- بازخوانی آثار کلاسیک از آن مقولههایی است که همیشه محل مناقشه بسیار بوده است: عدهای آن را به نبش قبر تشبیه کردهاند یا ابزاری برای خودنماییِ صرف دانستهاندش، و عدهای دیگر آن را کاری ضروری برای هر هنرمندی دانستهاند؛ واجبتر از نان شب. ذهنیت نویسنده این سطور به ایتالو کالوینو نزدیکتر است؛ آنجا که در کتاب درخشان «چرا باید کلاسیکها را خواند»ش میگوید: «هربازخوانی اثری کلاسیک کشف تازهای است همچون نخستین خوانش آن.» این قول کالوینو میتواند بهخوبی اهمیت و البته جذابیت بازخوانی آثار کلاسیک را نشان دهد. خواندن آثار برجسته گذشته و بررسی اندیشههای کسانی که آن آثار را خلق کردهاند، نهتنها کاری تجملاتی یا نمایشی -مثلاً برای خودنمایی در محافل رسمی یا جمعهای دوستانه یا مهمانیهای شبانه- نیست، بلکه یکی از مفیدترین ابزارهایی است که انسان و هنرمند امروز را مجهز میکند به گنجینه علمی، اندیشهای و هنریای که گذشتگان خلق کردهاند و میراث گذاشتهاند. هنر یتیم نیست. آنچه ما -انسانهای آستانه هزاره سوم- امروز در اختیار داریم، نتیجه صیقل خوردن و قوام آمدن همه آن چیزهایی است که در گذشته خلق شده، اندیشیده شده و توانسته مسیر پرپیچوخم تاریخ و دالان تنگ زمان را طی کند و برسد به زمانه ما. این میراث / گنجینه هم کیفیت محتوایی دارد، هم کیفیت فرمی. بارها با خواندن آثار داستانی این فکر به سرم آمده که: «نویسنده این اثر، اگر -مثلاً- ناتورالیسم و خاستگاه و جایگاهش را در ادبیات میشناخت، اثر بهتری خلق نمیکرد؟» یا «این نویسنده اگر «مادام بواری» را خوانده بود یا خوب درکش کرده بود، توی شخصیتپردازی داستانهایش موفقتر نمیبود؟» چنین استفهامهای انکاریای -دستکم در فرهنگ ما- معمولاً پاسخ مثبت دارند. بارها از دوستان داستاننویسم شنیدهام که تنها و تنها به «خلاقیت» بها میدهند و حاضرند هرچیز دیگری را فدای آن کنند؛ حتی مطالعه را. اما سؤالی که همیشه از جانب این دوستان بیپاسخ مانده، این است که: «اگر تو -مثلاً- «خشم و هیاهو» یا «به سوی فانوس دریایی» یا «امواج» یا آن چند اثر شاخص دیگر در مقوله جریان سیال ذهن را نخوانده بودی، اصلاً میدانستی چنین چیزی وجود دارد؟ و اصلاً میتوانستی در داستانی ازش استفاده کنی؟» «خلاقیت» پدیدهای یا موجودیتی انتزاعی / ماورایی نیست که در نطفه کسی وجود داشته باشد و در کسی دیگر، نه. «خلاقیت» قابل تربیت است و یکی از مهمترین ابزارهای تربیتش مطالعه و تعمق در آثار کلاسیک و اندیشههای خالقان آنها است.
- کلاسیکخوانی تنها محدود به خواندن رمانها و داستانهای کلاسیک نمیشود، بلکه بررسی اندیشهها و شیوههای ارائه گذشتگان را هم دربرمیگیرد: اینکه برداشتها، قرائتها، تعریفها، تفسیرها و تأویلهای نویسندههای شاخص گذشته در قبال مسایل و مقولههای مختلف چه بوده و این برداشت را چگونه در آثارشان وارد میکردهاند. برای رسیدن به چنین شناختی، یکی از بهترین منابعی که در ایران ترجمه و منتشر شده، کتاب «رمان به روایت رماننویسان» است. این کتاب را میریام آلوت نوشته و زندهیاد دکتر علیمحمد حقشناس ترجمه کرده است. اولین چاپ «رمان به روایت رماننویسان» در ایران برمیگردد به سال ۱۳۶۸. این کتاب را -که در حقیقت گزیدهای از مقالهها و تکنگاریهای نویسندههای بزرگ کلاسیک و مدرن است- آلوت در سه بخش گردآوری کرده: «ماهیت داستان»، «تکوین یک رمان» و «صناعت داستاننویسی». هر بخش نیز در درون خود به فصلهایی تقسیم میشود. در بخش «ماهیت داستان»، خواننده میتواند «رمان و عنصر شگفتی»، «رمان بهعنوان تصویری از زندگی» و «اخلاق رمان» را بخواند. بخش دوم شامل این فصلهاست: «رهیافت رماننویس و ابزار او»، «زایش» و «سرگرم به کار: سعی و الهام». بخش «صناعت داستاننویسی» نیز شامل «مسایل مربوط به ساخت»، «فن روایت»، «شخصیتپردازی»، «گفتوگو»، «زمینه» و «سبک» میشود. همین عناوین بهخوبی میتواند نشاندهنده تلاش آلوت برای گردآوری منبعی جامع از گفتهها و نوشتههای بزرگان کلاسیک و مدرن باشد. طیف کسانی که در «رمان به روایت رماننویسان» ازشان نقلقولی شده، چنان گسترده است که از ژان ژاک روسو و سر والتر اسکات تا ویرجینیا وولف را دربرمیگیرد. در این میان از ترجمه درخشان زندهیاد دکتر علیمحمد حقشناس هم نباید گذشت که لذت خواندن «رمان به روایت رماننویسان» را دوچندان میکند. حقشناس در پیشگفتاری که بر ترجمهاش نوشته، آورده است: «…نویسنده توانسته است انبوه چشمگیری از اقوال و آراء رماننویسان را درباره هنرشان و چندوچون آن هنر فراهم آورد و آنهمه را عیناً در این کتاب فراروی خواننده قرار دهد. پیداست که این اقوال و آراء همگی ریشه در کار و تجربه دارند؛ سهل است که خود تبلور تجربهها و درسهایی هستند که برای زبدهترین مغزها و نغزترین خلقتگران در خطه ادبیات در طی روزگاران فراهم آمده است.»
- بیارتباط به کتاب، اما مرتبط با مقولة فرهنگ: در فاصله روزهای بیستسوم تا بیستوششم آذرماه سومین نمایشگاه بزرگ راه و شهرسازی و صنایع وابسته در مصلای تهران برگزار شد. انجمن علمی گروه معماری دانشکده فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانجنوب هم در این نمایشگاه غرفهای داشت و دانشجویان این دانشکده -معماران آینده کشورمان- در غرفهشان علاوه بر نمایش آثار منتخب مسابقه «مسکن در شهر آینده» -که به همت خودشان برگزار شده بود- بخشهایی از آنچه را که در دانشکده آموختهاند نیز به نمایش گذاشته بودند. غرفه این دانشجویان، غرفهای کوچک بود، اما آکنده از خلاقیت و شور جوانی. در نهایت هم در روز پایانی نمایشگاه همین غرفه کوچک -که طراحی و اجرایش با غرفههایی میلیونی سازمانها و نهادها و بنگاههای اقتصادی بزرگ در رقابت بود- توسط برگزارکنندگان بهعنوان بهترین غرفه نمایشگاه معرفی شد. اینکه دانشجویان در دانشکده انجمنی علمی داشته باشند و انجمنشان فعال هم باشد و در عرصههایی بزرگتر از دانشگاه هم بتواند موفقیتهایی کسب کند، یکی از بهترین اتفاقهایی است که به زعم من باید خیلی بیشتر از اینها مورد حمایت مقامات دانشگاهی قرار بگیرد تا دانشجوها هم انگیزه لازم و کافی برای ایندست فعالیتها داشته باشند. این اتفاق خوب را به تمام دانشجویان گروه معماری دانشکده فنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهرانجنوب و اساتیدی که این دانشجویان را پشتیبانی کردهاند، تبریک میگویم.
یک یادآوری در پایان: مراسم معرفی برگزیدگان جایزه ادبی هفتاقلیم فردا یکشنبه سوم دیماه در خانه هنرمندان تهران برگزار خواهد شد. در این مراسم بهترین رمان و بهترین مجموعهداستان سال از میان آثار منتشرشده تا سهماهه اول سال نودویک معرفی خواهند شد. «پنجاه درجه بالای صفر» (علی چنگیزی / نشر چشمه)، «خروج» (علیرضا سیفالدینی / نشر افراز)، «خورشید به شانه راستشان میتابید» (جواد افهمی / نشر هیلا) و «هتل گمو» (شهریار عباسی / نشر مرکز) آثاری هستند که شانس معرفی شدن بهعنوان بهترین رمان را دارند. در بخش مجموعهداستان نیز «این برف کی آمده» (محمود حسینیزاد / نشر چشمه)، «بودای رستوران گردباد» (حامد حبیبی / نشر چشمه)، «خط فاصله» (هادی کیکاووسی / نشر چشمه) و «من ژانت نیستم» (محمد طلوعی / نشر افق) در فهرست نهایی حضور دارند. در این مراسم جمال میرصادقی نیز بهعنوان پیشکسوت داستاننویسی ایران مورد تقدیر قرار خواهد گرفت. یادآوری طولانیای شد! آخرین نکته اینکه زمان شروع مراسم ساعت ۴ بعدازظهر اعلام شده است.