کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

وقتی جزئیات صحنه از ماجرا و راوی پیشی می‌گیرد

۳۰ بهمن ۱۳۹۹

نویسنده: زهرا علی‌پور
جمع‌خوانی داستان کوتاه «جشن عروسی»، نوشته‌ی اسلام کاظمیه


در داستان‌های فارسی معاصر اسلام کاظمیه با سه اثر شناخته می‌شود: مجموعه‌داستان «قصه‌های کوچه‌ی دل‌بخواه»، رمان «جای پای اسکندر» و مجموعه‌داستان «قصه‌های شهر خوشبختی»، که داستان کوتاه «جشن عروسی» سومین اثر از مجموعه‌ی اول اوست. قصه‌های این کتاب به‌باور بسیاری از منتقدان و خوانندگان، چه به‌لحاظ فرم و چه در معنا، ارزش روایی و داستانی آن‌چنان و درخوری ندارند و در سنجش با مترومعیارهای امروزی، با اغماض هم نمره‌ی قبولی را نمی‌گیرند. این داستان با سبکی شبیه دیگرداستان‌های کاظمیه در «قصه‌های کوچه‌ی دل‌بخواه»، آینه‌ی تمام‌عیار نامش است؛ روایت مفصل و گزارش کاملی از جشن عروسی.
ماجرای داستان، اگر بشود ماجرایی برای آن قائل بود، در سال‌های اجرای قانون کشف حجاب در زمان پهلوی اول و در یکی از کوچه‌های تهران قدیم اتفاق می‌افتد؛ کوچه‌ی دل‌بخواه که شرح چندوچونش، طول و عرضش و حتی ساکنین محله‌اش به‌تفصیل در داستان اول مجموعه یعنی «جغرافیای کوچه» آمده. «جشن عروسی» حکایت تکراری مردی است که می‌خواهد برای بار دوم ازدواج کند و ازقضا دختر همسایه‌ی ‌راویِ کم‌سن‌وسال داستان را به همسری بگیرد و قرار است جشن عروسی در خانه‌ی عروس برگزار شود. روایت از زبان اول‌شخص آغاز می‌شود، با ریتمی یکنواخت، مناسب و واژه‌هایی خاطره‌انگیز، اما طولی نمی‌کشد که راوی با شرح بی‌ربط چگونگیِ بند انداختن رقیه‌خانم بندانداز، ملال و بی‌حوصلگی را وارد فضای داستان می‌کند. درادامه، توضیح راوی که «پریروز که زن مشهدی‌فتح‌الله زود آمد مرا از مادرم گرفت و برد تا به جرز کنار در کوچه‌شان، روی یک لکه‌ی خیسی بشاشم،… » این فرضیه را که او پسربچه‌ای نابالغ است قوت می‌بخشد، اما نگاه و شیوه‌‌ی روایت او درطول داستان طوری است که گاهی او را نوجوانی همه‌چیزفهم معرفی می‌کند و گاه تا سطح یک راوی دانای‌کل که از همه‌چیز و همه‌کس خبر دارد، بالا می‌برد.
او در جشن عروسی حضور ندارد، با تخمه و شاهدانه و همراه دوستانش روی لبه‌ی پشت‌بام نشسته و مثل تماشاچی‌ حرفه‌ای سینما، دارد تمام جزئیات عروسی دختر همسایه را سر صبر و حوصله تعریف می‌کند؛ بی‌که نگران حوصله‌ی خواننده باشد یا به گره‌ و مشکلی که در ابتدای قصه با مخاطب در میان گذاشته، اشاره‌ای کند. با پیشرفت روایت مستندگونه‌ی داستان، راوی چگونگی جلوس مهمانان، دوری و نزدیکی‌شان به صحنه‌ی سیاه‌بازی، چینش صندلی‌ها و چراغ زنبوری‌ها و حتی نحوه‌ی روشن کردن دوباره‌ی آن‌ها و هرچه را که لازمه‌ی یک مستند آیینی است، بی‌کم‌وکاست برای خواننده شرح می‌دهد و لابه‌لای این گزارش دقیق، هنرنمایی مطرب‌ها، رقص رقاصه‌ها و نمایش سیاه‌بازی مرسوم در آن روزگار را هم چاشنی رخدادها می‌کند. در پایان داستان و انتهای این گزارش دقیق، همسر اول وارد می‌شود و با عمل تراژیک او و کوبیدن کودک معصوم به زمین، جشن به پایان می‌رسد و شیرینی نقل ممنوعه‌ی آخر کار هم تلخی داستانی الکن‌مانده و قصه‌ای کلیشه‌شده را کم نمی‌کند.
با همه‌ی این‌ها و با این‌که هرگزوهرگز رسالت ماهوی داستان کوتاه تاریخ‌نگاری و ثبت وقایع نبوده و نیست، می‌شود از منظری دیگر و با دیدی تاریخی به داستان نگاه کرد و جنبه‌های مردم‌شناسانه و اطلاعاتی را که از مراسمی معمول در تهران قدیم بیان می‌کند، سنجید. می‌شود از زاویه‌دید معطل‌مانده و گاه‌و‌بیگاه‌منحرف‌شده‌اش خیلی چیزها آموخت، از زبان و لحن روان و از دایره‌ی وسیع واژگان کاظمیه لذت برد، از رفتار و کردار شخصیت‌هایی که نصفه‌نیمه رها شده‌اند، برگی از تاریخ روزگار رضاخانی را خواند، آمد‌وشد زنان آن روز را از بام‌ها دید، نفوذی را که خرافات به زندگی‌شان داشته لمس کرد و برای ظلمی که به آن‌ها شده غصه خورد؛ حتی با کمی چشم‌پوشی از معایب داستان و ایرادهای فنی و تکنیکی‌اش، می‌شود به شوخی‎‌‌های بی‌نمک و گهگاه تکراری سیاه خندید.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جشن عروسی - اسلام کاظمیه, جمع‌خوانی, کارگاه داستان دسته‌‌ها: اسلام کاظمیه, جشن عروسی, جمع‌خوانی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد