کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

ارکستر خاموشی در یک بعدازظهر بارانی

۹ اسفند ۱۴۰۰

نویسنده‌ها: رها معتمد رستگار، گلنار فتاحی
جمع‌خوانی داستان کوتاه «سگی زیر باران»، نوشته‌ی نسیم خاکسار


در بعدازظهر بارانی و خسته‌ی نسیم خاکسار قرار نیست اتفاقی بیفتد؛ همه‌چیز کسالت‌آور، غم‌آلود و ممتد است، مثل بارانی که چهار روز است خیال بند آمدن ندارد. راوی، ازسر کسالتی خفه‌کننده، پیاده به کافه‌ای در شهر می‌رود. همه‌جا تعطیل است و تنها جایی که می‌شود از صدای چکه‌های باران و سکوت ازآن‌بدترش، به آن پناه برد همان کافه است؛ جایی که نم‌نم بنوشد و کابوس‌ها را از بیداری بیرون کند تا زمانی که باز در خواب میدان پیدا کنند و سراغش بیایند. او در این مسیر با سگ رهاشده‌ای برخورد می‌کند که زیر باران مانده. بعید است بی‌خانمان باشد. آن‌جا اوضاع سگ‌ها از آدم‌ها بهتر است؛ بی‌کس‌وکار نمی‌مانند، جای هیچ‌کس را تنگ نکرده‌اند و کسی هم به در خانه‌شان نمی‌شاشد. راوی آن‌قدر دربرابر همسایه‌ها کوتاه آمده که دیگر از رو رفته‌اند. پیرزن همسایه تنها کسی است که هم‌رنگ باقی اهالی محل نیست؛ نه مست می‌کند، نه سروصدا و بدمستی؛ با او هم مهربان است. پیرزن برای پسری که مدت‌هاست به دیدن او نیامده، تمبر جمع می‌کند. ریختن تخته‌های زیر تختش، آن‌هم دو بار در مدتی کوتاه، وحشتی به جانش انداخته که می‌ترسد شب را تنهایی سر کند. هیچ کشمکشی وجود ندارد. پس چه چیزی این جهان رخوت‌آور و غم‌زده را تکان داده که پایه‌های تخت پیرزن را ‌لرزانده و تعادل آن را بر هم زده؟ جهانی که خاکسار روایت می‌کند آبستن اتفاق تکان‌دهنده‌ای نیست، بلکه این شخصیت‌ها هستند که در آستانه‌اند:
– راوی از زادگاهش تبعید شده. حالا کارش رسیده به محله‌ای در اوترخت هلند که اگر کسی از جنس خودشان نباشد، با او خوب تا نمی‌کنند و چه کسی غیرخودی‌تر از خارجی‌ای ازاین‌جامانده و ازآن‌جارانده که شب‌ها را با کابوس صبح می‌کند؛ مردی که آرزوها و آرمان‌هایش را ازدست‌رفته می‌بیند و منتظر نقطه‌ی پایانی سفر تلخ زندگی است.
– پیرزن فراموش‌شده‌ی همسایه، تداعی‌گر یکی از بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین ترس‌های زندگی انسان است: تنها ماندن در زمان پیری و ناتوانی؛ پیرزنی که چهار فرزندش او را رها کرده‌اند و او قاب‌عکس پرستار جوان‌مرگش را به عکس فرزندانش ترجیح داده‌.
– و سگ بی‌خانمان است. کسی خواهانش نیست و به حال خود رهایش کرده و رفته‌اند.
آنچه این سه شخصیت را به یکدیگر و به خواننده پیوند می‌دهد، اضطراب تنهایی است. آنچه در شرف شکستن قرار دارد، تاب‌آوری شخصیت‌هاست؛ و آنچه این سه شخصیت را به یکدیگر نزدیک کرده، این‌همانی بی‌کسی و طردشدگی آن‌هاست. هیچ‌کدام از آن‌ها بی‌کس‌وکار نیستند: مرد وطنی دارد و مردمی که هنوز هم از دل‌بستگی‌هایش به آن‌ها کم نشده، پیرزن چهار فرزند دارد و سگ صاحب؛ اما هرسه تنها هستند. تجربه‌ی تنهایی بر تفاوت‌ها چیره شده و شده عامل پیوند شخصیت‌هایی که تنها نقطه‌ی اشتراک‌شان همین اضطراب تنهایی است. همین نقطه‌ی اشتراک است که پیرزن را به ارتباط با راوی راضی کرده تا خلاف مرام هم‌محله‌ای‌هایش با مرد تبعیدی و خارجی‌های دیگر معاشرت کند و از زبان آن‌ها بیاموزد. پیرزن در ابتدا سگ را مثل بقیه، طرد می‌کند، اما زمانی که ترس و بی‌پناهی‌اش اوج می‌گیرد، دلسوزانه صدایش می‌زند. سگی که نمی‌دانیم چرا صاحبش او را رها کرده، مطرود دیگران است به‌جرم آن‌که صاحبش به بدی شناخته می‌شود و آن‌ها می‌ترسند اگر به او جا بدهند، صاحبش دعوای‌شان کند. مردی که نمی‌دانیم چرا از کشورش تبعید شده؛ تبعیدی سیاسی بیگانه‌ای که از کشوری پرحاشیه آمده و در محله‌ای جاگرفته که از غیرخودی‌ها حذر می‌کنند و قلمروشان را برایش به بدوی‌ترین و حیوانی‌ترین شکل ممکن مشخص می‌کنند. نسیم خاکسار در «سگی زیر باران» داستان، ناداستان و شعر را باهم آمیخته و غم تنهایی و ناامنی را به تصویر کشیده. زن باشی یا مرد، پیر باشی یا جوان، انسان باشی یا حیوان هیچ فرقی ندارد؛ تنهایی تو را پیدا می‌کند: مردی که کابوس‌هایش را به خیابان می‌برد، پیرزنی که در خانه بی‌پناه است و سگی که در یک شب بارانی، به خیابان تبعید می‌شود. پیرزن در پایان داستان راهی پیدا می‌کند تا هر سه تنها زیر یک سقف جمع شوند، تا از آن «صخره‌ی برساحل‌مانده» دور شوند؛ همان صخره‌ای که «می‌داند که در شکستن و خرد شدن آن قایق بادبانی چه آواز سهمگینی خاموشی گرفت».

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, سگی زیر باران - نسیم خاکسار, کارگاه داستان دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, سگی زیر باران, کارگاه داستان‌نویسی, نسیم خاکسار

تازه ها

برملا؛ نگاهی به داستان عکاسی

حقیقت در آینه‌ی روتوش

فروپاشی یک رؤیای ساختگی

قصه‌ای در دل داستان

از رنج هنر

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد