نگاهی به رمان «طریق بسمل شدن» اثر محمود دولتآبادی، منتشرشده در تاریخ ۲۲ دی ۱۳۹۷ در هفتهنامه کرگدن
نویسنده: ژاله حیدری
«طریق بسمل شدن» رمانی است از محمود دولتآبادی، که نگاهی متفاوت به جنگ هشتسالهی ایران و عراق دارد. این کتاب پس از ده سال انتظار، در اردیبهشت ۱۳۹۷ منتشر شد و به سرعت به چاپ دوم رسید. «طریق بسمل شدن» گزارشی از جنگ نیست، اعلام موضع نویسنده در مورد آن است: هیچ جنگی مقدس نیست.
بسمل شدن یعنی پیش از این که بسم الله الرحمن الرحیم تمام شود، سر بریده شده است. این اصطلاح که بیشتر در مورد پرندگان به کار میرود، در این رمان به یک سرباز اشاره دارد؛ سربازی که فقط برای دفاع از وطنش میکشد و کشته میشود و در واقع مثل پرندگان بسمل میشود. این داستان پر است از نماد: کبوتر نماد صلح است و بسمل میشود، شیر در حقیقت ایران است و آب نماد زندگی است و طرفین جنگ در دو طرف تپه سعی میکنند از آن منبع آب سیراب شوند.
دولتآبادی نویسندهای است که تسلط فراوانی به ادبیات فارسی دارد و از نظر زبان نویسندهای شناخته شده است. در این رمان به گونهای مینویسد که نوشتههایش گاهی به نثر منظوم نزدیک میشود؛ آنجا که سرباز و سرکار ستوان به دنبال مخزن آب و پیدا کردن نفرات به قعر دره میروند، از زبان سرکار ستوان میگوید: «نگاه کن ، نگاه کن! چه رستخیز روشنی! منم، تویی و دیگران، تویی، منم و دیگران، چه رستخیز روشنی… یکی به آفتاب میدهد سلام، یکی به آب. یکی به خاک… لایه لایههای قدرت و ملال خاک، جمع میشدند و فرد میشدند و درد میشدند و سرد میشدند و خسته میشدند. یک دمی و تشنه، تشنه بوی خاک و آب را روانه میشدند جانبی…»
او تاریخ را هم خوب میداند و در داستانش از جنگهای بسیار بین ایران و اعراب سخن میگوید. از اسطورههایی چون یعقوب لیث صفاری، بابک خرمالدین و یحیی برمکی نام میبرد و همچنین از سعد ابن ابی وقاص و تاریخ بیهقی و این جنگ هشتساله که به تاریخ میپیوندد. از زبان سرکار ستوان ایرانی میگوید: «نخواستم تحقیرش کنم، نمیخواهم، ادبیات ما پر است از تحقیر عرب، و آن تحقیرها از دلسوختگی شکست است.» و یا داستان یحیی برمکی که از زبان کاتب نقل میشود و از نکتهای خواننده را آگاه میکند که جنگهای بین ایران و اعراب نسلی را به وجود آورده که در پی صلح است.
نقدی که میتوان تا حدی به این داستان وارد کرد با توجه به کیفیت واقعگرایانهی آن، توجه کمتر به توازن شخصیتپردازی است؛ بهویژه در مورد نقش زن در داستان. در این رمان نقش زنان بسیار کمرنگ است و در حاشیهی ماجراها و از جمله جنگ دیده میشوند؛ مثل همسر کاتب که در خواب است یا همسر شهید که در حال شستن لباس رزم شویش است یا نامزد ستوان که در بمباران شهر در خانه بسمل میشود. این جای خالی، یاد مرگان «جای خالی سلوچ» را در ذهن خوانندهی آثار دولتآبادی زنده میکند؛ اویی که یکی از بهترین زنان مخلوق ادبیات داستانی ایران است.
ضرباهنگ تند داستان و تغییر فضا بین جبهههای جنگ ایران و عراق، خواننده را وا میدارد تا برای درک درست صحنههای داستان آن را چندین بار بخواند. و در آخر این که «طریق بسمل شدن» رمانی است که حتی بعد از چند بار خواندنش هم باید آن را دوباره و دوباره خواند تا با هر کلمهاش پنجرهی تازهای از اندیشه به روی خواننده باز شود.