نویسنده: الهام روانگرد
جمعخوانی رمان «فیل در تاریکی»، نوشتهی قاسم هاشمینژاد
«جلال امین وقتی حساب کرد، دید همهچیز باید صبح همان روزی شروع شده باشد که ماشین او را دم خانهاش در باغصبا خالی کرده بودند. ساعت هفت صبح بود، روز اول چارچار و بیرون سرما بیداد میکرد و نمور بود؛ چونکه آسمان ابر بود، دم باریدن، و یک هفته بود همه منتظر بودند و نمیبارید.»
رمان جنایی «فیل در تاریکی» نوشتهی قاسم هاشمینژاد با این جملهها آغاز میشود. نویسنده داستانش را درطول این چارچار میسازد؛ هشت روزی که بخشی از تقسیمبندیهای زمستانی ایران کهن است و معروف به برخورد چلهی بزرگ و کوچک، که در بطن خود دو برادر، دو جنگ و دو سرمای استخوانسوز را به داستان میآورد. این رمان اولین گام هاشمینژاد درجهت ایرانی کردن داستان جناییاش است؛ ژانری که درمیان داستاننویسان ایرانی با اقبال چندانی روبهرو نبوده. اولین تلاشهای نویسندگان ایرانی برای خلق داستانهای جنایی بعد از مشروطه آغاز شد و از نمونههای موفق آن میتوان به داستانهای «داروغهی اصفهان» (۱۳۰۴) -که همان «شرلوک هلمز» ایرانی است- و نمونهی پاورقی «شهرآشوب» نوشتهی حسینقلی مستعان، در سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۶ اشاره کرد. پس از آن این ژانر بیشتر بهصورت پاورقی ازجانب نویسندگانی چون پرویز قاضی سعید، منوچهر مطیعی و امیر عشری، در مجلههای مختلفی مانند تهران مصور و شهربانو ادامه پیدا کرد، اما تقریباً در همین حد پاورقی باقی ماند و به ادبیات جدی ما راه نیافت. دراینمیان، استثناهایی مانند رمانهای «شراب خام» و «شهباز و جغدان» اسماعیل فصیح هم وجود داشتند که البته آنها هم کاملاً جنایی نبودند و تنها بعضی از مؤلفههای این ژانر را داشتند، و دیگرتلاشها در این زمینه بیشتر بدلِ ضعیفی از نمونههای آمریکایی یا انگلیسی به شمار میآمدند و فقط، مکان در آنها تغییر میکرد و پیرنگشان هیچ همخوانیای با فرهنگ عموم مردم ایران نداشت. رمان «فیل در تاریکی» گام بزرگی بود، که هم بیشتر ویژگیهای ژانر جنایی را داشت و هم پیرنگی کاملاً منطبق با فرهنگ ایرانی، و بهخوبی توانسته بود تهران را تصویر کند. نگاهی اجمالی به مشخصات این ژانر بهتر میتواند اهمیت رمان «فیل در تاریکی» را نشان دهد.
داستانهای جنایی معمولاً از پیرنگ ارسطویی -رسیدن از تعادل اولیه به تعادل ثانویه- پیروی میکنند که وقوع جنایتْ در آنها برهمزنندهی تعادل میشود. هر داستان جنایی دارای دو بخش است: بخشی که داستانِ جنایت است و بخشی که داستان تحقیق دربارهی جنایت است، و همیشه دارای سه شخصیت اصلی قاتل یا جنایتکار، مقتول یا قربانی، و انتقامجو یا جستوجوگر. داستانهای پلیسی یا کارآگاهی زیرشاخهای از ژانر جنایی هستند و بهطور کلی میتوان آنها را به دو دستهی معمایی یا کارآگاهیِ خشن تقسیم کرد. داستانهای معمایی ریشه در داستانهای پلیسی قرن نوزدهم انگلستان داشته، مانند داستانهای آگاتا کریستی، از پیرنگ پیچیدهای برخوردارند و بیشتر حول محور تحقیق دربارهی جنایت میگردند. معمولاً این داستانها در دهکده یا حومهی شهر رخ میدهند تا خواننده بتواند سرنخهای حل معما را بهتر در اختیار داشته باشد. اما دستهی دوم داستانهای کارآگاهیِ خشن ریشه در داستانهای پلیسی آمریکایی قرن بیستم دارند و بخش وقوع جنایت در آنها پررنگتر است. اینگونه داستانها پیرنگ پیچیدهای ندارند و بیشترِ داستان ازطریق کنش و واکنشهای شخصیتها، بهخصوص شخصیت محوری جستوجوگر پیش میرود. بههمینجهت، شخصیتپردازی دارای اهمیت ویژهای است و پیچیدگی بیشتر در شخصیتها دیده میشود تا پیرنگ. این داستانها دارای صحنههای اکشن بسیاری هستند.۱
با توجه به این تقسیمبندی، رمان «فیل در تاریکی» در دستهی داستانهای کارآگاهیِ خشن قرار میگیرد و طبعاً دارای پیرنگی ساده است: مردی که برادرش با خود از آلمان ماشینی آورده، با اتفاقهای عجیبی که پیرامونشان رخ میدهد، متوجه میشود چیزی در ماشین هست که آدمهای زیادی به دنبالش هستند. او ماشین را میگردد و میفهمد برادرش بیآنکه بداند، مقدار زیادی موادمخدر به ایران قاچاق کرده. و از اینجا تعقیبوگریز و معامله با گروههای قاچاقچی را آغاز میکند، اما درطی این ماجراها برادرش را از دست میدهد و به قصد انتقام با پلیس همکاری میکند و قاچاقچیها را تحویل میدهد.
داستان بیشتر براساس کنش و واکنشهای شخصیت اصلی که جلال امین است، جلو میرود و صحنههای تعقیبوگریز با ماشین یا تعقیبوگریز در حاشیهی محلهی سیروس -اینهمانی واقعه با بوسیدن مار توسط جوان معرکهگیر- بهخوبی ساخته میشود. زن اغواگر هم که یکی از شاخصههای اصلی این ژانر است، با آوردن مهستی وارد داستان میشود. متأسفانه پرداخت شخصیت مهستی بهدلیل سانسورهایی که در چاپ جدید کتاب اعمال شده، خراب شده و ناقص مانده، اما شخصیتهای دیگر گرفتار این وضعیت نشدهاند؛ بااینحال، بیشترشان درحد تیپ میمانند. همکاران جلال در تعمیرگاه، دوست ارمنیاش، زن جلال و پدرش یا حتی قاچاقچیها و نوچههایشان همه شخصیتهایی نوعیاند، حتی خود جلال امین چیزی بیشتر از تیپ مردان لوطیمسلک و برادر بزرگتر و حامی ندارد و برخی جاها، رفتارها و انتقامجوییاش بسیار به فیلمفارسی تنه میزند. با همهی اینها، رمان هنوز در زمان خودش پدیدهای نو و متفاوت است و یکی از علتهای آن توجه به شاخصههای فرهنگی است؛ مواردی مانند جنگوگریز در هشت روز چارچار و وجود دو برادر با توجه به داستان چارچار یا رخ دادن حادثه برای طبقهی متوسط و بروز مشکلاتی با توجه به فرهنگ خانوادهی ایرانی.
اما شاخصهی برتر این رمان زبان است، که توانسته بستر بسیار مناسبی را برای نزدیک کردن مخاطب ایرانی به این ژانر فراهم کند. هاشمینژاد با توجه به تیپهای رایج در جامعه، شخصیتها را ساخته و برجستهترین پرداخت را در ایجاد لحن انجام داده. لحنها آنقدر خوبند که میتوان گفت بخش عظیمی از شخصیتپردازی را بر عهده دارند. همچنین زبان ساده و روان و خارج از پیچیدگی این امکان را برای مخاطب ایجاد میکند که فارغ از درگیری با زبان، بهراحتی پیرنگ را دنبال کند. تصویرسازی بسیار خوب در داستان، بهخصوص در ساختن شهر تهران بهعنوان بستر اتفاقات، باعث قرابت هرچهبیشتر مخاطب با رمان میشود و برای مخاطب ساکن تهران باورپذیری بیشتری هم ایجاد میکند. بااینکه شهر بیشتر در مفهوم کالبدی آن به کار رفته و حسآمیزی و پرداختی روی آن صورت نگرفته، اما از این جهت که براساس درونمایه، نویسنده تهران یا مفهوم شهر را به زیان فرهنگ ایرانی در نظر گرفته، میتوان از آن چشمپوشی کرد. درحقیقت، رمان روستا و زندگی روستایی را بهشتی میداند که جلوههای مدرنیته مانند ماشین، باعث دوری آدمها از آن شده -اشاره به ترک طالقان ازسوی جلال به عشق ماشین- و شهر و زندگی شهری را، که پر از بزهکاری است، پدید آورده. حسین، برادر کوچک جلال، هم بهعنوان قربانی همین تجددطلبی و دور شدن از ریشهها در داستان آمده. نویسنده در به کار بردن نامها هم دقت داشته تا همهچیز با وام گرفتن از فرهنگ ایرانی درجهت پیش بردن درونمایه باشد. هاشمینژاد از فرم داستان برای کم کردن پیچیدگیهای روایی بهره برده تا داستان خوانشپذیرتر باشد. کل رمان در هشت فصل که همان هشت روز وقوع ماجراست، روایت و هر فصل براساس تغییر زمان یا مکان، به بخشهای مختلفی تقسیم میشود. او ساختار و محتوای داستان را مانند دیگر اجزای پیکرهی رمان به سادهترین و عینیترین حالت ممکن میرساند. درمجموع میتوان اذعان داشت اگرچه رمان در بعضی زمینهها ضعف دارد، اما بهطور کلی توانسته داستانی در ژانر جنایی را طوری بیان کند که مخاطب در فضایی ملموس همراه شخصیتهایی آشنا در روند یک ماجرای پرتنش باورپذیر قرار گیرد و از آن لذت ببرد.
۱. برگرفته از «راهنمای ژانر»، نوشتهی یحیی نطنزی.