- جنگ… جنگ… جنگ… تاریخ بشر از ابتدای قرن بیستم به بعد چیزی نیست بهجز تاریخ جنگهای سازمانیافتهای که نتیجة اتکای انسان مدرن به تکنولوژی و دستگاههای نوین آدمکشی بوده. دو جنگ جهانی، کارهای وحشیانه و غیرانسانی منتج از دو اندیشه نازیسم و فاشیسم، و بعد فاجعة انسانیِ پس از انفجار بمبهای اتمی در هیروشیما و ناکازاکی، نقدهای سیاسی، اجتماعی و فلسفی فراوانی را به دنبال داشت و بنیانهای اندیشه مدرن را که مبتنی بر اتکای صرف به تعقل و خرد بشری بود، لرزاند. مباحثی که در اواخر جنگ جهانی دوم و پس از پایان آن توسط متفکران و مصلحان اجتماعی مطرح شد، جهان جدیدی را ترسیم کرد و این توهم را برای جامعة بشری به وجود آورد که پروندة جنگهای خانمانبرانداز برای همیشه بسته شده است. اما چندان طولی نکشید که جنگطلبان شیوة جدیدی را ابداع کردند و نامش را گذاشتند جنگ سرد و بدون سلاح و به صلاح خود، دنیا را به دو گروه دوست و دشمن تبدیل کردند. در این دوران هم کماکان و البته به شیوهای پنهانیتر، آنچه توسط کارتلهای قدرت و ثروت بیاهمیت انگاشته میشد، جان انسان بود. حادثهای نظیر آنچه که در نیروگاه اتمی چرنوویل اوکراین در سال ۱۹۸۶ رخ داد، به لحاظ کمی، ابعادش و خسارتش بهاندازه انفجار بمبهای اتمی در هیروشیما و ناکازاکی نبود، اما به لحاظ کیفی چیزی کم از آن نداشت. وقتی آن غائله هم خاموش شد، جنگطلبان جدید برای تداوم جنگافروزیهایشان دنبال شیوة دیگری گشتند. شیوة جدید این بود که به توسعة تروریسم دولتی و غیردولتی در کشورهای عقبمانده کمک کنند و بعد به بهانة مبارزه با تروریسم با همان کشورها وارد جنگ شوند. و این بازی معلوم نیست تا کی ادامه خواهد داشت. در این میانهها همواره وجود داشتهاند اندیشمندان و هنرمندانی که این جنگافروزیها را به نقد کشیدهاند و بهجای اینکه مانند جنگافروزان به جنبههای قهرمانی جنگ بپردازند و مستقیم و غیرمستقیم فرو رفتن جهان در باتلاق همنوعکُشی و جنایت را تبلیغ و ترویج کنند، زشتیها و اثرات مخرب جنگ را به تصویر کشیدهاند و تلاش کردهاند در آثارشان -از شعر و رمان گرفته تا فیلم و نقاشی- به هر شکل ممکن با تداوم این جنگافروزیها مقابله کنند. بعضی از این دست آثار مانند رمان «فریادها» نوشته لوران گوده در متن جنگ جریان دارند و معمولاً با اتکا به خصلتهای ناتورالیستی دست به انتقال معنا میزنند و بعضی دیگر مانند رمان «اتاق افسران» نوشته مارک دوگن در حاشیه جنگ روایت میشوند و بیشتر متکی به مسایل اجتماعی و گرههای روانی و عاطفی شخصیتهایشان هستند. در این زمینه دوم در کشور ما آثار سینمایی و ادبی خوبی نظیر فیلم سینمایی «از کرخه تا راین» (۱۳۷۱) ساخته ابراهیم حاتمیکیا و رمان «زمستان ۶۲» (۱۳۶۶) نوشته اسماعیل فصیح خلق شده است.
- «منظر پریدهرنگ تپهها» رمانی است نوشته کازو ایشیگورو. این رمان روایتگر جامعه ژاپن پس از جنگ جهانی دوم است و سعی میکند از جنبههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مختصات این جامعه جنگزده را به تصویر بکشد. رمان ساختاری خاطرهوار دارد و راویاش زن ژاپنی متجددی است به نام اتسوکو که تا چند سال پس از جنگ زندگیاش را در ژاپن گذرانده و بعد، از همسرش جدا شده و همراه دخترش به انگلستان مهاجرت کرده، در سرزمین جدید دوباره ازدواج کرده و صاحب دختر دیگری شده. رمان از جایی شروع میشود که کیکو -دختر اول راوی- در لندن خودکشی کرده و او را به خاک سپردهاند و نیکی -دختر دوم راوی- برای دلداری مادرش از لندن آمده تا چند روزی را کنار او بگذراند. مرگ -خودکشی- دختر بزرگ راوی که دوران بارداری و سالهای اول زندگیاش در ژاپن جنگزده و در شهرکی در نزدیکی ناکازاکی ویرانه سپری شده، اتسوکو را به دنیای خاطرههایش میبرد و تابستانی را به یادش میآورد که باردار بوده و با زنی به نام ساچیکو و دخترش -ماریکو- آشنا شده بوده و اوقات زیادی را با آنها گذرانده بوده. جهان داستانیای که گورو به این ترتیب خلق میکند بستری میشود تا هم به گرههای عاطفی و روانی شخصیتها بپردازد و آثار پنهان اما عمیق جنگ را در روان آدمها نشان بدهد، و هم جامعه ژاپن در آستانه گذار و نیازمند به بازسازی را به تصویر بکشد؛ جامعهای که نیاز به مدرنیزاسیون، برنامه و مدیریت دارد تا بتواند از دل ویرانههای جنگ دوباره سرپا شود. یکی از امتیازهای بزرگ این رمان همین به نمایش گذاشتن جامعه ژاپن در حال گذار است. این جامعه روحیهای شرقی دارد و همه مختصاتش هم نمایشگر همین روحیه است، اما برای پیشرفت و ترقی گزیر و گریزی ندارد جز اینکه مفاهیم و مظاهر مدرنیته را درک و هضم کند. این چیزی است که باعث شده پیشنهاد این هفته «سلام کتاب» رمان «منظر پریدهرنگ تپهها» باشد. علاوه بر اینها رمان روایت سرراست و روان و زبان خوشخوانی دارد که میتواند لذت متن را برای هر خوانندهای بیشتر و بیشتر کند، و البته در این میان از ترجمه خوب آن هم نباید گذشت. این کتاب را امیر امجد ترجمه و نشر نیلا منتشر کرده است.
- بیارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: در روز دوشنبه هفته گذشته -چهاردهم آذرماه- دو شاعر جوان ایرانی به همراه دخترشان در یک سانحه تصادف جان باختند: غلامرضا بروسان و الهام اسلامی. اصل خبر -مرگ دو شاعر و فرزندشان- بهخودیخود بسیار تأثربرانگیز و دردناک بود، اما آنچه در روزهای گذشته ذهن من را بیشتر و بیشتر درگیر میکرد نگرانی برای پسر خردسال این خانواده بود که از حادثه جان سالم به در برده و حتماً قرار گرفتن در متن اتفاقهایی که لابد بهسرعت باد بر او گذشته و منجر به از دست دادن تمام خانوادهاش شده، روان او را بسیار آزرده است. امیدوارم او بتواند با این ضایعه کنار بیاید و در زندگیاش از این بعد اتفاقهایی بیفتد که او را در هضم این اندوه و غلبه بر تألم روانی برخاسته از آن کمک کند. دیگر اینکه محمدهاشم اکبریانی بنیانگذار و دبیر جایزه شعر خبرنگاران خبر از برگزاری مراسم یادبودی در روز پنجشنبه بیستوچهارم آذرماه داده است که هنوز جزییاتش دقیق معلوم نیست و به زودی اعلام خواهد شد.