کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

قایق واژه‌ها در اقیانوسی از نماد

27 آگوست 2022

نویسنده: افرا جمشیدی
جمع‌خوانی داستان کوتاه «سپرده‌به‌زمین»، نوشته‌ی بیژن نجدی


در اواخر قرن نوزدهم میلادی شاعران فرانسوی برای فرار از نوشته‌های خشک و بی‌روح زمانه‌ی خود، بنیان‌های فکری گذشته را کنار زدند و مکتب ادبی جدیدی را بنا نهادند. شارل بودلر شاعر و نویسنده‌ی فرانسوی، به‌عنوان بنیان‌گذار مکتب نمادگرایی کوشید تا از مستقیم‌گویی‌های رایج فرار کند. او معتقد بود: «دنیا جنگلی است سرشار از اشارات. حقیقت از چشم مردم عادی پنهان است و فقط شاعر می‌تواند به رمزوراز این اشارات پی ببرد.» بودلر و نمادگرایان چنان تحول بزرگی در شعر و نگاه شاعرانه ایجاد کردند که تأثیرات آن در رویکرد نویسندگان فرانسوی نیز دیده می‌شود. نمادگرایی را می‌توان پررنگ‌ترین نقطه‌ی پیوند شعر و نثر غرب نامید؛ پیوندی که رفته‌رفته با شروع مدرنیته و کنار گذاشته شدن شعر کلاسیک، تبدیل به تنهاسنگر باقیمانده‌ی شعر در ادبیات غرب شد. امروزه شعر جایگاه گذشته‌ی خود را در ادبیات غرب از دست داده و محبوبیت آن بیشتر محدود به جامعه‌ی متخصصان و منتقدان شده‌؛ اتفاقی که پیش‌بینی می‌شود برای رمان نیز رخ دهد و رقابت را به داستان‌کوتاه ببازد. اما در ادبیات ایران، شعر هنوز جایگاه و محبوبیت ویژه‌ای بین عموم مردم دارد، که دلیل آن را می‌توان در میراث غنی و ویژگی خطابه‌ای شعر در ادبیات ایران جست‌وجو کرد. جای دلگرمی است که مدرنیته در ایران نه‌تنها باعث محبوس شدن شعر در زندان زمان نشده، بلکه باعث افزایش محبوبیت داستان‌هایی با تفکر و نگاه شاعرانه شده‌. بیژن نجدی را باید استاد خلق این‌گونه داستان‌ها نامید؛ داستان‌هایی که با نگاهی هنرمندانه، روان‌شناسانه و فلسفی، بازتابی بدیع را از جهان پیرامون نویسنده به تصویر می‌کشند، که برای درک کامل آن‌ها باید اقیانوسی از نمادها و استعاره‌ها را شناسایی کرد.
مجموعه‌داستان «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» بیژن نجدی را باید یکی از قوی‌ترین مجموعه‌های داستان‌کوتاه ایرانی دانست. نوع نگرش شاعرانه‌ی بیژن نجدی در تک‌تک داستان‌های این مجموعه جاری‌ است و کتاب سرشار است از تنوع زاویه‌دید و دویدن مدام بین مرز واقعیت و خیال. روایت‌هایی با ایده‌های مختلف که محوریت آن‌ها فقدان و اندوه است، وقایع کتاب را رقم می‌زنند. اولین داستان از این مجموعه «سپرده‌به‌زمین» است؛ داستانی درباره‌ی زندگی زوج سال‌خورده‌ای به‌نام طاهر و ملیحه، که در صبحی زمستانی شروع می‌شود و با شنیده شدن صدای شلوغی از بالکن؛ صدایی که زمینه‌ساز خرده‌روایت داستان -که می‌توان آن را روایت اصلی هم نامید- می‌شود. نجدی دست خواننده را می‌گیرد و می‌برد به روزی تابستانی در سال‌ها پیش که طاهر و ملیحه با شنیدن صدای شلوغی متوجه می‌شوند جسدی در نهر دهکده‌شان پیدا شده. برای دیدن جسد راهی پل می‌شوند. جنازه را نمی‌بینند ولی همان‌جا متوجه می‌شوند که جسد متعلق به کودکی است. آن‌ها که در حسرت فرزند هستند، به بهداری می‌روند و درخواست می‌کنند جسد را به آن‌ها بدهند تا جای فرزند نداشته‌ی خود به خاک بسپارند. سرانجام کودک دفن می‌شود، ولی طاهر و ملیحه نمی‌توانند برای کودکی مرده، که جای فرزند نداشته‌شان شده، اسمی انتخاب کنند.
نجدی با تسلط استادانه‌ی خود در صنایع ادبی، متنی میان شعر و داستان خلق می‌کند. این شعرپیشگی امتیاز ویژه‌ای برای داستان او می‌سازد. خواننده با واژه‌های نجدی، حس‌انگیزی‌ها و جان‌بخشی‌های او، مدام در مسیر خیال و واقعیت رفت‌وآمد می‌کند. «سپرده‌به‌زمین» مملو از استعاره و نماد است؛ جملاتی شاعرانه و زیبا که بدون رمزگشایی نیز کارکرد داستانی خود را به بهترین شکل انجام می‌دهند. از همان شروع داستان، طاهر را مقابل آینه‌ای می‌بینیم که بخشی از سفره در آن مشخص است؛ آینه‌ای که نماد واقعیت است و پیری طاهر را نشان می‌دهد و درعین‌حال نیز بخشی از عینیت و واقعیتی که پشت سر طاهر اتفاق می‌افتد در آن نمایان است؛ و البته نیم‌رخ ملیحه. شاید تصویر نیم‌رخ ملیحه در آینه‌ی پیشِ‌روی طاهر نمادی است از حضور نصفه‌ونیمه‌ی ملیحه در زندگی او؛ انگار که نیمی از ملیحه در گذر زمان از طاهر دور افتاده‌.
درادامه نجدی از جمعه‌ای حرف می‌زند که پشت پنجره مانده. چه تعبیری زیباتر از این برای نشان دادن رخوت جمعه می‌توان بیان کرد؟ نجدی از بخاری هیزمی‌ای حرف می‌زند که با صدای گنجشک می‌سوزد؛ موتیفی که فغان بخاری‌ است در ظلمت زمستان. نمادهایی که نجدی به‌ کار می‌گیرد به چند مورد خاص محدود نمی‌شود. او زندگی طاهر و ملیحه را با پیچکی از نمادهایی ظریف به ‌تصویر می‌کشد؛ پیچکی که آن را نمی‌توان در چند سطر و پاراگراف بیان کرد. در زمینه‌ی واکاوی نمادها و استعاره‌های بسیاری که نجدی به کار برده، مقالات زیادی نوشته شده و همچنان هم پتانسیل زیادی برای پژوهش وجود دارد. جدا از بحث نمادشناسی، داستان «سپرده‌به‌زمین» نگاهی بسیار ظریف و موشکافانه به شخصیت‌ها دارد و انسان را با خواسته‌هایی گهگاه متضاد -همان‌گونه‌که هست- می‌بیند. به‌همین‌دلیل «سپرده‌به‌زمین» را باید داستانی مدرن بنامیم که با جست‌وجو در لایه‌های ذهنی شخصیت‌ها، چرایی وقوع اتفاقات داستان را برای خواننده آشکار می‌کند.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, سپرده‌به‌زمین - بیژن نجدی, کارگاه داستان دسته‌‌ها: بیژن نجدی, جمع‌خوانی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, سپرده‌به‌زمین, کارگاه داستان‌نویسی

تازه ها

مشترک موردنظر در دسترس نمی‌باشد

خداحافظ ای عزیز‌ترین

در ستایش میل

خوانشی استعاری از داستان کوتاه «کارم داشتی زنگ بزن»

خوانشی میان‌رشته‌ای از پی‌رنگ بلوغ دخترانه در داستان کوتاه «فلامینگو»

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد