شمارهی پنجاهویکم ستون هفتگی «متن در حاشیه»، منتشرشده در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۹۷ در روزنامهی اعتماد
حالا که دارم این یادداشت را مینویسم، هنوز بازی ایران و ژاپن برگزار نشده و نمیدانم ما فینالیست شدهایم یا نه؛ مهم هم نیست. اصلاً اهمیت این یادداشت در همین است؛ همین که دارد پیش از بازی نوشته میشود و محتوایش منطقا و مطلقا ربطی به نتیجه ندارد، همین که گرفتار هیجان نیست؛ نه از نوع شادی، نه از جنس غم. این یادداشت در آرامش پیش از طوفان نوشته میشود برای خوانده شدن پس از طوفان، تا یادآوری و تأکید کند که نتیجه آنقدرها هم اهمیت ندارد. نه این که اصلاً مهم نباشد؛ اما اینقدری که ما برایش سینه چاک میدهیم و اینطوری که ما همهچیز را در آن خلاصه میکنیم، نه؛ واقعاً نمیارزد. نتیجه، جزیی از روند و فرایند کار است، نه همهی آن. کیروش تیم ملی ما را قهرمان بکند یا نکند، در این واقعیت که او نظم، دقت، وقار و شخصیت حرفهای را به تیم ملی ایران آورده، تغییری ایجاد نمیشود، و البته در این یکی واقعیت هم تغییری ایجاد نمیشود که او صرفاً مربی تیم ملی فوتبال ماست -با قراردادی معین و دستمزدی مشخص- و حق و حتا اجازه ندارد که دربارهی مسائلی حرف بزند که خارج از حوزهی تخصص، مسئولیت و اختیارات اوست. و ما، شهروندان ایرانی، این وظیفه و حق توأمان را داریم که بابت خدمات کیروش از او ممنون باشیم و بابت خروجهای هرازگاهیاش از معیارهای حرفهای و حتا اخلاقی، او را مورد مؤاخذه قرار دهیم. اما این روزها دوقطبی عجیبی و گاه حتا خندهداری شکل گرفته که یک سویش منتقدهای کیروش ایستادهاند (با چشمانی تمامبسته به شخصیت بزرگی که سرمربی پرتغالی به تیم ملی ما داده) و یک سوی دیگر هواداران دوآتشهی کیروش (باز هم با چشمانی تمامبسته به رفتارها و اظهارنظرهای هیجانی آقای سرمربی). دوقطبیها معمولاً جذابند؛ آدمها در برابر هم صف میکشند، برای هم لشگرکشی میکنند، شعار میدهند، له و علیه هم چیزهایی میگویند، «دیگری» را در جایگاه شر مینشانند و «خود» را بر مسند خیر… اما با همهی جذابیتشان، حقیقت امر این است که دوقطبیها بیشتر به بازی میمانند و روش خوبی برای مواجهه با پدیدهها نیستند؛ چشم آدم را کور میکنند و واقعبینی و منطق را در گور. ما -افسوس- دیگر به این عادت کردهایم و جامعهای ساختهایم که در آن همهچیز فوری به سمت دوقطبی شدن میرود؛ از سیاست و اقتصاد گرفته تا هنر و ورزش. و حواسمان نیست که چیزی که در این میانهها مدفون میشود، عمر تکتک ما و منافع ملی کشورمان است. باید از جایی تمرین عبور از فرهنگ دوقطبیسازی را شروع کنیم؛ و چه جایی بهتر از فوتبال، با این تأثیر شگفتانگیز اجتماعیاش. کاش کیروش را، اگر ما را راهی فینال و حتا قهرمان آسیا کرد، به برج عاج نقدناپذیری نبریم. و کاش، اگر هم شکست خورد، حواسمان باشد که هیچوقت به اندازهی این سالهای کیروش، با آرامش و اطمینان بازیهای تیم ملی فوتبال کشورمان را تماشا نکردهایم.
دریافت فایل پی.دی.اف این یادداشت از اینجا