نویسنده: مریم ذاکری
جمعخوانی مجموعهداستان «نمازخانهی کوچک من»، نوشتهی هوشنگ گلشیری
درمورد تأثیر گلشیری بر ادبیات فارسی بسیار نوشته و گفتهاند، اما بهگمان نگارنده، اگر او درطول سالیان عمر ادبیاش تنها همین مجموعهداستان را نوشته باشد، وظیفهاش را درقبال ادبیات ایران بهتمامی انجام داده و حقی بر گردن نویسندههای بعد از خودش دارد. درمیان داستانهای او حرفهایی برای گفتن و نشانههایی برای اندیشیدن است که با خواندن و پایان یافتن داستانهایش به پایان نمیرسد. گلشیری نویسندهای از طبقهی متوسط است؛ نویسندهای که نوشتن برایش شغل محسوب میشود؛ ازسر تفنن نمینویسد، بلکه ازسر تعهد دست به قلم میبرد. داستانهای گلشیری تنها ایدهای بهرویکاغذآمده نیستند، بلکه حاصل پژوهشی علمی، حرفهای و هدفمندند، که خروجیاش میشود شاهکارهایی همچون «شازدهاحتجاب»؛ اثری که گلشیری در مصاحبهای اذعان کرده برای نگارش آن تمام متنهای موجود مربوط به دورهی قاجار را مطالعه کرده؛ ادعایی سنگین که کیفیت اثرْ صداقت آن را تأیید میکند.
«نمازخانهی کوچک من»، مجموعهای از نُه داستان کوتاه است. نام کتاب از عنوان اولین داستان آن گرفته شده. سایر داستانهای مجموعه اینها هستند: «عکسی برای قابعکس خالی من»، «هر دو روی یک سکه»، «گرگ»، «عروسک چینی من» و «معصومهای اول تا چهارم». آنچه درمورد این مجموعهداستان، مشخص و دارای اهمیت است، ارتباط معنایی داستانها و ترتیب هوشمندانهی قرار گرفتن آنها در کتاب است. اغلب داستانها حول محور اندیشههای سیاسی نویسنده نوشته شدهاند. داستانهای «عکسی برای قابعکس خالی من»، «هر دو روی یک سکه» و «عروسک چینی من» روایتی از زندگی زندانیان سیاسی است. آنچه بر خود آنها یا خانوادههایشان در برزخ بیخبری رخ میدهد؛ پوچیای که طی روزهای طاقتفرسای اسارت، درمیان دیوارهای سخت و بیروح زندان دامنگیرشان میشود و الزامات اخلاقیای که تحت فشار شکنجههایی بعضاًسفید، رنگ میبازند.
داستانهای معصوم اول تا چهارم، همانطورکه از نامشان پیداست، باورهای مذهبی و سنتی مردم، بهویژه در جوامع روستایی پرت و دورافتاده را زیر سؤال میبرند. «معصوم دوم» که بهگمان نگارنده بهترین داستان این مجموعه است، از امامزادهسازی میگوید. مردم روستایی که بهدلیل نداشتن معصوم -امامزاده- به مردم روستاهای مجاورشان حسادت میکنند، سید بختبرگشتهای را به قتل میرسانند و او را در ضریحی به خاک میسپارند؛ داستانی که بیشک از خطقرمز جامعهی سنتی دههی پنجاه، یعنی زمان منتشر شدن اولین نسخهی کتاب، پا را فراتر گذاشته و چهبسا مانع تجدیدچاپ، و یا به تیغ سانسور سپرده شدن آن در سالهای پسازانقلاب شده است.
دو داستان «معصوم اول» و «گرگ» در این مجموعه، داستانهاییاند با کیفیت گوتیک و رازآلود؛ کیفیتی که گویا نویسنده تصمیم گرفته تا مهارت خود را در آن بیازماید. «معصوم اول» در این زمینه، داستانی موفق است: مترسکی که تا چندی پیش تنها تأثیرش بر سر مزارع، دور کردن کلاغها از محصولات کشاورزی بوده، بهناگاه تغییر ماهیت میدهد و جنبههای فراطبیعی مییابد و به نیروهای غیبی مسلح میشود. داستان «گرگ» اما درمیان سایر داستانهای ارزشمند این مجموعه، حرف چندانی برای گفتن ندارد، ایدهاش خوب اجرا نمیشود و در جایگاهی یکسروگردن پایینتر از بقیهی داستانها قرار میگیرد.
راوی تمام داستانهای کتاب راوی اولشخص است. بازگو کردن ماجرای داستان گاهی در قالب یک نامه است، مثل داستان «معصوم اول» که روستازادهای شرح ماوقع را برای دیگری مینویسد و گاه از زبان شخصی ناظر روایت میشود، مثل داستان «گرگ». در داستان «عروسک چینی من»، راوی دختری خردسال است که ماجرای به زندان افتادن پدرش را با زبانی کودکانه برای عروسکهایش بازگو میکند. در هرکدام از این داستانها، راوی دارای خصائص و زبانی منحصر به خود آن فرد است. غنای زبانی گلشیری در خلق چنین شخصیتهایی مشهود است. راویهای او هریک لحنی ویژه و متفاوت دارند و خواننده را با خود همراه کرده، به دنیایی جدید ببرند. اینجا هم روحیهی پژوهشگری گلشیری در کشف اصطلاحات و به کار بردن آنها و البته پرهیز از شبیهگویی کاملاً به چشم میآید. ازسوییدیگر، توجه او به جزئیات روایت، درحالیکه همزمان از اطناب و انجراف از خط اصلی پیرنگ اجتناب میکند، ستودنی است.
علاوهبر نوع راوی، داستانهای این مجموعه بهلحاظ مضمون هم به یکدیگر نزدیکند. در بسیاری از آنها درونمایهی داستانْ تنهایی بشر است؛ تنهاییای که دلائل متفاوتی دارد: تفاوتی جسمی در قالب نقصی مادرزادی در «نمازخانهی کوچک من»، اشتباهی یا گناهی در «معصوم دوم»، باوری خرافی در «معصوم اول» و «معصوم سوم»، تفاوتی عقیدتی و سیاسی در «عکسی برای قابعکس خالی من»، «هر دو روی یک سکه»، «عروسک چینی من» و «معصوم چهارم». این تنهایی بر شخصیتهای داستانها چیره میشود و آنها را از تودهی مردم جدا میکند؛ خواه این جداسازی در زندانی عینی و واقعی باشد و خواه در محبسی مجازی و ساختهی ذهن شخصیتها.
داستانهای گلشیری پیش از آنکه با هدف ایجاد سرگرمی به روی کاغذ آمده باشند، درپی ایجاد سؤال و به چالش کشیدن باورها و عقاید مخاطب هستند. و چه رسالتی برای یک نویسنده بالاتر از اینکه خوانندگانش را به تفکر وادارد؟