کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

کودک تو را من نزاييده‌‌ام

18 ژانویه 2025

نویسنده: پرستو جوزانی
جمع‌خوانی داستان ‌کوتاه «هنر آشپزی و پذیرایی1»، نوشته‌ی مارگارت اَتوود2


داستان «هنر آشپزی و پذيرايی» را می‌‌توان داستان بلوغ در نظر گرفت. حدود سه‌‌چهارم داستان به يکی‌‌دو هفته‌‌ی تأثیرگذار از زندگی راوی و يک‌‌چهارم آن به بازه‌‌ای سه‌‌ساله ــ از یازده‌‌سالگی تا چهارده‌‌سالگی ــ او می‌‌پردازد. از همين آمار کمّی می‌‌توان متوجه اهميت اين دو هفته در بلوغ و زندگی راوی شد. داستان با اين شرح آغاز می‌‌شود که دختر چطور به‌‌طرز ناراحتی روی کامواها قوز ‌‌کرده و برای نوزادی که هنوز از راه نرسيده، بافتنی می‌‌بافتد. اين چشم‌‌به‌‌راهی را می‌‌توان به‌‌نوعی انتظار برای شروع دوباره‌‌ی زندگی بعد از بلوغ نيز تعبير کرد. راوی از واژه‌‌ی بارداری استفاده نمی‌‌کند. به‌‌نظرش اين واژه قلنبه و غيرقطعی است و فکرش هم پشت آدم را خم می‌‌کند. در‌‌حالی‌‌که منتظر بودن سگی را به نظرش می‌‌آورد که با شادی و چالاکی به صدای قدم‌‌هایی که نزديک می‌‌شوند، گوش می‌‌دهد. راوی باچالاکی منتظر بلوغ زندگی است، اما جهان بيرون برای او همان بارداری را تصوير می‌کند؛ به‌‌معنای حمل مسئوليتی فراتر از توانش. مادر، پدر، دوستان و آشنايان تصويری از او ساخته‌‌اند و پيش ‌‌رويش گذاشته‌‌اند که او را تبديل به نسخه‌‌ی بی‌‌رمقی از خودش خواهد کرد؛ همان‌‌طورکه مادر با بارداری خودش را تبديل به چنين نسخه‌‌ای کرده. دختر در آن يکی‌‌دو هفته با ترس‌‌هایی فراتر از حد توانش روبه‌‌رو است. به او گفته‌‌اند در اين مدت اگر حواسش جمع نباشد، اتفاق خطرناکی ممکن است بيفتد و او را با مادر باردارش تنها گذاشته‌‌اند. تمام مدت دختر به اتفاق‌‌هايی که ممکن است برای مادر ورم‌‌کرده‌‌اش بيفتد فکر می‌‌کند و به راهکارهای کودکانه‌‌‌‌ای که به ذهنش می‌‌رسد بال‌‌وپر می‌‌دهد؛ تا جايی که خيال می‌‌کند برای خبر کردن ديگران ممکن است تمام جزيره را آتش بزند و کارش به زندان بکشد. وقتی خيال‌‌پردازی‌‌ها به اين حد از اضطراب می‌‌رسد، او به شيشه‌‌ی کشمش و کتاب موردعلاقه‌‌اش پناه می‌‌برد.
بعدتر می‌‌بينيم که رد اين اضطراب، همان‌‌طورکه در نوزاد باقی مانده و او را دچار بی‌‌خوابی و بی‌‌قراری کرده، بر روی لباس‌‌هایی که دختر برای او بافته هم مانده و از بين نرفته. دختر دست‌‌های کشمشی‌‌اش را به کامواها می‌‌زند و اين لکه‌‌ها روی لباس نوزاد باقی می‌‌ماند. او قبلاً رمان می‌‌خواند يا حتی کتاب راهنمای قارچ‌‌های جنگلی که کتابی کاربردی است. حالا به هنر آشپزی و پذيرايی علاقه‌مند شده؛ درحالی‌‌که آشپزی کاری است که مادرش انجام می‌‌دهد. آن‌‌ها نه قاشق‌‌های نقره‌ای دارند که برق بزند و نه دستمال سفره و روميزی. آنچه دختر در اين کتاب به ‌‌دنبالش می‌‌گردد در دو فصل اول خلاصه شده. اين دو بخش پنجره‌‌هایي رو به جهان هستند. او از اين پنجره‌‌ها چشم‌‌انداز زندگی را پيش‌‌ روی خودش می‌‌بيند. بخش اول خانه‌‌ی بدون خدمتکار است. در اين بخش اصول اوليه برای اداره‌‌ی زندگی آموزش داده شده. در فصل دوم که خانه‌‌ی با خدمتکار است، گفته شده که چطور می‌‌توان از دختری نامرتب و بی‌‌تجربه، خدمتکاری آراسته و حرفه‌‌ای ساخت. دختر بااين‌‌که نمی‌‌داند دلش می‌‌خواهد تغيير بدهد يا تغييرش بدهند، فکر می‌‌کند حتی خدمتکارها هم ثباتی حسادت‌‌برانگيز دارند. زيرا ديگر لازم نيست تغيير کنند يا تصميمی بگيرند. تغيير و تصميم همان چيز‌های ترسناکی‌‌ که پيش ‌‌روی دختر است و مانند نوزاد درشرف تولد.
سارا فيلد اسپلينت، نويسنده‌‌ی «کتاب آشپزی»، درباره‌‌ی روش درست اداره‌‌ی زندگی عقايدی جدی دارد و به‌‌نظر راوی اسم قابل‌اعتمادی هم دارد. اعتماد و شناخت اصول در اداره‌‌ی زندگی چيزی است که دختر به آن محتاج است. به ‌‌نظر می‌‌آيد هيچ رفتار نامعقولی از کسی که چنين اسمی دارد سر نمی‌‌زند. حتی مادر وقتی‌ هنوز چالاک بود از روی دستورهای همين کتاب پای می‌‌پخت. يک‌‌جور سحر در اين اسم و دستورهای کتاب است که مانند بافتنی به دختر آرامش می‌‌دهد. او خيال می‌‌کند کافی‌‌ است بافتنی‌‌ها را تمام کند تا مثل قصه‌‌های پریان نوزاد به دنیا بيايد و وقتی بتواند او را ببيند، با او ارتباط بگیرد و از اين اضطراب نجات پيدا کند. در پايان داستان می‌‌بينيم که وقتی بلوغ در دختر کامل می‌‌شود و از زير سلطه‌‌ی مادر و تصويری که از او ساخته‌‌اند بيرون می‌‌آيد، انگار از جادويی رها شده باشد، زندگی ديگری پيش‌‌ رويش گشوده می‌‌شود؛ زندگی‌‌ای که در آن می‌‌شود ذرت بوداده خورد و به‌‌سوی سینماها و پيست‌‌های اسکيت و مجالس رقص دويد.


1. The art of cooking and serving (2006).
2. Margaret Atwood (1939).

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, کارگاه داستان, هنر آشپزی و پذیرایی - مارگارت اَتوود دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, کارگاه داستان‌نویسی, مارگارت اَتوود, هنر آشپزی و پذیرایی

تازه ها

ساختار سیال یا مغشوش؟ تحلیل و نقد ساختاری روان‌شناختی داستان «شام شب عید»

«شام شب عید» با دسر کابوس و خیال هم مزه نداشت

یک روز فشرده

مردی در آستانه‌ی فصلی سبز

دلبستگی و رنج

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد