گایاتری اسپیواک در کتاب «مرگ یک دانش» میگوید در آغاز هزاره سوم تغییرات استراتژیکی در بازار نشر آمریکا رخ داده که به طور مستقیم در حوزه اندیشه و ادبیات تاثیرگذار بوده: «[در فاصلهی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲] دانش ادبیات تطبیقی در ایالات متحده دستخوش تحولی عمیق و قابل توجه شد. بنگاههای انتشاراتی بازارِ ترجمهی گزیدههایی […]
تأملات / ۹ از کوزه همان برون تراود که در اوست
کارگاه که تمام شد، یکی از بچهها آمد سراغم و گفت «یه چیزی بپرسم، جوابم رو صادقانه میدی؟» گفتم «سعی میکنم… البته اگه به داستان مربوط بشه.» و لبخند زدم. گفت «من این هفته کارای فلانی و فلانی و فلانی رو خوندم. [این فلانیها همه از نویسندههای کموبیش اسمورسمدار متأخر ایرانی هستند.] دوتا کار هم […]
تأملات / ۸ اولشخص منزه، اولشخص دپرس
با این اوضاع و احوالی که پیش میرود، اگر یک زمانی قرار شود بر مبنای آنچه این روزها در ادبیات داستانی ایران خلق، نوشته و تولید میشود، کتابی درباره عناصر داستان نوشته شود، در فصل «زاویهدید» در بخش «زاویهدید اولشخص» لازم خواهد بود در کنار مدخلهای آشنایی چون «تکگویی بیرونی»، «تکگویی درونی»، «جریان سیال ذهن» […]
تأملات / ۷ در میان خطوط
کمتر کسی است که در حوزه ادبیات داستانی ایران فعال باشد (از نویسنده و ناشر گرفته تا منتقد و روزنامهنگار) و از حال بدِ این روزهای آن خبر نداشته باشد. سادهترین –بخوانیم سادهاندیشانهترین- شیوه مواجهه با این مساله –که البته طرفداران و سینهچاکان زیادی هم دارد- نفی است: این که راه را بر هرگونه امکان […]
تأملات / ۶ رانکه را به حال خودش رها کن
«من میخواهم «من» خویش را محو کنم تا فقط رویدادها سخن بگویند. میخواهم بدانم واقعاً چه روی داده است.» (نقل به مضمون) این دو جمله را لئوپولد فون رانکه -مورخ آلمانی قرن نوزدهمی و از بنیانگذاران تاریخ مدرن- گفته است. روششناسی رانکه تا به امروز هم -علیرغم همه دیدگاهها مختلف و انتقادهایی که نسبت به […]
تأملات / ۵ امان از نگاه کلیشهای به کلیشه
اخیراً بعضی رفقا این ایده را مطرح کردهاند که برای معرفی ملیت مردم افغانستان، به جای واژه «افغانی» از واژه «افغانستانی» استفاده کنیم؛ مثل این است که به یک صرب بگوییم صربستانی یا به یک انگلیسی بگوییم انگلستانی. این که بهجای اصلاح ذهنیت نادرست موجود -که مبتنی است بر آپارتایدی درونیشده و ناسیونالیسمی خشن- واژه […]
تأملات / ۴ ناهمزمانی
اگر از من دربارهی سختیها یا -بهتر بگویم- نامرادیهای کار ِ نویسندگی در ایران بپرسند، پیش از جوابهای دیگرکلیشهشده و البته کماکان دردناکی مثل سانسور بیحسابوکتاب و سلیقهای، یا توزیع نامناسب کتاب و نرسیدنش به شهرستانهای همین ایران خودمان چه برسد به افغانستان و تاجیکستان ِفارسیزبان، یا فقدان ویراستاری حرفهای و درستودرمان یا دسترسی سخت […]
تأملات / ۳ پیشابقراطیانِ داستان و نقد
یدالله موقن در مقدمهای که بر ترجمهاش از «فلسفه روشنگری» ارنست کاسیرر نوشته، در ریشهیابی وجه تسمیه روشنگری قرن هجدهم میرسد به عصر روشنگری یونان باستان وشباهت اساسی رویکرد فلسفی و هستیشناسانه این دو دوره تاریخی را -که باعث شباهت نامگذاریشان شده- «بینش علمی و عقلی» حاکم بر روح آنها معرفی میکند. همانجاهاست که گریزی […]
تأملات / ۲ یک مقولهی پیشپاافتاده
سالها پیش -چهاردهپانزده سال پیش، وقتی من هنوز خیلی جوانتر از امروزم بودم و هنوز بهطور جدی وارد حرفهی نویسندگی نشده بودم- روزی یکی از ناشران قدیمی و خوشنام، که حالا از دنیا رفته -یادش گرامی- به من گفت: «نویسندهجماعت بهترین بازاریاب کار خودشه.» این را گفت و آخرین جرعهی چایش را سرکشید؛ جوری که […]