کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

سرگردان میان مرگ و زندگی

۱ خرداد ۱۳۹۹

نویسنده: نگار قلندر
جمع‌خوانی داستان بلند «ملکوت»، نوشته‌ی بهرام صادقی


«ملکوت» تنها اثر بلند بهرام صادقی، داستانی است که در سال ۱۳۴۰ منتشر شد؛ در دوران گذار از پیشامدرنیسم به مدرنیسم. اگرچه پیش‌‌تر صادق هدایت با نوشتن «بوف کور» زمینه را برای تغییرات ساختار داستانی مهیا کرده بود، اما «ملکوت» گام بلندی به‌سمت داستان‌‌نویسی مدرنیستی با اساسی روان‌کاوانه بود.
نویسنده‌‌های مدرنیست به نوسازی و مدرنیته به شیوه‌‌های متفاوت، واکنش نشان داده، این واکنش را در آثارشان صورت‌بندی کرده و هریک به‌شکلی جهان درحال‌تغییر مدرن را به چالش کشیده‌‌اند. به‌همین‌دلیل نمی‌‌توان مشخصه‌‌های یکدستی برای تمام داستان‌‌های مدرنیستی در نظر گرفت و یا انتظار داشت تمام شاخصه‌‌هایی که برای داستان‌‌های مدرنیستی در نظر می‌‌گیریم، هم‌‌زمان در یک اثر وجود داشته باشند. از مهم‌ترینِ و بارزترین این ویژگی‌‌ها، که در داستان بلند «ملکوت» هم می‌‌توان به آن‌‌ها اشاره کرد، ذهنی شدن روایت، تأکید و توجه به ساختار و فرم روایت، استفاده‌‌ی هرچه‌کمتر از راوی دانای کل و استفاده‌‌ی بیشتر از زاویه‌دید سوم‌‌شخص و محدود، داشتن پی‌رنگی‌‌ داستانی‌‌ که درظاهر ازهم‌گسیخته است، اما کلیتی دقیق و حساب‌شده دارد، استفاده از استعاره و نشان دادن عدم‌ قطعیت است.
در دوران گذار که مناسبات قدیمی به‌سرعت جای خود را به مناسبات نو می‌‌دهند و همه‌چیز درحال تغییری دائمی است، تناقض‌‌ها و دوگانگی‌‌ها از همه جای زندگی سر برمی‌آورند و انسان با عدم قطعیتی همیشگی دست‌‌و‌‌پنجه نرم می‌‌کند. بهرام صادقی در داستان «ملکوت»، قطعیت مرگ و عدم قطعیت هرچیز دیگری را در زندگی به تصویر می‌‌کشد. او آشفتگی و ازهم‌گسیختگی زمانه‌‌اش را به ساختار داستانش وارد می‌‌کند و حتی خط داستانی‌ای که با شروعی متفاوت و گیرا مخاطب را میخکوب می‌‌کند، درادامه جای خود را به خط فرعی داستان -تزریق آمپول مرگ دکتر حاتم- می‌‌دهد و رفته‌رفته این خط داستانی ماجرای اصلی داستان ، و اصل به فرع و فرع به اصل تبدیل می‌‌شود.
در «ملکوت» هم مانند دیگرداستان‌‌های مدرنیستی، شخصیت‌‌ها بار اصلی داستان را به دوش می‌‌کشند و البته جز دکتر حاتم، که کارگزار مرگ است، و مرد جوان که شخصیتی ناظر و مرموز دارد، باقی شخصیت‌‌ها، همگی ماهیتی متغیر دارند. منشی جوان، م. ل.، مرد چاق و آقای مودت، هرکدام، به‌نحوی در مواجه با مرگ -تنها امر قطعی زندگی- دیگرگون می‌‌شوند: منشی جوان می‌‌فهمد عشق، زندگی و زنی که معنای زندگی‌اش هستند، دیر یا زود به نیستی مبدل می‌‌شوند، پس به این نتیجه می‌‌رسد حتی اگر آمپول مرگ دکتر حاتم هم او را نکشد، خودش مرگ خود را جلو بیندازد، یا مرد چاق که حتی توان پذیرش مرگ قریب‌‌الوقوعش را ندارد و ترس مرگ او را می‌‌کشد؛ انگار سایه‌‌ی حضور مرگ از ابتدا تا انتها بر داستان، تسلط انسان بر جهانش را به سخره می‌‌گیرد.
از دیگرویژگی‌‌های داستان «ملکوت» به ‌کارگیری هم‌‌زمان چند نوع زاویه‌دید است. اگرچه هنوز راوی در جاهایی به دانای کل شباهت دارد، اما بیشتر از آثار پیش از خود به‌سمت ذهنی شدن روایت و روایت اول‌‌شخص و سوم‌شخص می‌‌رود. بخش زیادی از داستان هم با گفت‌و‌گوها و گاه تک‌‌گویی‌‌ پیش می‌‌رود و این شیوه خواننده را هرچه‌بیشتر در داستان حاضر نگه می‌‌دارد.
نویسندگان مدرنیست برای فراتر رفتن از واقعیت زندگی مدرن، از نماد و استعاره بهره می‌‌گیرند و ازاین‌جهت، داستان «ملکوت» را می‌‌توان داستانی نمادین و استعاری دانست که جهان نمادین و رمزآلود داستان امکان خوانش‌‌های متفاوت را ایجاد می‌‌کند. به همین دلیل است که بعد از نزدیک به شصت سال، هنوز خوانده و از منظرهای متفاوت بررسی می‌‌شود. بررسی‌‌های ساختارگرایانه، روان‌کاوانه و واکاوی وجوه توراتی اثر و رمزگشایی استعاری آن از مهم‌‌ترین این خوانش‌‌هاست.
اگرچه «ملکوت» داستان بلندی رمزآلود است که پرسش‌‌های بی‌‌پاسخ زیادی برای خواننده باقی می‌‌گذارد و مخاطب باید برای پاسخ این پرسش‌‌ها و سر درآوردن از رمزهای لایه‌‌های زیرین داستان، سراغ تحلیل‌‌ها و نقدهای نوشته‌شده‌‌ بر آن برود، اما اثری است که در جریان داستان‌‌نویسی فارسی جایگاه مهمی دارد و هنوز می‌‌توان از شیوه‌‌های ساختاری و تکنیک‌‌های فرمی و جهان فلسفی ساخته‌‌ی نویسنده‌‌اش بسیار آموخت.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, صدای دیگران, ملکوت, یک کتاب، یک پرونده دسته‌‌ها: بهرام صادقی, جمع‌خوانی, داستان ایرانی, معرفی کتاب, ملکوت

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد