نویسنده: سحر خوشگفتار ملیح
جمعخوانی داستان کوتاه «نقاب مرگ سرخ۱»، نوشتهی ادگار آلن پو۲
«نقاب مرگ سرخ» نوشتهی ادگار آلن پو یکی از معروفترین داستانهای کوتاه اوست که در سال ۱۸۴۲ منتشر شده. داستان دربارهی شیوع مرگبار بیماریای است که «مرگ سرخ» نام دارد و مردم را با سرعت بسیار زیادی میکشد. این بیماری با نشانههایی مانند درد شدید، سرخی و خونریزی از منافذ بدن همراه است. در داستان، شخصی بهنام پرنسپراسپرو تصمیم میگیرد که خود و جمعی از دوستان ثروتمندش را در یک قصر بزرگ محصور کند تا از این بیماری در امان بمانند. آنها ماهها در قصر به خوشگذرانی و جشن مشغولند، بیآنکه خبری از بیرون داشته باشند. بعد از مدتی پرنسپراسپرو مهمانی ماسکدار بزرگی ترتیب میدهد که در آن مهمان ناخواندهای با لباس و ماسک عجیبوغریب که نماد مرگ سرخ است حضور پیدا میکند. این حضور ناگهانی باعث وحشت و مرگ حاضران میشود، زیرا مهمان ناخوانده خود بیماری مرگ سرخ است.
داستان به مضامینی مانند ترس از مرگ، تفاوتهای طبقاتی و بیهودگی تلاش برای فرار از سرنوشت میپردازد و نمونهای برجسته از نوشتار گوتیک و بهکارگیری نمادها در ادبیات است. «نقاب مرگ سرخ» اثری است که با استفاده از نمادها، ترسها و نگرانیهای انسانی را دربرابر مرگ و ناشناختهها تصویر میکند. این داستان با توصیف شیوع مرگبار «مرگ سرخ» آغاز میشود. در این بیماری، سرخی رنگ نهتنها نمادی از خون و مرگ است، بلکه نشاندهندهی خطر و وحشت نیز هست. بهاینترتیب، پو از رنگ بهعنوان ابزاری برای ایجاد حس تهدیدآمیزی در داستان استفاده میکند. درمقابل، پرنسپراسپرو را بهنمایندگی از طبقهی ثروتمند و قدرتمند، به تلاش میاندازد تا با ایزوله کردن خود و دوستانش در قصری مجلل، از این بیماری فرار کند.
قصر با هفت اتاق خود، که هرکدام با رنگهای متفاوت طراحی و تزئین شدهاند، نمادی از مراحل زندگی و نیز چرخهی مرگ و زندگی به شمار میرود. این هفت اتاق از شرق به غرب چیده شدهاند؛ مسیری که خورشید طی میکند و نمادی از گذر زندگی است. آخرین اتاق که رنگ سیاه، اما شیشههای قرمز دارد، نمادی از مرگ و نهایت زندگی را نشان میدهد. مهمانی ماسکدار پرنس نیز، با تمام شکوهوجلالش، نمادی از انکار و فرار انسان از واقعیت مرگ است. حضور مهمان ناخوانده با لباس مرگ سرخ در این مهمانی، برخورد ناگهانی انسان با مرگ را نشان میدهد؛ مرگی که غیرقابلاجتناب و ناشناخته است و درنهایت حتی به درون قصرهای محکم و دورازدسترس نیز راه مییابد. این شخصیت نهتنها بیانگر بیماری است، بلکه نمایندهی عدالت طبیعی و نابودگر توهم امنیتی است که طبقهی ثروتمند ساختهاند.
در داستان «نقاب مرگ سرخ»، ساعت عظیمی که هر ساعت با زنگهایی عمیق و طنینانگیز به صدا درمیآید، نقش کلیدی و نمادین ایفا میکند. این ساعت، که در اتاق آخر قرار دارد، نهتنها زمان را اندازهگیری میکند، بلکه هر بار با به صدا درآمدنش، باعث میشود که رقص و شادی مهمانان متوقف شود و همه در سکوت و اندوه به یاد مرگ فروروند. صدای زنگ ساعت نمادی از گذر زمان و نزدیک شدن به مرگ است، و هر زنگ یادآور این واقعیت تلخ که زمان محدود است و مرگ ناگزیر. این لحظات توقف، مهمانان را مجبور به رویارویی با ترسهای درونیشان میکند؛ گویی ساعت نوعی هشدار است که اجتنابناپذیری مرگ را به آنها یادآوری میکند و بر هیجان و بیخیالی مصنوعی جشن سایه میاندازد.
درنهایت، پو با داستان «نقاب مرگ سرخ»، نهتنها به تصویرگری یک بیماری همهگیر و تأثیرات آن بر جامعه میپردازد، بلکه در لایههای عمیقتر، مفاهیمی مانند فرار از واقعیت، انکار مرگ و تساوی همهی انسانها دربرابر مرگ را هم بررسی میکند. این داستان با بهکارگیری نمادهای قدرتمند، به مخاطب اجازه میدهد دریابد هیچ مکانی، حتی مجللترین قصرها هم، نمیتوانند بهعنوان پناهگاهی دربرابر نیروهای بزرگتر طبیعت عمل کنند.
۱. The Masque of the Red Death (1842).
۲. Edgar Allan Poe (1809-1849).