کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

بررسی نظریه‌ی محیطی‌ـ‌نژادی ایپولیت تِن در داستان «دوشو»

29 ژوئن 2024

نویسنده: پریسا جوانفر
جمع‌خوانی داستان کوتاه «دوشو1»، نوشته‌ی گی دو موپاسان2


داستان «دوشو» نوشته‌ی گی دو موپاسان داستانی ناتورالیستی است که می‌توان در آن ردپای نظریه‌ی محیطی‌ـ‌نژادی ایپولیت تِن، فیلسوف فرانسوی قرن نوزدهم را جست‌وجو کرد. ایپولیت تن به‌عنوان یکی از متفکران ناتورالیسم در فرانسه معتقد است که انسان مقهور طبیعت است و شرایط آفرینش اثر هنری منوط به نژاد، محیط و زمان است. نژاد خصوصیات اخلاقی موروثی است و ارتباطی با پرورش و محیط اجتماعی ندارد. منظور از محیط نه‌تنها محیط فیزیكی که محیط سیاسی و اجتماعی هم هست. زمان نیز روح زمان است و برداشت خاصی است که در یك دوره بر دیگر برداشت‌ها غالب است. تن درباره‌ی این سه عنصر جبر را می‌پذیرد. آرای ایپولیت تن برخی از نویسندگان قرن نوزدهم ازجمله زولا، استاندال، بورژه و موپاسان را تحت‌تأثیر قرار داده. این یادداشت به‌طور خلاصه به تأثیر این نظریه بر داستان «دوشو» می‌پردازد.
گرچه عنوان داستان «دوشو» است، اما شخصیت اصلی داستان مردی به‌نام بارون مُردیان است. او در آغاز داستان مردی متمول، مدرن و مغرور معرفی می‌شود که درعین‌حال از تنهایی و یکنواختی زندگی رنج می‌برد. بارون در دوران میان‌سالی است و گویا به‌ دنبال معنایی برای زندگی می‌گردد؛ بنابراین به فکر زندگی با پسر نامشروع خود دوشو می‌افتد و برای رسیدن به پسرش مسافتی را طی می‌کند. او با امید دیدن پسر و خانواده‌ای در سطح خود راه می‌پیماید، ولی از بدو رسیدن به مقصد یکی‌یکی با خصوصیات زندگی ساده و سطح پایین دوشو روبه‌رو می‌شود و هرچه پیش‌تر می‌رود دل‌زده‌تر و پشیمان‌تر می‌شود. او که از پیداکردن معنی در بیرون از خود به نتیجه نمی‌رسد، تصمیم می‌گیرد به زندگی قبلی‌اش بازگردد.
ازنظر بارون دوشو، خانواده و خانه‌اش فاقد استانداردهای لازم است که به‌تدریج و به‌مرور با این ویژگی‌ها مواجه می‌شود: پسرک دهاتی، خانه‌ای کثیف و نامرتب، لباس‌های نامرتب و کفش‌های گلی، بوی سیر و لهجه‌ی جنوبی. هرچه زمان می‌گذرد، بارون معذب‌تر و ناامیدتر می‌شود تااین‌که با دقت در اخلاق و رفتار دوشو متوجه شباهت بسیار به مادرش می‌شود؛ شباهت‌هایی ناراحت‌کننده و نفرت‌انگیز، و همین مورد او را مصمم‌تر به ترک خانه‌ی دوشو می‌کند و درنهایت در هنگام بدرقه از پسرش که تمام عمر به خرج بارون زندگی کرده، می‌شنود که چیزی به کسی مدیون نیست و فردی خودساخته است؛ غرور و خودستایی‌ای که تنها ویژگی دوشو است که از پدرش به ارث برده. درحقیقت مواجهه‌ی بارون که مردی مدرن و شهری است با پسر روستایی و سنتی‌اش او را از زندگی با او دل‌زده می‌کند و از ترس این‌که شناخته و پدر خطاب شود از آن‌جا می‌گریزد؛ چراکه سبک زندگی این دو مرد در تقابل باهم قرار دارد.
دوشو که پسر بارون و از خون اوست، به‌جز بدترین ویژگی او، غرور، هیچ قرابتی با پدر خود ندارد. او به‌دلیل زندگی و رشد یافتن در محیطی متفاوت شخصی کاملاً غریب با پدرش است. ازاین‌حیث می‌توان آرای ایپولیت تن را در محتوای داستان به‌راحتی مشاهده کرد. او در نظریه‌ی محیطی‌ـ‌نژادی خود اعتقاد دارد که آدم‌ها محصول محیط خویشند و محیط اجتماعی عاملی تعیین‌کننده و اثرگذار در شخصیت است. این داستان هم با قرار دادن دو شخصیت داستان که رابطه‌ی پدروپسری باهم دارند، یکی در محیطی شهری و اشرافی و درمقابل یکی در محیطی روستایی و ساده، نشان می‌دهد که چطور محیط می‌تواند پیش‌تر از خون، نژاد و ذات انسان قرار گیرد و پدر و پسر را نسبت به‌هم بیگانه کند.


1. Duchoux (1887).
2. Guy de Maupassant (1850-1893).

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, دوشو - گی دو موپاسان, کارگاه داستان دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, دوشو, کارگاه داستان‌نویسی, گی دو موپاسان

تازه ها

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

یک روز فشرده

مردی در آستانه‌ی فصلی سبز

دلبستگی و رنج

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد