نویسنده: زهرا علیپور
جمعخوانی رمان «فیل در تاریکی»، نوشتهی قاسم هاشمینژاد
«فیل در تاریکی» رمانی کارآگاهی است و بیآنکه ادعایی داشته باشد، در قامت این ژانر خوش درخشیده؛ روایتی که بیشترِ نشانههای یک داستان خوب و خوشخوان را دارد؛ ماجرایی پرکشش و جذاب در چهارچوبی طراحیشده که هرچند بهگواه کلام صادقانهی نویسندهاش، برای نفْس خواندن و لذت بردن نوشته شده، اما در معنا هم تا حدود زیادی موفق است. نام رمان از شعری در مثنوی مولانا برداشت شده. «پیل اندر خانهی تاریک بود» مصرع اول این مثنوی است و معمای مستتر در آن دستمایهی رمان هاشمینژاد: بنز سبز موردی با ستارهی سهپر که زمانی رؤیایی شیرین و دستنیافتنی جلال امین، شخصیت اصلی رمان، بوده و در فرازوفرود کتاب به کابوسی تلخ برای او تبدیل میشود. بنز سبز موردی هم مانند فیل قصهی مولانا، مرکز کشفوشهود است و هرکس به مقتضایی و از منظر نگاه و منفعت خود با آن روبهرو میشود.
آنچه «فیل در تاریکی» را اثری متمایز در قالب ژانر میکند، نه انتشار آن بهصورت پاورقی در روزنامهی رستاخیز است، نه انتشار مجدد آن بعد از چهل سال و نه حتی این ادعا که اولین رمان جنایی-معمایی زبان فارسی است، بلکه ویژگی خاص این اثر در پرداخت و نوع نگاه نویسندهی آگاهش به شهر و آوردن شهر مدرن در بستر رمان است. داستان در بطن و کالبد شهر تهران دههی پنجاه روایت میشود. شهر و ملحقاتش اعم از خیابانها، چهارراهها، کوچهها، قهوهخانهها، خانهها و سایر اجزای ریزودرشتش در سطرسطر این رمان جای دارند و به آن روح شهری میبخشند. باآنکه زمان زیادی از نوشتن «فیل در تاریکی» میگذرد، اما خوانندهی سال نودوهشت هم مانند مخاطب سال پنجاهوهشت، چهارراه سیروس، محلهی دروس و کوچهپسکوچههای تهراننو را همراه راوی جستوجو میکند. روایت رمان با زوایهدید دانای کل محدود به ذهن جلال امین، در یک روز زمستانی تهران آغاز میشود و پس از هشت روز به پایان میرسد؛ هشت روزی که شامل یک چارچار زمستانی است. چارچار در فرهنگ ایرانی به دو چهار روز سرد سال گفته میشود: چهار روز آخر چلهی بزرگ و چهار روز اول چلهی کوچک. و این جنگ بین دو چله سردترین روزهای سال را میسازد. هاشمینژاد با بهره گرفتن از این موضوع، تلاطم این چارچار را به خطوط رمانش کشانده و تسلطش را در ادبیات فارسی با خلق شخصیتهای بینقصی چون جلال امین، سعدی شیرازی، مهستی گنجوی و نیکلای ارمنی به رخ کشیده. ذوق و قریحهی نویسنده در انتخاب اسمها و بسط شخصیتها متناسب با نام و اسمورسمشان، یکی دیگر از نقاط مثبت کتاب است. زبان رمان ساده، خطی و روان است؛ چیزی خلاف جریان ادبی آن روز ایران. هاشمینژاد سعی کرده -با توجه به اشراف کامل و کافیاش بر زبان مادری- اثری خوشخوان و جذاب ارائه دهد که خواننده را با خود همراه کند. دراینمیان، هرگاه در لابهلای ماجراهای بههمپیوسته دست به توصیف صحنهها زده، فارغ از نوع نوشتار خاص این رمان -که متأثر از ترجمهی آثار جنایی آمریکایی بوده- موفق عمل کرده است.
قاسم هاشمینژاد نویسنده، محقق، مترجم و شاعری که فعالیت هنریاش بهواسطهی خلق «فیل در تاریکی» به دو دورهی قبل و بعد از آن تقسیم شده، در پیشگفتاری که بر چاپ دوم کتابش نوشته، صادقانه و خالصانه اعتراف میکند که فضای داستانش دستخوش گذر زمان شده و به تاریخ پیوسته. ولی اگر از خشوع و خضوع نویسنده بگذریم، این اثر بی مبالغه و گزافهگویی زنده است. مخاطب کتاب در خوانش صدوهفتادواندی صفحه، همواره با تعلیقها و معماهای ریزودرشتی که باظرافت در آن جاگذاری شدهاند، ماجراها را دنبال میکند و تنها در پایان کتاب است که گرهها باز میشوند و مانند هر اثر دیگر پلیسی به سرانجام میرسند. اینکه هاشمینژاد روایت رمانش را با زبانی درخشان و بیآلایش همراه کرده، گواه دیگری بر پویایی این اثر است. دیالوگها با هر مترومعیاری درخشانند و بیش از هرچیز، تصویر درستی از شخصیتها میسازند؛ چه آن شخصیت سعدی با لهجهی زیبای شیرازی باشد، چه نیکلای ارمنی. «فیل در تاریکی» شاهکاری بیبدیل نیست، اما تجربهای است خوشایند و تلاشی بسیار قابل تأمل و احترام از نویسندهای که با هدفی روشن دست به خلق آن زده است.
*. جملهای از مقدمهی کتاب «فیل در تاریکی»، نوشتهی قاسم هاشمینژاد.