توضیح پیش از متن: بعضی از هنرمندان و متفکران هستند که غبار زمان به این سادگیها بر روی آثار و اندیشههایشان نمینشیند. همیشه میشود درباره چنین کسانی حرف زد، اندیشههایشان را مرور کرد و بهخصوص برای شناساندنشان به جوانترها تلاش کرد. «سلام کتاب» به دو دلیل، یکی برای نیفتادن به ورطه روزمرگی و تکرار و یکی هم بهخاطر لزوم بازخوانی آثار این اندیشمندان و تلاش برای هرچه بیشتر شناختن و شناساندنشان، از این پس هرازگاهی روال معمولش را کنار خواهد گذاشت و پس از نگاهی اجمالی به آثار و اندیشههای هنرمندان و متفکرانی از این دست، یکی از کتابهایشان را بهعنوان پیشنهاد هفته معرفی خواهد کرد.
آلبر کامو (۱۹۶۰-۱۹۱۳) نویسنده و متفکر فرانسوی الجزایریتبار، در طول عمر کوتاهش در زمینههای مختلفی فعالیت کرد و آثار متنوعی خلق کرد؛ از آثار داستانی نظیر رمان و داستان کوتاه و نمایشنامه گرفته تا آثار غیرداستانی نظیر مقاله و تکنگاری. او که کودکیاش را در فقر گذرانده بود، همیشه سودای عدالت در سر داشت. از حدود بیستسالگی آزادی هم برایش تبدیل به دغدغهای ذهنی شد و به نهضت ضدفاشیسم پیوست. موضوع تقدم آزادی و عدالت بر یکدیگر یکی از موضوعاتی بود که سالهای سال ذهن او را درگیر کرده بود و در نهایت نظرش را به این شکل بیان کرد: «اگر به من بگویند که از میان آزادی و عدالت یکی را انتخاب کن، آزادی را انتخاب خواهم کرد تا این امکان را داشته باشم که به بیعدالتی اعتراض کنم.» (نقل به مضمون) کامو در سال ۱۹۵۷ جایزه نوبل در زمینه ادبیات را بهخاطر خلق آثار مهم ادبیای که بهروشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد، دریافت کرد. اولین رمان او -«مرگ خوش» (۱۹۳۷)- چندان اثر درخشانی نبود و کامو در زمان حیاتش هیچوقت راضی نشد آن را منتشر کند. این رمان یازده سال پس از مرگ او در سال ۱۹۷۱ برای اولین بار منتشر شد. «بیگانه» (۱۹۴۲) دومین رمان اوست؛ رمانی تأثیرگذار و تکاندهنده درباره شخصیتی به نام مورسو که کامو او را مسیح دوران مدرن مینامد. مورسو یکی از ماندگارترین و ملموسترین شخصیتهای داستانی قرن بیستم است. صداقت برای او معنایی بسیار فراتر از معنای قراردادیاش دارد و همین ویژگی است که او را در مقابل جامعه قرار میدهد و به نیستی میکشاندش. رمان سوم کامو «طاعون» (۱۹۴۷) نام دارد. او در این رمانش تلاش بشری برای زنده ماندن و عبور از نامرادیهای خواسته و ناخواسته را به نمایش میگذارد. جهان داستانی «طاعون» چنان قدرتمند است که آن را تبدیل به اثری نمادین میکند و ابعادی فراتر از مبارزه انسان با بلایای طبیعی برای بقا به آن میدهد. کامو در مقالهای در پاسخ به رولان بارت (۱۹۸۰-۱۹۱۵) مینویسد: «کوشیدهام که «طاعون» دارای چند بعد باشد. با وجود این، یکی از مسایل آن مقاومت اروپا در برابر فاشیسم است… «طاعون» به یک معنی، چیزی است زیادتر از مقاومت، اما بیشک چیزی کمتر از آن نیست.»[i] او چهارمین رمانش به نام «سقوط» را در سال ۱۹۵۶ منتشر کرد. کامو در این رمان وجدان بشر را مورد خطاب قرار میدهد و انسان مدرن را نسبت به داوریهایی که هر روز بیشتر و بیشتر خودش را در آنها محق میداند، برحذر میدارد. (شاید در این مجال ذکر نکتهای خالی از لطف نباشد: فروش «سقوط» در شش ماه اول پس از چاپش ۱۲۶۵۰۰ نسخه بود.) آخرین رمان کامو -«آدم اول»- با مرگ او در چهارم ژانویه ۱۹۶۰ ناتمام ماند و در سال ۱۹۹۵ برای اولین بار و به همان شکل نیمهکاره منتشر شد. کامو در طول دوران فعالیتش شش نمایشنامه هم نوشت که هرکدام بارها در سالنهای مختلف اروپا روی صحنه رفتهاند: «کالیگولا» (۱۹۳۸)، «رکوئیم برای یک راهبه» (منتشرشده در سال ۱۹۵۶)، «سوءتفاهم» (۱۹۴۴)، «حکومت نظامی» (۱۹۴۸)، «عادلها» (۱۹۴۹) و «تسخیرشدگان» (۱۹۵۹). او دو تکنگاری مهم به نامهای «افسانه سیزیف» (۱۹۴۲) و «انسان طاغی» (۱۹۵۱) نیز دارد که هردو در ایران ترجمه و بارها تجدید چاپ شدهاند. بسیاری از تحلیلگران در بررسی آثار کامو آنها را به سه دوره مختلف تقسیم میکنند، اما حقیقت امر این است که مجموعه آثار داستانی و غیرداستانی او جهانی یکپارچه و بدیع را خلق میکنند که هدفش بازشناسی و تحقق عدالت و آزادی -این دو گوهر درخشان و در عین حال مفقود جامعه مدرن- است.
پیشنهاد این هفته «سلام کتاب» نمایشنامه «رکوئیم برای یک راهبه» است که دو مقوله صداقت و عدالت را کانون تمرکز خود قرار میدهد. زن سیاهپوستی به نام نانسی -که گذشته پاکی نداشته- پرستار بچههای زن و شوهری به نام گوان و تمپل استیونز بوده. تمپل نیز گذشته ناپاکی شبیه نانسی دارد. نانسی -در شبی که گوان در خانه نبوده- دختر این زوج را به قتل میرساند. در پرده اول نمایش دادگاهی را میبینیم که نانسی را به اعدام محکوم میکند و او بیهیچ دفاعی این موضوع را میپذیرد. اما وکیلش-گاوین استیونز- که عموی گوان نیز هست، به این سادگیها دستبردار نیست و همه تلاشش را میکند تا پرده از ابهاماتی که توی پرونده میبیند، بردارد. بالأخره موفق میشود تا یک شب مانده به اعدام نانسی، به بهانه تلاش برای گرفتن عفو، تمپل را به نزد فرماندار ببرد و او را در موقعیتی قرار دهد که به اصل ماجرا اعتراف کند. واقعیت این است که تمپل در شب حادثه همسر و فرزندش -باکی- را دستبهسر کرده بوده، تا بتواند همراه مردی فرار کند و هدفش هم بیشتر ترک زندگی زناشویی و فرار از دو چیز بوده: گذشته ناپاکش و گذشت همسرش. نانسی برای اینکه جلوی فرار تمپل و از هم پاشیده شدن خانواده او را بگیرد، بهعنوان آخرین اقدام دست به قتل بچه بیگناه میزند. در تمام زمانی که تمپل مشغول این اعترافات است، گوان نیز از پس پرده حرفهای او را میشنود و و در پایان صحنه خودش را به او نشان میدهد. در نهایت گاوین به تمپل میگوید که بهخاطر اعترافات صریح نانسی به قتل کودک، دیگر راهی برای نجات او وجود ندارد و او صرفاً میخواسته حقیقت کشف و عریان شود. روز بعد نانسی بهسوی چوبه دار میرود، اما زندگی کماکان ادامه دارد و گوان و تمپل به زندگی مشترکشان ادامه خواهند داد. کامو در این نمایشنامه ساده -بهلحاظ ساختاری- و پیچیده -بهلحاظ محتوایی- همان دغدغه صداقتپیشگی و عدالتمحوری همیشگیاش را دارد و -مانند سایر نمایشنامههایش- هدفش خلق یک تراژدی مدرن است. این نمایشنامه در ۱۳۸۸ توسط نشر قطره و با ترجمه کیاسا ناظران منتشر شده است.
[i] تعهد کامو (مقالههایی از آلبر کامو در زمینهها ادبی و اجتماعی)، گزیده و ترجمه مصطفی رحیمی، چاپ اول: ۱۳۶۲، تهران، نشر آگاه