کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

نمایشی در معرکه‌‌ی زندگی

18 فوریه 2021

نویسنده: مریم ذاکری
جمع‌خوانی داستان کوتاه «جشن عروسی»، نوشته‌ی اسلام کاظمیه


اسلام کاظمیه نویسنده، روزنامه‌‌نگار و فعال سیاسی ایرانی است. او که پس از انقلاب، همچون بسیاری از هم‌‌حزبی‌‌هایش مجبور به ترک ایران شد، در 76 سالگی در فرانسه به مرگی خودخواسته دست زد و در گورستان پرلاشز پاریس به خاک سپرده شد. از او تنها دو مجموعه‌داستان با نام‌‌های «قصه‌‌های کوچه‌ی دل‌بخواه» و «قصه‌‌های شهر خوشبختی» و یک رمان با نام «جای پای اسکندر» بر جای مانده است.
داستان «جشن عروسی» از مجموعه‌داستان «قصه‌‌های کوچه‌ی دل‌بخواهِ» او انتخاب شده، که برای نخستین بار در اسفند 1347 توسط انتشارات رز منتشر شد. این کتاب مجموعه‌‌ای از خاطرات نوجوانی است که با توصیف کوچه و محله و روابط میان آدم‌‌ها آغاز می‌شود و درنهایت به روایت بخشی از تاریخ معاصر ایران، یعنی اشغال تهران توسط نیروهای بیگانه در میانه‌‌ی جنگ‌جهانی دوم، می‌‌پردازد.
«جشن عروسی» روایتی جزءبه‌جزء از برگزاری جشن عروسی‌ای در سال‌‌های قبل از دهه‌ی ‌‌بیست در تهران است؛ جشنی که در آن همه‌‌ی سنت‌‌های امروزازیادرفته‌‌ اجرا می‌شود و راوی‌اش پسر نوجوانی است که به‌همراه رفقایش روی پشت‌بام خانه‌‌شان نشسته، تخمه و گندم و شاهدانه می‌‌خورد و جشن را با جزئیات روایت می‌‌کند؛ از لباس عروس که به‌رنگ سفید است و توری که بر سر دارد گرفته تا نمایش‌‌های روحوضی و هنرنمایی حاجی‌ و سیاهش که با شیرین‌‌کاری‌‌ها و مزه‌‌پرانی‌‌های خود مهمانان حاضر در مجلس را به قهقهه می‌‌اندازد، و مطرب‌‌ها که رخت‌‌های‌شان را توی زیرزمین عوض می‌‌کنند و راه‌‌به‌‌راه عرق می‌‌خورند و رقاصه‌‌ها که با لباس‌‌های دامن‌‌گشاد و شلوارهای ساتن برقی، به‌نوبت روی حوض می‌‌آیند و دست و پا و پستان‌‌ها را می‌‌جنبانند. مهمان‌‌ها حسابی سرگرم نمایشند و عروس و داماد درحال خوش‌وبش که ناگهان ضربه‌هایی مسلسل‌‌وار به در کوفته می‌‌شود و همسر اول داماد با لباس سیاه به‌همراه بچه‌‌ی یک‌‌‌سال-یک‌سال‌ونیمه‌‌اش هوارکشان خودش را توی حیاط پرتاب می‌‌کند. بساط عروسی بر هم می‌‌خورد، عروس غش می‌‌کند و عیش آقای داماد طیش می‌‌شود.
داستان به‌لحاظ موضوع فاقد بداعت است؛ نه این‌که مردی زن‌‌دار در سال‌‌های پیش از دهه‌‌ی بیست تجدیدفراش کند، چیز عجیبی است و نه این‌‌که همسر اول سر بزنگاه سربرسد و کاسه‌کوزه‌‌ی عروسی را به هم بریزد، امری غیرمعمول است. ازسوی‌دیگر، فرم در روایت استانداردهای لازم را ندارد. خروج از زاویه‌‌دید چندین بار درطول داستان رخ می‌‌دهد. راوی اول‌شخص به‌‌گونه‌‌ای از بالای پشت‌‌بام به جزءجزء وقایع احاطه دارد که گویی راوی دانای‌کلی درحال روایت است. به‌علاوه، انگار در متن داستان، خود نوجوان بودن راوی به دست فراموشی سپرده می‌‌شود؛ چراکه زبان روایت به زبان یک نوجوان نزدیک نیست. او نه یک روایتگر که گویی تنها یک ناظر است و مأمور شده تا جزئیات را به یاد بیاورد. اگر این راوی را با راوی نوجوان داستان «جشن فرخنده»‌‌ی آل‌احمد و یا راوی کودک رمان «سنگ صبور» صادق چوبک که نه در سال‌‌های بسیار دور، اما پیش از این مجموعه نوشته شده‌اند مقایسه کنیم، خواهیم دید که راوی داستان راوی‌ای ارزشمند، با زبان و شخصیتی ساخته‌‌شده و منحصربه‌فرد نیست. البته اگر جانب انصاف را رعایت کنیم، زبان در داستان خوش‌‌خوان و روان است، دچار سکته نمی‌‌شود و خواننده را با خود همراه می‌‌کند. به نظر نمی‌‌رسد آقای کاظمیه از نوشتن این مجموعه قصد خلق یک شاهکار داشته؛ چراکه اگر چنین بود از صناعت و بداعت‌‌های فرمی و زبانی بیشتری بهره می‌‌گرفت. ازسویی‌دیگر، اگرچه موضوع کلی داستان که بر پایه‌‌ی مردی دوزنه می‌‌گردد به داستان‌‌های عامه‌‌پسند و چه‌بسا در آن سال‌‌ها به فیلم‌‌فارسی‌ها (به‌‌ویژه در چند جا که از اروتیسم سخن به میان می‌‌آید) پهلو می‌‌زند، اما دقت نویسنده در ترسیم لحظه‌به‌لحظه‌ی یک نمایش هردوِ این پیش‌‌فرض‌‌ها را رد می‌‌کند.
به‌گمان نگارنده، هر نویسنده‌‌ای در خلق اثر رسالتی برای خود قائل است. اگر تنها رسالت اسلامیه در نگارش «قصه‌‌های کوچه‌ی دل‌بخواه»، نمایش آن ‌‌چیزی باشد که در سال‌‌های پیش از دهه‌‌ی بیست، از استبداد رضاخانی گرفته، تا هجوم بیگانگان به پایتخت و یا قحطی و تیفوس رخ داده، کل داستان‌‌های این مجموعه، خواندنی و در بعدی بزرگ‌تر همچون سندی از زندگی مردمان آن روزگار است؛ روزگاری که کتاب‌‌های تاریخی با اعداد و ارقام‌‌شان هرگز آن را آن‌‌طور که بود، توصیف نمی‌‌کنند.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جشن عروسی - اسلام کاظمیه, جمع‌خوانی, کارگاه داستان دسته‌‌ها: اسلام کاظمیه, جشن عروسی, جمع‌خوانی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

آنتی اپیفنی

جادوگر واقعی مادر است

عصیان جو و فریادهای بی‌صدای جک

داستانی برای بیدار شدن پدر و دختر

چیزهای راستکی

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد