چند وقته احساس می کنم به داستان نویسی علاقه مند شدم و دوست دارم داستان بنویسم، جالب اینجاست که نه فکر می کنم استعداد خاصی تو این حوزه دارم و نه حال و حوصله کلاس رفتن و شرکت در انجمن های ادبی و … فقط دوست دارم بنویسم، الان دو هفته ای هست که هر روز در بلاگم شروع کردم به نوشتن مطالب مختلف و هر روز سه صفحه در مورد چیزهای مختلف می نویسم، هیچ کدوم شبیه خاطره هم نیستند چه برسه به داستان، ولی خب، احساس خوشایندی هست، دوست داشتم بدونم باید چه کار کنم و بقیه نویسنده ها چطوری نویسنده شدن، البته به عنوان شغل بهش نگاه نمی کنم و صرفا دوست دارم تفریحی بنویسم، کلا هیچ کاری رو حرفه ای دوست ندارم (لبخند)، احساس می کنم هر کاری رو حرفه ای دنبال کنم دست و پام بسته میشه.
بگذریم، فکر می کنم شهر کتاب بود که با یک مجموعه کتاب داستان نویسی با عنوان «حرفه: داستان نویس» در چهار جلد آشنا شدم، این کتاب مجموعه مقالات مختلف درباره داستان نویسی هست که با یک ترتیب فوق العاده خوب کنار هم قرار گرفتند و شما احساس نمی کنید در حال خوندن مقالات مختلف هستید و فکر می کنید همه مطالب از زبان یک نفر بیان شده و این خیلی خوب بود، بخش های اصلی کتاب عبارت است از: اهمیت داستان، نویسندگی به عنوان یک حرفه و ایده پردازی.
این کتاب توسط کاوه فولادی نسب و مریم کهنسال نودهی ترجمه شده و توسط انتشارات چشمه هم به چاپ رسیده، جلد اولش برای من که اطلاعات زیادی درباره داستان نویسی نداشتم خیلی خوب بود و خیلی خوب تونستم با کتاب ارتباط برقرار کنم، بخش هایی از کتاب را که فکر می کردم برای خودم مهم هست را در زیر آوردم اگر دوست داشتید می تونید بخونید، اگر هم نه، کتاب رو تهیه کنید و خوندنش خالی از لطف نیست ولی نویسندگی هم مثل همه کارهای دیگه یک اصل مهم داره، اون هم نوشتن، نوشتن و نوشتن هست و باید مدام در حال نوشتن باشید.
مطالعهی یادداشتها