کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

دیوان شرقی-غربی /۱/ در باب گفت‌وگو

۲۳ دی ۱۳۹۶

شماره‌ی اول یادداشت هفتگی «دیوان شرقی-غربی»، منتشرشده در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۹۶ در هفته‌نامه کرگدن


دو قرن پیش، وقتی گوته –شاعر فیلسوف آلمانی- با شعر حافظ مواجه شد، از عظمت هنر و عمق اندیشه‌ی شاعر ایرانی چنان در بهت فرو رفت، که پنج سالی از زندگی‌اش را ریخت پای او و خلق اثری سترگ به نام «دیوان غربی-شرقی» (۱۸۱۹). در آن زمان هنوز تغییر بزرگ رخ نداده بود؛ هنوز بشر پیش‌مدرنْ به‌تمامی از قرن هجدهم عبور نکرده بود، هنوز یافته‌های عصر روشنگری را درست‌وحسابی از هاضمه‌ی خود عبور نداده بود، هنوز نسبت به توانایی‌ها و ناتوانایی‌های خردگرایی مدرن آگاهی کامل نداشت، و -در یک کلام- هنوز دچار دیوانگی مدرن و توحش قرن‌بیستمی و پس از آن نشده بود. هنوز خیلی مانده بود تا هانتینگتون از «برخورد تمدن‌ها» بگوید و پیشنهاد محمد خاتمی برای نامگذاری سال ۲۰۰۱ به «گفت‌وگوی تمدن‌ها» در پنجاه‌وسومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد (۱۹۹۸) تصویب شود. سال‌های سال پیش از همه‌ی این‌ها، پیش از همه‌ی این بحران‌ها و راه‌حل‌ها، گوته‌ی بزرگ گفت‌وگوی فرهنگ‌ها را کلید زده بود. او حافظ را چنان خوانده بود که بسیاری از ما -همزبانان لسان الغیب- افسوس، هنوز هم نخوانده‌ایم. چه عاشقانه و خالصانه است این نوشته‌ی گوته خطاب به حافظ: «اگر روزی دنیا به سرآید، ای حافظ آسمانی، آرزو دارم تنها با تو و در کنار تو باشم. همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم، زیرا این، افتخار زندگی من و مایه‌ی حیات من است.» گوته، بی هیچ ترسی از قرار گرفتن در مظان اتهام شرق‌زدگی حافظ را ستایش می‌کند، چون حافظ قابل‌ستایش است، و البته، چشمِ نقادی را هم نمی‌بندد و حواسش هست که سره و ناسره را از هم جدا کند.
نام این مجموعه‌یادداشت را از کتاب گوته گرته‌برداری کرده و گذاشته‌ام «دیوان شرقی-غربی». سعی‌ام این است که آن‌چه را در این سال‌ها در رفت‌وآمد میان دو سرزمین -ایران و آلمان- و شهرهای محبوبم -تهران و برلین- زیسته و تجربه کرده‌ام، با خوانندگانم در میان بگذارم. در زمانه‌ی ما، که به کمک تکنولوژی گردش اطلاعات و ابزارهای مسافرتی پیشرفته و بهبود عمومی کیفیت زندگی (در مقایسه با اعصار و قرن‌های گذشته)، فاصله‌ها کمتر و کمتر شده‌اند و باز هم خواهند شد، یکی از مهم‌ترین نیازها این است که نسبت به سایر سرزمین‌ها شناختی دقیق‌تر و عمیق‌تر داشته باشیم. شناخت درستْ جلوی قشری‌گری و تعصب‌های کور را می‌گیرد. اگر ما تصویر و تصوری درست از سرزمین‌های دیگر -به‌ویژه کشورهای پیشرفته- داشته باشیم، دیگر نه به این سادگی‌ها آن‌ها را آرمانشهرهایی بی‌عیب‌وایراد خواهیم دانست، و نه کورکورانه سرزمین‌هایی می‌پنداریم‌شان که تمامی پایه‌های اخلاقی‌شان فرو ریخته و گند و فساد در آن‌ها بیداد می‌کند. وای که هر دوِ این تصویرها چقدر دور از واقعیت و -اگر ایراد نداشته باشد، باید بگویم- چقدر مضحکند. این که بعضی از ما به هر در و بی‌دری می‌زنیم تا از این کویر وحشت به سرزمینی دیگر (لابد بهشتی موعود، ‌البته روی زمین) مهاجرت کنیم، دلیلش همین شناخت نادرست یا عدم شناخت است. این که بعضی‌های دیگر از ما خیال می‌کنیم در غرب شیاطین نازل شده‌اند روی زمین و جز گناه و شر کار دیگری از آن‌ها برنمی‌آید هم همین‌طور. ما داستان‌نویس‌ها سال‌هاست یاد گرفته‌ایم جهان را سیاه و سفید نبینیم. خیر مطلق و شر مطلق در زندگی واقعی وجود ندارد. و اصلاً همین است که سهراب می‌گوید «چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید…» «دیوان شرقی-غربی» می‌خواهد با مقایسه‌ای تطبیقی میان سبک و کیفیت زندگی ایرانی و آلمانی، روایت‌هایی هرچه واقعی‌تر از هر دوِ این زندگی‌ها به دست خواننده‌اش بدهد؛ رها از مفتون‌شدگی و به دور از کینه‌جویی، روایت‌هایی که هم برای خواننده‌ی ایرانی و هم برای آلمانی، تصویری واقعی و بَری از اغراق‌های معمول بسازد، روایت‌هایی که به شناخت‌ متقابل فرهنگ‌ها از هم دامن بزند. گفت‌وگو از همین‌جاهاست که شروع می‌شود و این، اگر وظیفه‌ی ما -اهالی فرهنگ نباشد- نمی‌دانم وظیفه‌ی کیست.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, دیوان شرقی-غربی دسته‌‌ها: روایت شهری, کاوه فولادی‌نسب, کرگدن, گوته, مطالعات اجتماعی, مطالعات فرهنگی

تازه ها

نمایش تفسیرناپذیری جهان هستی؛ نگاهی به مؤلفه‌های پست‌مدرن داستان «مرثیه برای ژاله و قاتلش»

در آغاز کلمه بود و کلمه «عشق» بود…

نظامات هرگز برقرار نمی‌شود

سرنوشت محتوم یک مُشت کلمه

گمان می‌بری رسول درمیان برگ‌های دفتر زندگی گم شده

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد