نویسنده: یونس تراکمه
جمعخوانی داستان کوتاه «زندگی پنهان والتر میتی»، نوشتهی جیمز تربر
مرز واقعیت و خیال کجاست؟ کدام واقعیت است و کدام خیال؟ آیا والتر میتی مردی است همه فن حریف در جنگ, در هواپیما و در بیمارستان, مردی با تواناییهای بسیار, یا مردی است عاجز و ضعیف که همسرش او را راه میبرد و به صلاحش تصمیم میگیرد و عمل میکند؟ مهم نیست. مهم این است که والتر آمیزهای از این دو است.
اصطلاحات من درآوردی بیماریها و نشانه هایبیماری همانقدر اهمیت دارد که نویسنده از علائم و اصطلاحات رایج بیمارستانی استفاده میکرد. تربر میخواهد جهانی کنار جهان موجود بسازد؛ جهانی که همانقدر خیالی است که میتواند واقعی باشد.
والتر میتی مردی ترسو و بزدل است. در اصل ماجرا هم فرقی نمیکند که او این قهرمان بازیها را در خیال میبافد و یا برای فرار و سرپوش گذاشتن بر ترسهایش اقدام به این کارهای قهرمانانه کرده است. بله, شاید هم او دست به این اعمال عجیب و غریب زده باشد تا بزدلیاش را پنهان کند. هستند در عالم واقع هم آدمهایی که برای پوشاندن و پنهان کردن ترسشان با سر به دل ماجراهای متهورانه میروند. برای ساختن چنین آدمهایی در داستان چه باید کرد؟ قطعا یکی از راهها همین کاری است که جیمز تربر در این داستان کرده است. فقط وقتی ساختار داستان بی عیب و کامل باشد می تواند چنین کاراکترهایی با این ابعاد قابل تاویل خلق کند.