نویسنده: آیدا علیپور
جمعخوانی رمان «فیل در تاریکی»، نوشتهی قاسم هاشمینژاد
ادبیات داستانی ایران از همان آغاز در دو گروه دستهبندی شد: ادبیات عینیگرا و ادبیات ذهنیگرا. محمدعلی جمالزاده بهعنوان پدر داستاننویسی مدرن ایران کوشید تا این دو گونه را همزمان و بهطور موازی پیش ببرد. پس از او صادق هدایت و بزرگ علوی هرکدام سکاندار یکی از این گونهها شدند. علوی ادبیات روایتگر، داستانگو و عینی را رواج داد و درمقابل، هدایت جریانی از ادبیات غیرروایتگر و ذهنیای را راه انداخت که تا دههها بعد و بهخصوص دههی پنجاه و شصت در ادبیات و حتی دیگر رسانههای فرهنگی مانند سینما ادامه یافت. اگرچه ادبیات ذهنی ظاهری فرهیختهتر دارد و واجد ارزشهای بنیادینی در تاریخ ادبی معاصر است، اما درطول زمان باعث کم شدن مخاطب داستان ایرانی شده.
قاسم هاشمینژاد (۱۳۹۵-۱۳۱۹) در بزنگاه تاریخی مهمی که جریان ذهنیگرا مدام قدرتمندتر و فربهتر میشود، با «فیل در تاریکی» تلنگر مهمی به نویسندگان و جامعهی ادبی زمانهی خود میزند. این رمان که اولین بار در سال ۱۳۵۸ منتشر شده، زمینهای کارآگاهی و ماجرامحور دارد و درعین جذابیت، مبتذل و عامهپسند نیست؛ چراکه نویسنده در قالب روایتی پرالتهاب دیدگاه منتقدانهی اجتماعی خودش را بیان میکند. این رمان از این حیث واجد اهمیت است که به نویسندهی ایرانی یادآوری میکند میتوان در قالب داستانگویی، نقد اجتماعی کرد و لزوماً نیازی به سمبلیسم و پیچیدگی داستانهای ذهنی نیست. رمان درواقع عکسالعملی درمقابل ادبیات غالب زمانهی خود محسوب میشود. هاشمینژاد خود بر این باور بود که «فیل در تاریکی» همهی کمبودهای داستاننویسی ایران را برجسته میکند.
بهلحاظ محتوایی میتوان به سه نوع خوانش از این رمان دست پیدا کرد: روانشناسانه، شهری و ژانری. در خوانش روانشناسانه، استعارهی مفهومی فیل در تاریکی دیگر به آن محدودیتهای حسیای که مولانا به آن باور داشت، اشاره ندارد. در داستان مولانا، فیلی در اتاقی تاریک قرار داشته و مردم شهر که پیشتر فیلی ندیده بودند، به آن اتاق میرفتهاند و از آن بازدید میکردهاند: «فیلی اندر خانهی تاریک بود، عرضه را آورده بودندش هنود، از برای دیدنش مردم بسی، اندر آن ظلمت همی شد هرکسی». نکتهی مهمی که وجود دارد، این است که هیچکس فیل را در روشنایی و بهوضوح ندیده. درعینحال هیچکدام حرف نادرستی نمیزنند و تنها بخشی از واقعیت را بازگو میکنند که خود لمس کردهاند. بااینکه هیچ شکلی کاملتر از دیگری نیست، اما با چیدن مجموع شکلها کنار هم دو امکان به وجود میآید: ممکن است بتوان به تصویری واقعگرایانهتر رسید یا به تصویری مخدوشتر و گنگتر. این همان حربهای است که نویسنده در پیشبرد عمل داستانی خود از آن بهره میگیرد و با دادن اطلاعات قطرهچکانی، تا آخرین صفحه از داستان خواننده را قدمبهقدم با خود همراه میکند.
در خوانش داستان در بستر شهر و بهعنوان رمان شهری، ذکر این نکته ضرورت دارد که این داستان یکی از مهمترین رمانهای شهری در ادبیات معاصر است که قدرتمندانه توانسته به بازنمایی شهر بپردازد. آنری لوفِور، فیلسوف و نظریهپرداز فرانسوی در حوزهی شهری و فضاهای اجتماعی، عقیده دارد که وظیفهی رمان شهری بازنمایی شهر است. نقطهی عزیمت لوفور فرایندهای درهمتنیده بهشکل دیالکتیک است و به درک سه وجه فضای شهری که از اساس ارزش همسانی دارند، منجر میشود. به نظر میرسد «فیل در تاریکی» توانسته از منظر لوفور، نقش خود را بهخوبی ایفا کند. در این رمان فضای شهری درآنواحد درک شده، تصور شده و زیست میشود. مرور دوبارهی نامهای قدیمی محلهها، خیابانها، بلوارها و اتوبانها که در کتاب آمده، پس از گذشت چهل سال از خلق آن، نشان میدهد هاشمینژاد همان کاری را با تهران کرده که مودیانو با پاریس میکند و این چیزی نیست جز بازنمایی شهری. فضای شهری با هویتی کنشگرایانه و در شبکهی روابطی درهمتنیده ساخته شده که پیوسته تولید و بازتولید میشود. موازی با فضا و مکان، زمان هم در داستان واجد توجه است. بهعقیدهی نویسنده، نادیده گرفتن زمان و مکان در داستان سبب ناکارآمدی آن میشود، و درعینحال هم جذابیتش را میگیرد و هم به باورپذیری داستان لطمه میزند.
«فیل در تاریکی» یکی از داستانهای شاخص فارسی معاصر است که تکتک صحنهپردازیهایش با فکر و دلیل داستانی همراه است. این کتاب که راوی دورهای از حیات جامعهی پیش از انقلاب ۵۷ است، سعی دارد با داستانی در ژانر کارآگاهی و ماجرامحور، فضای اجتماعی زمان خود را بدون پیچیدگی در اختیار مخاطب بگذارد. هاشمینژاد با اعتقاد بر اینکه در یک جریان روایی، فرم و محتوا، هردو دارای اهمیت هستند، اندامواری ایندو را در کنار هم خاطرنشان کرده و بدون جانبداری از هیچکدام، در تمام طول داستان هردو را همپای یکدیگر پیش برده است. در این رمان تلاش نویسنده بر این بوده که فرم و محتوا نسبتبه یکدیگر برتری نداشته باشند. او با انتخاب راوی دانای کل معطوف به ذهن جلال امین، التهاب و پرسشگری مناسب ژانرهای کارآگاهی را باهوشمندی به خواننده منتقل میکند. و اگرچه در بخشهایی از داستان، واگویههای درونی جلال بهصورت تکگویی و در قالب راوی دومشخص بیان میشود، آگاهانه است و باعث تقویت ایدهی همارزی فرم و محتوا میشود.
این رمان در سال ۱۳۹۸ و پس از گذشت چهل سال از زمان اولین انتشارش، توسط انتشارات هرمس بازنشر شده. مرور جریانهای اجتماعی در بستر شهری تهران، پس از گذشت سالیانسال نهتنها از جذابیت داستان کم نکرده، بلکه خواننده را به بازی کشفوشهود فرامیخواند. نام محلهها و خیابانها، اتوموبیلهای محبوب زمانه، ساخت تیپ-شخصیتهایی با طیفی از صاحب گاراژ، اعضای کارتل موادمخدر، پیرمرد ارمنی و نازدارخانم، با لحنی منحصر به خودشان، بهقدری شفاف و روشن است که مخاطب امروز را با خود به سفر زمان میبرد و بهمثابه پروتوتایپی است که در هر سه زمینهی بررسیشده -روانشناختی، شهری و ژانری- پیش روی خواننده قرار میگیرد.