست دادن جان پسرش تمام شود. پسر تلاشش را بیشتر می‌کند تا رضایت مادر را به دست آورد و همین باعث بیماری و درنهایت از دست رفتنش می‌شود. شخصیت اصلی در داستان لارنس، هم می‌تواند فرد عامل باشد و هم معلول، هم پسر کنشگر و هم مادری که عامل کنش است. نویسنده درحالت کلی، به دنیای مدرن و مادی‌گرایی انتقاد می‌کند و از ارزش‌های بالاتری سخن می‌گوید.


۱. The Rocking-Horse Winner (1926).
۲. Sherwood Anderson (1885-1930).

گروه‌ها: اخبار, برنده‌ی اسب گهواره‌ای - دی. اچ. لارنس, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان دسته‌‌ها: برنده‌ی اسب گهواره‌ای, جمع‌خوانی, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, دی. اچ. لارنس, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد