کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

تبعیدی ابدی در میان دیوارها

۱۰ خرداد ۱۳۹۷

جمع‌خوانی داستان کوتاه «بارتِلبی محرّر»۱، نوشته‌ی هرمان مِلویل۲

نویسنده: ابوالفضل آقائی‌پور


داستان «بارتِلبی محرّر» از ابتدا تا انتها بر مدار یأس پیش می‌رود. هرمان مِلویل در این داستان، نقطه‌به‌نقطه‌ی نموداری از ناامیدی یک انسان را با مهارت و ظرافت تمام ترسیم می‌کند و آن را دربرابر چشم‌های خواننده درمعرض نمایش می‌گذارد؛ نموداری که سکون و رخوت و سرخوردگی جزء اصلی آن است و اگرچه در مقاطعی از آن ته‌مانده‌های امید انسانی کشش و صعودی ایجاد می‌کند، اما در مقیاسی کلی همه‌چیز در آن روندی نزولی دارد و عاقبت در نقطه‌ای به نام مرگ، به‌شکل یک درماندگی ابدی تجسم می‌یابد. بگذارید از آخر شروع کنیم؛ از جایی که بارتلبی مرده ‌است و حالا صاحب‌کارش، یعنی راوی، از گزارشی می‌گوید که در ابتدای داستان وعده‌اش را داده بوده، گزارشی که ‌اطلاعاتی از گذشته‌ی بارتلبی به ما و حتی خود راوی می‌دهد؛ چیزی که فقدان آن در تمام روایت همچون خلأیی در ذهن، به کشش و تعلیق داستان کمک کرده است. بارتلی قبل‌ازاین، یک کارمند جزء در دایره‌ی مرسولات باطله بوده؛ شغلی که یأس و فرسودگی و مرگ با آن عجین است. وقتی از کار برکنار می‌شود، درپی آخرین کورسوهای امید میان ظلمات ناامیدی، و در جست‌وجوی شغلی با درآمد مناسب به‌سراغ صاحب‌کار جدیدش می‌آید. اما آن‌جا هم چیزی جز یک کار به‌غایت کسالت‌بار، یعنی رونویسی از اسناد، نصیبش نمی‌شود؛ آن هم با درآمدی ناچیز. انگیزه‌های اولیه‌ی او، که در کار بی‌وقفه‌اش در اداره نمود پیدا می‌کند، آرام‌آرام جای خودش را به بی‌تمایلی و سر باز زدن از وظیفه‌های عادی و مقررش در اداره می‌دهد: «مایل نیستم!» او مایل نیست کاری را که باید، انجام دهد. این بی‌تمایلی در تمام جملات او -و حتی سایر شخصیت‌های داستان- ریشه می‌دواند و او را به یک «مجسمه‌ی سیسرون» زنده تبدیل می‌کند. درست از همین ‌جاست که زل زدن‌های او به دیوارهای اداره شروع می‌شود، و با همین زل زدن‌هاست داستان عمیق‌تر می‌شود و ملویل دریچه‌های جدیدی را پیش روی خواننده باز می‌کند. بارتلبی مردی شریف است با جاذبه‌ای حیرت‌انگیز بر اطرافیانش، که حالا محدودیت و حبسش در میان دیوارها شروع می‌شود؛ همچون یک تبعید ابدی در میان دیوارهایی بی‌انتها، زل زدن به دیوارهای اداره‌ای که در وال‌استریت قرار دارد، با خوابیدن در محل کار، بی‌کار شدن، سرگردان شدن در میان دیوارها و راه‌پله‌های اداره، بریدن همه از او و به زندان افتادنش ادامه پیدا می‌کند و درنهایت با زل زدنش به دیوارهای زندان و جان دادنش در یک گوشه‌ی ساکت و سرد زندان تمام می‌شود. بارتلبی به جایی می‌رسد که به پولی که به‌دست آورده دست نمی‌زند و صاحب‌کارش به جایی می‌رسد که باید حتی برای بهتر زندگی کردن بارتلبی در زندان هم پول خرج کند. «بارتلبی محرر» داستان مرد عجیبی است که با تمام غرابتش می‌تواند داستان هریک از ما باشد؛ وقت‌هایی که یأس و سرخوردگی در ما اوج می‌گیرد و چیزی از روشنایی امید برای‌مان باقی نمی‌ماند. «بارتلبی محرر» داستان مرد عجیب و شریفی است که ناخواسته تبعید می‌شود به محدودیت بی‌انتها و کسالت‌بار دیوارها. و آن‌قدر رخوت و سستی در رگ‌هایش در جریان است که تنها واکنشش به این اتفاق، نه تغییر یا حتی حرکت به‌سوی تغییر و تحول، که انفعالی محض و سرد و تاریک است: زل زدن به دیوارها.


۱. Bartleby, the Scrivener A Story of Wall Street

۲. (Herman Melville (1819-1891

گروه‌ها: اخبار, بارتلبی محرر - هرمان ملویل, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان دسته‌‌ها: بارتلبی محرر, جمع‌خوانی, داستان کوتاه, رومانتیسم, کارگاه داستان‌نویسی, کاوه فولادی‌نسب, هرمان ملویل

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد