در یکی از کارگاههای داستاننویسی، یکی از شاگردانم پرسید «آدم از کجا میتونه بفهمه عاشق داستان هست یا نیست؟» گفتم «از اونجا که یادش بره چایی لبریز لبسوز لبدوزش رو بخوره؛ اونقدر یادش بره، که چاییه کنج میز یخ کنه.» من جزو طرفداران محیطزیست و حفاظت از منابع طبیعیام، اما اگر بخواهم صادقانه اعترافی کنم، […]
تأملات ۷ | کی خستهست؟ دشمن!
فرد شاو -نویسنده و مدرس داستاننویسی- در مقاله «نویسنده هرگز تسلیم نمیشود» (از مجموعه «حرفه: داستاننویس») میگوید: «چرا بعضیها نویسندگی را رها میکنند، درحالیکه زمانی تنها کاری بوده که میخواستهاند انجام دهند؟ من یکبار این بخت را داشتم که با ویلیام فاکنر صحبت کنم. او گفت: «از دورههای آموزش داستاننویسیت برام بگو. شاگردات میخوان داستان […]
تأملات ۶ | هر لحظه به شکلی…
تلخی این حرف را شاید بشود به صداقتش بخشید، که: شکلی از خودسانسوری -خواهینخواهی- در وجود بسیاری از ما نهادینه شده؛ نویسنده مینویسد و دوست ندارد کارش برای همیشه توی کشوی میز خاک بخورد، او مینویسد و دوست دارد اثرش خوانده و اندیشهاش تکثیر شود. من شخصاً تلاش میکنم موقع نوشتن خودم را آزاد بگذارم […]
تأملات ۵ | در این حوالی خبری از پلوتارک نیست
علم ردهبندی و طبقهبندی علم مهمی است. در اهمیت این علم اولین چیزی که به ذهن میرسد، ایجاد سهولت در دسترسی و شناخت پدیدههاست؛ مسالهای که در جای خود و از نظر اپیستمولوژیک (شناختشناسانه) بسیارمهم است. این علم اما ویژگی دیگری هم دارد که به سوالهایی از ایندست پاسخ میدهد: اصولا کدام پدیدهها این قابلیت […]
تأملات ۴ | لزوم بازخوانی یک متن
«جوانمرگی در نثر معاصر فارسی» (سخنرانی هوشنگ گلشیری در شب ششم از شبهای شعر انیستیتو گوته در تهران / مهر ۱۳۵۶) از آن متنهایی است که هر نویسنده و منتقد ایرانی خوب و حتا لازم است هر چندوقت یک بار برود سراغش و دوباره آن را بخواند؛ با دقت و تمرکز -نه سرسری و سهلانگارانه- […]
تأملات ۳ | محفلی به وسعت ایران
این شکل محفلیای که ادبیات داستانی ما امروز به خودش گرفته، از آن آسیبهایی است که نهتنها به امروزمان لطمه زده و میزند، کاری میکند ناگزیر باشیم سالهاسال بعد در مقابل نسلهای آتی هم سرمان را بیندازیم پایین و بگوییم «دختر، پسر، ما متهمیم.» من پیشتر در یادداشتها و مقالههایم، به مناسبتها و دلایل مختلف […]
تأملات ۲ | بنگاههای انتشاراتی و مدیریت هیئتی
من این امکان و آثارم -لابد!- این کیفیت را داشتهایم که معمولاً -و نه همیشه- با ناشرهای خوب ایرانی کار کردهایم. ناشر خوب در ذهن من ناشری است که حقوق پدیدآورنده (مؤلف یا مترجم) را در حدی فراتر از «عرف رایج در بازار نشر ایران» رعایت میکند، ناشری است که مراحل فنی آمادهسازی کتاب از […]
تأملات ۱| خانهای از شن و مه
فرایند اعطای جایزهی نوبل به داستانی میماند که گرهافکنیاش از اوایل سال میلادی شروع میشود، حوالی سپتامبر با جدیتر شدن گمانهزنیها تعلیق آن به اوج میرسد، در دههی اول اکتبر که نتایج اعلام میشود، گرهگشایی رخ میدهد و در نهایت، ضیافت رسمی اهدای جوایز در دهم دسامبر در استکهلم سوئد، حکم تیتراژ پایانی را دارد. […]
تأملات / ۱۰ فرهنگ در مسلخ بازار
گایاتری اسپیواک در کتاب «مرگ یک دانش» میگوید در آغاز هزاره سوم تغییرات استراتژیکی در بازار نشر آمریکا رخ داده که به طور مستقیم در حوزه اندیشه و ادبیات تاثیرگذار بوده: «[در فاصلهی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲] دانش ادبیات تطبیقی در ایالات متحده دستخوش تحولی عمیق و قابل توجه شد. بنگاههای انتشاراتی بازارِ ترجمهی گزیدههایی […]
- « صفحه قبلی
- 1
- …
- 13
- 14
- 15
- 16
- 17
- …
- 48
- صفحه بعد »