کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

واقعیت منم که پیش روی توام*

24 فوریه 2021

نویسنده: زهرا علی‌پور
جمع‌خوانی داستان کوتاه «نوعی حالت چهارم»، نوشته‌ی جواد مجابی


جواد مجابی روزنامه‌نگار، شاعر، محقق، منتقد، داستان‌نویس و از همه مهم‌تر، روشن‌فکری است که تا امروز، درطول زندگی هشتادویک‌ساله‌اش همیشه شاخه‌ها و فرم‌های گوناگون هنر را محلی برای بیان اندیشه‌ی عمیق خود قرار داده است. سپهر داستانی جواد مجابی همواره پلی است بین گذشته و آینده. مجابی آنچه را از سنت به او رسیده دور نمی‎ریزد و البته، فرم‌ها و تکنیک‌های جدید را نیز در ادبیات خاص خود به کار می‌گیرد. درنهایت، جهان داستان او محصول‌ مشترکی است از هنری غنی‌شده با آگاهی و ایده‌هایی بکر که عناصر صحنه و داستان را به خدمت خود درآورده‌اند. «نوعی حالت چهارم» داستانی است که از هر منظر، نماینده‎‌ی آثار داستانی اوست؛ ترکیب هنرمندانه‌ی تاریخ و اساطیر قدیم با کشمکش و تعلیق عصر جدید. طرح، پی‌رنگ، زاویه‌دید، صحنه و ماجراپردازی هرکدام نُتی از موسیقی سرشاری است که نویسنده با وسواس و دقت آن‌ها را کنار هم چیده است.
داستان با صدای تنبوری در پس‌زمینه آغاز می‌شود؛ نوایی که تا پایان ماجرا همراه قصه‌ی راوی است و جزئی از یک کل را می‌سازد و عامدانه به وهم‎‌آلودگی ماجرا قوت می‌بخشد. شنیدن صدای تنبور در تختگاه گویی اسم‌رمز ماجراست و جواز ورود به آنچه گوش هرکسی نمی‌شنود و چشم هرکسی نمی‌بیند؛ صدایی مرموز که شنوندگانش شنیدن آن را برای حفظ آبرو عیان نمی‎‌کنند، اما زنگ موسیقی و زمزمه‌ی مرموزش زندگی‌شان را تحت تأثیر خود قرار می‌‌‌دهد. گره‌افکنی در همین‌جا رخ می‌دهد؛ جایی معلق بین شنیدن نواها و افسانه‌ها. جایی بین تاریخ شفاهی ‌-آن‌جا که پدری صدای زنگ را با لب بسته می‌نواخت و زنگ که تمام شد، زندگی‌اش پایان می‌گرفت و آن‌جا که دست بریده‌‌‌ی خون‌چکانی تنبور می‌نواخت- و باورها که همراه راوی می‌شوند و دغدغه‌ی او برای جستن و یافتن.
نویسنده درادامه، ابهام و ایهامی را که با اتصال به وهم‌آلودگی قصه‌هایی از متون کهن ساخته‌وپرداخته کرده، با عناصر امروزی پیوند می‌دهد و پلی می‌سازد میان امروز و دیروز. او اتفاق‌های ضدونقیضی را که به‌شکل کلاسیک و با روایت‌های گوناگون از افراد مختلف، گره کانونی ابتدای داستان را می‌سازند، با ترفند مسافرت دوباره به روستا و همراهی دوست باستان‌شناس راوی، از فضا و حال‌وهوای نااستوار اساطیری به شمایل داستانی مدرنْ هدایت می‌کند و به‌کمک گفت‌وگوی راوی با دوست باستان‌شناس و اشاره‌اش به «یک تل خاک و انبوهی افسانه» آن را به اکنون و امروز بازمی‌گرداند. روایت پس از عبور از پل گذشته و آینده با دو شخصیت تازه همراه می‌شود: موجود و آرش؛ شخصیت‌هایی جدید که افعال و افکارشان روایت را به‌سمت‌وسوی تعلیق و گره بیشتر می‌برد. آرش از جنس انسان معاصر است. زندگی و رفتار او برپایه‌ی علت ‌و معلول و دلیل و استدلال است و خود او یکی از ارکان نگه‌ داشتن «نوعی حالت چهارم» در مرز بین خیال و واقعیت. اما این‌که موجود کیست و از کدام دسته از جن و انس است تا انتها بر ما معلوم نمی‎‌شود؛ بااین‌حال کشمکش و التهابی که با خود به سطرهای داستان می‌آورد غیرقابل‌انکار است.
زبان داستان که هم‌سو با مضمون آن از نثر معیار فاصله گرفته، خود عامل و نیرویی می‌شود برای ساختن این کشمکش و التهاب و هم‌ساز با دیگرعناصر داستان، تناسب و توازنی خورند این متن به وجود می‌آورد. البته که پس از فرازوفرود بسیار برای خواننده آشکار می‌شود که شخصیت راوی از همان ابتدا انتخاب شده برای شنیدن صدای تنبور و پیوستن به اعضای جمع‌خانه و نیز کم‌کمک نظاره‌گر شدن اسرار مگوی جماعت. آنچه بیش‌ازپیش بر رازآلودگی داستان جواد مجابی می‌افزاید، افسانه‌ی فرارازمرگ پیرمرد و تدبیر پسرانش بر آرزوی اوست؛ چالشی کودکانه و پرآسیب که او بر سر راه فرزندان قرار می‌دهد و بازخوانی این پرسش پرتکرار که آیا مرگ را راه گریزی هست؟ کشف و شهود راوی درطی این مسیر پر از ایهام و هول‌وولا این ارمغان را برای مخاطب سرگردان‌شده در هزارتوی پیچیده‌ی داستان دارد که بفهمد شخصیت محوریْ برگزیده و میراث‌دار جمع‌خانه است و توانسته در روایتی سردرگم بین افسانه و تاریخ و در میانه‌ی کشف و شهودی که هم هست و هم نیست به دریافت حقیقتی نائل شود که استحقاقش را داشته و وارث آن بوده.
«نوعی حالت چهارم» داستانی ‌در داستان است؛ روایتی که از حکایت‌ها و کهن‌الگوهای یک سرزمین سرچشمه گرفته و در تلاشی درخور و تأمل‌برانگیز دنیای کهنه و باورناپذیر و پرازتناقض اساطیر را به جهان ملموس و عینی معاصر پیوند زده. «نوعی حالت چهارم» در تعریفی خلاصه، بیشتر به قطعه‌ا‌ی ادبی-‌عرفانی می‌ماند که آلوده به شعارهای تاریخ‌مصرف‌دار امروزی نیست و ادعایی هم برای انتقال درون‌مایه‌‌ای سترگ ندارد؛ چکیده و عصاره‌ی ادبیاتی غنی و ریشه‌دار با تکنیک‌های نوین داستان‌نویسی که مهارت‌های انکارنشدنی نویسنده‌اش را در ترکیب فرم و محتوا فریاد می‌زند.


*. از متن داستان.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان, نوعی حالت چهارم - جواد مجابی دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, جواد مجابی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, کارگاه داستان‌نویسی, نوعی حالت چهارم

تازه ها

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

یک روز فشرده

مردی در آستانه‌ی فصلی سبز

دلبستگی و رنج

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد