کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

به بهانة شروع نمایشگاه کتاب بیست‌وچهارم سلام کتاب

3 می 2011

 

نمایشگاه کتاب تهران بزرگ‌ترین رویداد فرهنگی کشور است. در این واقعیت تردیدی نیست، اما همة واقعیت هم این نیست. حقیقت امر این است که برای بسیاری از هم‌نسل‌های من نمایشگاه کتاب تهران پیش و بیش از آن که رویدادی بزرگ باشد، رویدادی نوستالژیک است، یا تبدیل به رویدادی نوستالژیک شده است. این نمایشگاه در دوران نه‌چندان طولانی زندگی‌اش اتفاق‌های تلخ و شیرین زیادی را تجربه کرده است. سال‌هایی بود که نمایشگاه کتاب تهران در محل دائمی برگزاری نمایشگاه‌های بین‌المللی برگزار می‌شد و ترافیک شمال پایتخت را به‌هم می‌ریخت و هنوز در آن خبری از نقشه‌های راهنمای سالن‌ها نبود و هنوز مأموران بهداشت به فکرشان نرسیده بود که روغن چند روز ماندة سیب‌زمینی سرخ‌کرده برای سلامتی بازدیدکنندگان مضر است و هنوز بی‌سلیقگی مسئولان آن را از برادر تنی‌اش -جشنوارة مطبوعات- جدا نکرده بود. حالا هم چند سالی است که در مصلای بزرگ تهران برگزار می‌شود و از در مصلا که وارد می‌شوی، زمین را می‌بینی که فرش شده از نقشه‌های راهنما و تبلیغات ناشران دانشگاهی و کنارت قدم‌به‌قدم غرفه‌های ساندویچ‌فروشی تحت نظارت بهداشت برپاست. در این بیست‌وچهار سال -یا دست‌کم در سال‌های زیادی از این بیست‌وچهار سال- ما گام‌به‌گام همراهش بوده‌ایم، برایش نگران شده‌ایم، از حرف فلان مسئول مبنی بر احتمال عدم برگزاری‌اش به هراس افتاده‌ایم و آخر کار هم همیشه دریافته‌ایم که کتاب و فرهنگ قدرتمندتر از هر حرف و اضطرابی است و راه خودش را هرجور که باشد پیدا می‌کند.

این جشن بزرگ فرهنگی برای بیست‌وچهارمین بار بساطش را در تهران برپا کرده است. یک بار دیگر می‌توانیم در هزارتوی سالن‌هایش قدم بزنیم و دنبال کتاب‌های چاپ اول بگردیم و از دیدن هر کتاب جدید شوق بدود توی چشم‌هایمان و به وجد بیاییم. یک بار دیگر می‌توانیم چشم بدوزیم به در و دیوار غرفه‌ها و ببینیم نویسنده‌های محبوبمان چه روزی به غرفه‌های ناشرانشان می‌آیند تا برویم و از نزدیک ببینیمشان و روی صفحة اول کتابشان امضایی ازشان بگیریم. یک بار دیگر می‌توانیم توی محوطة نمایشگاه آسوده روی جدول‌های سبز و سفید بنشینیم و فهرست کتاب‌های ناشران را دوباره و سه‌باره بخوانیم و کنار نام کتاب‌ها علامت بزنیم و دودوتا چهارتا کنیم برای انتخابی بهتر، هرچند محدود.

در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب تهران می‌توانیم بیکار ننشینیم و هر روز کتابی را به یکدیگر معرفی کنیم. عمر این جشن بزرگ فرهنگی تنها ده روز است. فرصت را از دست ندهیم.

گروه‌ها: سلام کتاب

تازه ها

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

یک روز فشرده

مردی در آستانه‌ی فصلی سبز

دلبستگی و رنج

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد