آخرهای کلاس است. توضیحات تکمیلی را برای تحویلپروژه هفته دیگر میدهم و میگویم کلاس آزاد است. میگویم: «اگه کسی سؤالی داره بپرسه، اگه کاری داره بگه، اگه هم کسی میخواد بره، بره. هفته دیگه لطفن سر وقت بیاین و با دست پر.» نگاهم دوخته میشود روی چشمهای صورتزخمی. لبخندی میزنم. لبخند نمیزند. روز اول ترم […]
مدایح بیصله ۱۳ / پراید کیلویی چند
بیا اینهمه زحمت بکش، مملکت را به خودکفایی برسان، خودروی سالم منطبق بر استانداردهای اروپا بساز، برای خودروهات پنجرههای برقی بگذار، کمربند ایمنی، ترمز ای. بی. اس.، ایر بگ -چه بگویم دیگر- هرچه تکنولوژیِ بهروز که توی دنیا هست بچپان توی ماشین، مفت و بیمزدومنت هم برسانش دست خلقالله، باز همه شاکی باشند که این […]
سلام کتاب – ۹۸ (فلاش بک در داستان)
ماریانا پریهتو / کاوه فولادینسب همة ما این جمله را شنیدهایم: «هر اتفاقی ریشه در گذشته دارد.» بیتردید منظور این جمله استفاده از فلاشبک است. توالی زمانی ممکن است در داستان احساس ماندگی ایجاد کند. در مقابل فلاشبک میتواند به آن حس تازگی بدهد و جذابش کند، البته به شرطی که ماهرانه در روایت […]
اندر احوالات یک مدرس / ۱۹ کلاغها روی دیوار
سویچ را میچرخانم. قفل فرمان را میزنم. به نظرم اوضاع طبیعی نیست. از ماشین پیاده میشوم. ورِ شکاک ذهنم میگوید: «نکنه تعطیله.» ورِ منطقی پاسخ میدهد: «نه بابا، تعطیل بود این دمدرییام نبودن.» شکاک ابرویی بالا میاندازد و دوباره تکرار میکند: «اوضاع طبیعی نیست.» حیاط جلویی دانشکده به شکل عجیبی خالی است. حتی روی نیمکتها […]
مدایح بیصله ۱۲ / بوسه بر دستهای طلایی
اول از همه باید عذرخواهی کنم که اینقدر دیر آمدم سراغتان. حقیقت امر این است که توی این اوضاع و احوالی که ما داریم، با این هوای همیشهآلودهای که همهمان را بخوری کرده و این غذاهایی که معلوم گوشتش چه وضعی دارد و سبزیاش چه حکمی، و باز با اینهمه فستفودی که شبانهروز میبلعیم و […]
تأملی بر مقوله «شخصیتپردازی» با تمرکز روی مجموعهداستان «این بازی کی تمام میشود» سلام کتاب – ۹۷ (یک بازی تمامنشدنی)
«اشخاص ساختهشدهای (مخلوقی) را که در داستان و نمایشنامه و… ظاهر میشوند، شخصیت مینامند. شخصیت در اثر روایتی یا نمایشی، فردی است که کیفیت روانی و اخلاقی او در عمل او و آنچه میگوید و میکند، وجود داشته باشد. خلق چنین شخصیتهایی را که برای خواننده در حوزه داستان تقریباً مثل افراد واقعی جلوه […]
اندر احوالات یک مدرس / ۱۸ سیب دندانزده
همراه همسرم یکی از دوستان معمارمان را که سالهای سال است مقیم آلمان است و برای سفری کوتاه به ایران آمده، به دانشکده دعوت کردهایم. کلاسهای طراحیمان را باهم یکی کردهایم تا بچهها زمان بیشتری بتوانند از حضور این دوست استفاده کنند. خیلی از دانشجوهای دیگر دانشکده هم آمدهاند و توی آتلیه جای سوزن انداختن […]
مدایح بیصله ۱۱ / آچاربهدستهای نازنین
وقتی خوب کلاهم را قاضی میکنم، میبینم کمتر صنفی هست که مثل شما به جامعه خدمت کرده باشد. کِی بود دو سه سال پیش، که شهرداری یا پلیس یا هردوشان یا نمیدانم کی، داشتن معاینه فنی را برای ماشینها اجباری کرده بود و کسی اگر معاینه فنی نداشت، پلیس میگرفت میخواباندش؟ توی آن هاگیر و […]
تأملی بر مقوله «رمان تاریخی» با تمرکز روی رمان «مردگان جزیره موریس» سلام کتاب – ۹۶ (انگار هیچچیز را باد نمیبرد)
رمان تاریخی یکی از بهترین ژانرها در ادبیات داستانی است. و افسوس که علیرغم همه امکاناتی که در اختیار نویسنده و خواننده میگذارد، و همه وسعتی که به جهان داستان میدهد، در میان نویسندههای ایرانی بسیار مغفول است. یک بار از دکتر محمدرضا شعیفیکدکنی شنیدم که (نقل به مضمون): «یکی از مهمترین ضعفهای ادبیات […]
- « صفحه قبلی
- 1
- …
- 36
- 37
- 38
- 39
- 40
- …
- 52
- صفحه بعد »