کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

از دریچه‌ی چشم یک مارپیچ

۱۲ خرداد ۱۳۹۸

نویسنده: زهرا علی‌پور
جمع‌خوانی داستان کوتاه «مارپیچ»، نوشته‌ی ایتالو کالوینو


قلم ایتالو کالوینو در خدمت ادبیاتی‌ است که درراستای موضوع محیط‌زیست و اکولوژی قدم برمی‌دارد. او نویسنده‌ای منحصر‌به‌فرد است که گاه افسانه‌پرداز و گاه به‌تمامی رئالیست است. او در مجموعه‌داستان «کمدی‌های کیهانی» مخاطبانش را با راوی‌ای جاودانی و عجیب آشنا می‌کند؛ QFWFQ موجودی است ناشناخته و مرموز که گاه به‌هیئت یک دایناسور درمی‌آید، گاه از زبان یک دوزیست سخن می‌گوید و در «مارپیچ» نقش یک حلزون تک‌یاخته‌ای را دارد که به‌نظر ساده‌ترین ساختمان بدنی را داراست. QFWFQ تک‌سلولیْ ما را از تونل زمانی چندصدمیلیون‌ساله عبور می‌دهد و راوی داستانی است که شاید در ابتدا ساده به نظر برسد، اما هرچه به جلو می‌رود، پیچیدگی‌هایش بیشتر و بهتر آشکار می‌شود.
پدر و مادر ‌کالوینو دانش‌آموخته‌ی علوم کشاورزی و گیاه‌شناسی بودند. بنابراین او بسیار علاقه‌مند به مسائل محیط زیستی بود و نگریستن و کاوش در محیط اطراف را نه‌صرفاً از دید یک کارشناس، بلکه با فهم تمام‌وکمال یک ادیب و با نگاهی فلسفی بررسی می‌کرد. ازاین‌رو دارای فرهنگ واژگان علمی و فنی بالایی بود و درنتیجه، تعصبی شدید نسبت به کلمات، استفاده از آن‌ها و بسط و ایجازشان داشت. قطعاً کالوینو به‌همان میزان که به حکایت‌های فلسفی قرن‌هجدهمی نزدیک بود، با واقعیت‌های علمی هم آشنایی داشت. خالق «کمدی‌های کیهانی» از ذهنی بی‌باک و پرتوان برخوردار بود و جسورانه دست به انتخاب راوی‌ای شگرف و خارق‌العاده زد. توصیفاتی که از زبان این راوی گفته می‌شود، همواره و در سرتاسر روایت، بکر و تازه هستند؛ مکان‌ها و زمان‌هایی که تنها در بستر ذهن این راوی خلق می‌شوند و از میان کلمات داستان سر بر‌می‌کشند. اما اصطلاحات فنی و علمی صیقل‌نخورده و نخراشیده‌ای که از جهانی ناشناخته و فراواقعی، از قول این ‌موجود نقل می‌‌شوند، شاید بزرگ‌ترین و جدی‌ترین آسیبی باشند که راوی کوچک به این جهانِ داستانی پیچیده زده؛ هربار و پس از هر رخدادی، خواننده درگیر این مناقشه است که آیا این موجود بی‌حافظه‌ی بی‌مغز، زیادی همه‌چیزدان نیست؟
تخیل نیرومند نویسنده در کنار اطلاعات وسیع او و رگه‌هایی باریک از طنز، باعث شده او واقعیت و تاریخی گسترده از جهان روبه‌تکامل را در هم بیامیزد. این نوع روایت که پیشینه‌ای قبل از کالوینو ندارد، یکی از تجربی‌ترین آثار قرن بیستم و خود اوست.  QFWFQخود یک معمای کوچک تک‌سلولی است که دشوارترین مطالب و فلسفی‌ترین سؤالات عالم خلقت را مطرح می‌کند؛ او سه‌گانه‌ای کم‌نظیر را تجربه و واگویه می‌کند که هر ذهن مکاشفه‌گری از دنیای اطراف تمنا دارد؛ مفاهیمی چون شناخت از خود، شناخت هم‌نوع، بقای نسل، عشق، حسادت و تکامل، ذره‌ذره از محیط به او می‌رسند و درک می‌شوند.QFWFQ  در ابتدای خلقتش هیچ نمی‌داند، ساده و بکر است و عضو خاصی ندارد، اما درکمال‌تعجب دو سوراخ دهان و مقعدش را می‌شناسد و می‌داند که حیاتش بسته به آن‌هاست. او مفهوم تقارن محوری را می‌داند، خیال را می‌شناسد و تجرد را می‌فهمد، و با زبانی ساده مفهوم جفت‌گیری و باروری را شرح می‌دهد. رفته‌رفته و با گذر زمان، جهان اطرافْ مفاهیم پیچیده‌تری را به او القا می‌کند. در بخش اول، راوی جهان احساسات را شناسایی می‌کند. با گذشت زمان و با گذر تاریخ، او چیزی دور خود می‌تند که آدمی با گذر ایام تنیده؛ او خود حجاب خویشتن خویش می‌شود. QFWFQ که همه‌چیز را نظاره و تجربه کرده و از هرودت تا اهرام مصر، از ملکه‌ی زنبورها تا کلئوپاترا و از دختر هلندی تا ماهی کولی، همگی را می‌شناسد و حالا درگیر سنت‌های زندگی شده. در پایان این سه‌گانه، حلزون با قفس پیچ‌درپیچش در تلاش برای رسیدن به آگاهی ا‌ست و برای دست یازیدن به آن، ابزار و فعلی تازه نیاز دارد؛ فعل دیدن، تصویری بدیع از پیرامون: «این چشم‌ها همه مال من بودند. امکان وجود آن‌ها را من فراهم کرده بودم. کار عمده را من انجام داده بودم. ماده‌ی خام یعنی تصویر را من تأمین کرده بودم. چشم به دنبالش بقیه را هم آورده بود.» عملی که انتظارش را کشیده و به‌مدد آن انقلاب به وقوع پیوسته است؛ تحولی شگرف که با آن چشم‌های قلمبه‌ی اختاپوت، چشم‌های ژلاتینی ماهی سفید، چشم‌های مرکب مگس‌‌ها و مورچه‌ها و حتی از زاویه‌ای دیگر، چشم ناخدای کشتی یا چشم‌های دوربین جانورشناس را تماشا می‌کند: آگاهی ارمغانِ بینایی اوست‌.
نگریستن به آفرینش و روزهای آغازین دنیا، چگونگی پیدایش و تکامل این جهان ازلی و لمسِ خیالی موجودات از دریچه‌ی نگاه یک حلزون، فرصتی است که کالوینو با جهان ادبیات مخصوص خود فراهم آورده است. این داستان و دیگر داستان‌های مجموعه‌ی «کمدی‌های کیهانی» برخاسته از محیط زیست انسان‌هاست. ادبیات علم قلب انسان و انسان در بطنِ محیط است که دست به تولید محتوا و روایت می‌زند و این کالوینو است که با ایجاد رابطه‌ای فلسفه‌مند بین ادبیات و سه‌گانه‌ی آفرینش، با راوی‌ شگرفش خطر می‌کند و ذات جادویی و ماهیت درخشان آن‌چه را که فقط از داستان و ادبیات ساخته است، به رخ می‌کشد.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, مارپیچ - ایتالو کالوینو دسته‌‌ها: ایتالو کالوینو, جمع‌خوانی, داستان‌کوتاه, کارگاه داستان, کاوه فولادی‌نسب, مارپیچ

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد