کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

در تمجید تکثرگرایی

۲ بهمن ۱۳۹۷

یادداشتی به بهانه‌ی تاسیس انجمن صنفی داستان‌نویسان استان تهران، منتشرشده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۳۹۷ در روزنامه‌ی همشهری


یکی از گذرگاه‌های اصلی برای تحقق جامعه‌ی مدنی و دستیابی به حقوق شهروندی، نهادسازی است؛ هر شکلی از نهادسازی حرکتی است به سوی متشکل شدن سرمایه‌های اجتماعی و نیروهای بالقوه‌ی گروه‌هایی از شهروندان و ایجاد امکان بالفعل شدن این نیروها. سال‌های سال طول کشیده و فراز و نشیب‌های فراوان سپری شده، تا بالاخره بخش مهمی از فعالان مدنی، اجتماعی و صنفی ایران به اهمیت نهادسازی و به ویژه نهادهای مدنی و صنفی واقف شده‌اند. حالا گیریم بادهای موسمی و سرمازدگی‌های فصلی عمر این نهادها را کوتاه و دامنه‌ی تأثیرگذاری‌شان را کم کرده باشند و کم کنند، اما جامعه‌ی مدنی به این سادگی‌ها پا پس نکشیده و نمی‌کشد. این نهادها، سلول‌های زنده‌ی مدنیت‌اند که هر شهروندی باید تا آن‌جا که در توان دارد، برای ایجاد آن‌ها و تداوم حیات‌شان تلاش کند. این یک لطف یا کاری از سر بزرگواری نیست، یک وظیفه‌ی شهروندی است. از همین ره بوده که ما، تعدادی از داستان‌نویسان استان تهران، دور هم جمع شده‌ایم و انجمن صنفی داستان‌نویسان این استان را تأسیس کرده‌ایم؛ با اهدافی والا، مثل همان که گفت «بر سر آنم که گر ز دست برآید، دست به کاری زنم که غصه سرآید…» انجمن صنفی نوپای ما را از همان اول، عده‌ای در برابر کانون نویسندگان و انجمن قلم و سایر نهادهای این‌طرفی یا آن‌طرفی مرتبط با ادبیات قرار دادند. چه بد! چه غیرمدنی! مگر قرار است نهادهای مدنی و انجمن‌های صنفی و حرفه‌ای جای همدیگر را تنگ کنند؟ مگر تأسیس یک نهاد، تعطیل دیگری است؟ مگر نهاد مدنی، حزب سیاسی است که لازم باشد یا با آن باشی، یا بر آن؟ تقسیم کار اجتماعی چه می‌شود؟ مگر قرار نیست هر نهادی در حوزه‌ی ادبیات (همان‌طور که هر فرد فعالی در این حوزه) بخشی از پروژه‌ی کلان ادبیات سرزمین را پیش ببرد؟ مگر زمانه زمانه‌ی تکثرگرایی و تنوع رویکردها و دیدگاه‌ها نیست؟ نباید به این سوءتفاهم‌ها و کج‌فهمی‌ها میدان داد. هر کدام از ما -با شخصیت حقوقی‌مان در هر نهادی و با شخصیت حقیقی‌مان به عنوان نویسنده- اگر بازیچه و -بدتر- بنده‌ی اصحاب قدرت و ثروت نباشیم و دل در گرو ادبیات داشته باشیم، داریم بخشی از ‌پروژه‌ی کلان ادبیات معاصر ایران را پیش می‌بریم و از این حیث، هم‌مسیر و همراهیم. کاش روزی تعداد نهادهای مدنی حوزه‌ی ادبیات و داستان در ایران آن‌قدر زیاد شود، که سوءتفاهم تنگ کردن جای دیگری برای همیشه به تاریخ بپیوندد.


 دریافت فایل پی.دی.اف این یادداشت از اینجا

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, روزنامه‌ی همشهری, یادداشت‌های پراکنده دسته‌‌ها: روزنامه‌ی همشهری, کاوه فولادی‌نسب

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد