- ۱. سیمین دانشور یکی از زنان استثنایی تاریخ معاصر ایران است: روشنفکری متجدد و نویسندهای شیرینقلم. او -فارغ از کیفیت ادبی و خلاقیت داستانی- جزو اولین زنان متجدد ایرانی است، و بررسیای دقیق روی مجموعه آثار داستانی و مقالهها و فعالیتها و زندگیاش آشکارا نشان میدهد که «دانشورِ نویسنده» همیشه و همهجوره زیر چتر «دانشورِ متجدد» بوده است. در اواخر دهه بیست که میزان باسوادی در کشور ۸ درصد بوده، سیمین دانشور مدرک دکترایش را از دانشگاه تهران میگیرد و برای گذراندن دورهای تخصصی به امریکا میرود. بعد از بازگشتش از امریکا هم مشغول تدریس در دانشگاه تهران میشود و از اولین استادهای زن دانشگاه تهران میشود. او علاوه بر مجموعهداستانها و رمانهایی که نوشته و ترجمههایی که از آثار نویسندههای بزرگ انجام داده، کتابهایی هم درباره مبانی زیباییشناسی و هنرهای تجسمی هم دارد، که از سویی چندظرفیتی بودن او بهعنوان یک هنرمند را به رخ میکشد و از سویی دیگر نشان از فعالیت و تلاش او بهعنوان انسانی متجدد برای کشف و شهودی هرچه بنیادینتر و ساختوسازی هرچه اصولیتر دارد. حقیقت امر این است که «دانشورِ متجدد» در تاریخ معاصر این سرزمین، نمونهای کمیاب و بیتردید ماندگار است که فعالیتهایش، نوشتههایش و حضورش -حتی حالا که تنها از طریق آثارش دارد به این حضور ادامه میدهد- تأثیری شگرف و یگانه بر جریان اجتماعی شدن زنان ایرانی داشته، دارد و خواهد داشت. یادم هست در اوایل دهه هشتاد روزنامه «حیات نو» مصاحبهای با او انجام داده بود. جایی در مصاحبه دانشور میگفت (نقل به مضمون): «من همیشه سیمین دانشور باقی ماندم. هیچوقت سیمین آلاحمد نشدم…» دیروز -هجدهم اسفند- اولین سالگرد درگذشت این بانوی بزرگ ایرانی بود. یادش تا همیشه گرامی.
- ۲. من کموبیش مطئنم که اگر روزی مؤسسهای، پژوهشکدهای، مجلهای، جایی خیر کند و نظرسنجیای کارشناسانه انجام بدهد برای انتخاب بهترین رمانهای ایرانی صدساله اخیر -با هر سلیقهای هم که این کار را انجام دهد- «سووشون» یکی از آثاری خواهد بود که توی فهرست دهتایی نهایی قرار خواهد داشت. این رمان آنقدر شکوهمندی و قدرت دارد که هنوز بعد از چیزی حدود چهاردهه که از نوشتنش میگذرد، طراوت و جذابیتش را از دست نداده و خواندنی است. نظریهای هست که میگوید ماندگاری آثار ادبی را دستکم بعد از پنجاه سال از زمان اولین انتشارشان میشود ارزیابی کرد. معیار دیگری هم هست که میگوید اگر اثری را دو نسل از مردمان سرزمینی بخوانند، آن اثر ماندگار خواهد بود. اگر بخواهیم به چنین نظریههایی اقتدا کنیم، کمکمک باید اذعان کنیم که «سووشون» در ردیف معدود آثار ماندگاری قرار گرفته که میراث ادبیات داستانی قرن چهاردهم شمسی را رقم میزنند. هوشنگ گلشیری در کتاب ارزشمند «جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور» رمان «سووشون» را «بهحق یک رمان معاصر» مینامد که معاصر بودنش به ایجازش و رمان بودنش به تعلقش به عالم خیال و خلاقانه بودنش برمیگردد و بعد از همه اینها اضافه میکند: «سوم آنکه رمان معاصر است، چون ثبت تجربه صادقانه و درونی یک دوره تاریخی است از منظری بدیع برای ما، منظر یک زن معمولی؛ و نه سرهمبندی، جعل و تحریف واقعیتهای تاریخی برای بزرگ نمودن منیتهای حقیر ما.»[۱] دو رمان دیگر دانشور -«جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان»- کموبیش همان اندیشه موجود در «سووشون» را البته در بستری متفاوت روایت و منتقل میکنند. این دو رمان گرچه به شکوه والای «سووشون» دست نمییابند، اما هردو رمانهایی خواندنی هستند که بهشدت زیر سایه «سووشون» قرار گرفتهاند و شاید اگر هر نویسنده دیگری جز سیمین دانشور مینوشتشان، بیشتر از اینها مورد توجه قرار میگرفتند. آنچه در این رمان ارزش ویژه دارد، همین تصویری است که دانشور از زن ایرانی نشان میدهد. زنان خلقشده در ادبیات داستانی مدرن ایران تا پیش از «سووشون» همگی تحتتأثیر «بوف کور» هدایت بودند و به عبارت دیگر خاستگاهشان همان تقسیمبندی خیر مطلق / شر مطلقی که هدایت ساخته و پرداخته بود. دانشور اما از این قاعده کموبیش اپیدمیک تأسی نکرد و پای زنان واقعی را با همه خوبیها و بدیهاشان به ادبیات داستانی ایران باز کرد. زری، قهرمان «سووشون»، هنوز هم شخصیت خواندنی و جذابی است و میشود یکی از ماندگارترین شخصیتهای ادبیات داستانی دانستش. گذشته از این کیفیت مهم و جریانساز، «سووشون» داستان خواندنیای دارد و برهه مهمی از تاریخ معاصر ایران به تصویر میکشد و در قالب ادبیات ماندگار میکند. جمال میرصادقی در «داستاننویسهای نامآور معاصر ایران» درباره این رمان میگوید: «تأثیری که درونمایه رمان «سووشون» بر ذهن من گذاشته، تأثیر مثبتی بوده و موضوع آن به یاد من مانده؛ ایستادگی در برابر خواستهای ناروای زورمندان و بیگانگان (انگلیسیها) در اوضاع و احوالی غیرعادی و نابسامان…»[۲] آنچه باعث میشود پیشنهاد این هفته «سلام کتاب» رمان «سووشون» باشد، تنها یادی از سیمین دانشور در آستانه اولین سالمرگش نیست، شخصیتپردازی خوب رمان هم هست، فضاسازی خوبش هم هست، روایت جذابش هم هست… آن صحنه سوگواری زری برای یوسف را هربار که میخوانم، چنان محوش میشوم، که انگار اولین بار است.
- ۳. بیارتباط با کتاب، اما مرتبط با مقوله فرهنگ: این روزها در گالری محسن نمایشگاهی از عکسهای آزاده اخلاقی با عنوان «به روایت یک شاهد عینی» برپاست. اخلاقی در این نمایشگاهش ایده جالبی را اجرا کرده: بازسازی تعدادی از مرگهای تراژیک و مهم تاریخ معاصر ایران. خود عکاس هم در همه تصاویر بهعنوان شاهدی عینی حضور دارد. من تخصص عکاسی -به آن معنا که بخواهم حرفهای یا کارشناسانه درباره ترکیببندی و رنگبندی و مسایلی از این دست صبحت کنم- ندارم، اما با اطمینان میتوانم بگویم که هرکدام از این تصاویر، داستانی را در ذهن مخاطبشان شکل میدهند یا کامل میکنند که چون عناصرش درست و بهجا انتخاب شده، به این سادگیها فراموش نخواهد شد. دوست شاعرم، سجاد گودرزی، حرف جالبی میزد. میگفت: «آدم وقتی عکسای این نمایشگاه رو میبینه، تصویر ذهنیش از مرگ این آدما، منطبق میشه با اونچه که اونجا دیده. حالا وقتی صحبت مرگ صمد میشه، فوری تصویری که اون عکاس ثبت کرده، مییاد به ذهنمون.» بازدید از این نمایشگاه میتواند برنامه مناسبی باشد برای یکی از این بعدازظهرهای آخر سال.
[۱] جدال نقش با نقاش در آثار سیمین دانشور، هوشنگ گلشیری، ۱۳۷۶، تهران: انتشارات نیلوفر
[۲] داستاننویسهای نامآور معاصر ایران، جمال میرصادقی، ۱۳۸۲، تهران: نشر اشاره