کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

مثلثی تنها

۹ اسفند ۱۴۰۰

نویسنده: افرا جمشیدی
جمع‌خوانی داستان کوتاه «سگی زیر باران»، نوشته‌ی نسیم خاکسار


نسیم خاکسار از ‌جمله نویسندگانی است که پیش و پس از انقلاب طعم بازداشت و زندان را چشیده و سرانجام تصمیم به مهاجرت گرفته‌‌ است. شاید جمله‌ای از کتاب «زندگی در پیش‌رو»، نوشته‌ی رومن گاری را بتوان وصف‌حالی برای وضعیت نویسندگان سیاسی‌ای در نظر گرفت که به‌ناچار ترک ‌وطن کرده‌اند: «بدترین چیزها همیشه در درون آدم اتفاق می‌افتد. اگر اتفاق در بیرون بیفتد مثل وقتی که اردنگی می‌خوریم، می‌شود زد به چاک؛ اما از درون غیرممکن است». تفکر و دغدغه‌ای درونی که همواره خاکسار را تحت ‌تأثیر قرار ‌داده، با تغییر مکان زندگی نیز به‌قوت خود باقی‌ مانده‌. مهاجرت برای او به فرصتی اجباری بدل شده تا بتواند آثارش را که عمدتاً روایت‌هایی سیاسی‌اند، با آزادی‌عمل و آسودگی‌خیال به ‌نگارش درآورد. «سگی زیر‌ باران» داستان زندگی و تنهایی مهاجری در هلند است که در روزی بارانی روایت می‌شود. راوی در محله‌ای نه‌چندان خوش‌نام و در همسایگی پیرزنی تنها سکونت دارد.
شروع داستان مواجهه‌ی راوی با سگی است که به‌دلیل بیرون رانده شدن صاحبش از خانه‌، زیر باران رها شده و سرپناهی ندارد. درادامه شاهد تلاش راوی برای درست ‌کردن تختخواب پیرزن همسایه و جست‌وجویش برای یافتن سگ و نجات او از زیر باران هستیم. داستان «سگی زیر باران» روایتگر تنهایی یک مرد، یک پیرزن و سگی رها‌شده است که وجه اشتراک آن‌ها توجه خواننده را جلب می‌کند؛ وجه اشتراکی که می‌توان آن را احساس ناامنی حاکم بر فضای زندگی این مثلث (مرد-پیرزن-سگ) بیان کرد. ناامنی فیزیکی و روانی در روح داستان جاری است؛ حسی که با شاشیدن تعمدی بچه‌ها جلوِ منزل مرد شروع شده، با آوارگی سگ و فرار او از مرد در زیر باران ادامه یافته و با ترس پیرزن از مرگ پایان می‌یابد.
بیرون رانده ‌شدن صاحب سگ از خانه، کوچک شدن چوب‌های تختخواب و تصویرسازی درخشان فضای منزل پیرزن با نمایش عکس پرستاری که زمانی مراقبش بوده، همگی المان‌هایی‌اند که به‌خوبی احساس ناامنی و اضطراب را منتقل می‌کنند. درواقع نسیم خاکسار با راه رفتن روی این مرز مشترک توانسته خواننده را به‌خوبی با داستان همراه کند. تلاش راوی برای یافتن سگ در زیر باران و فرار سگ به پشت بوته‌ها و خارها را می‌توان نقطه‌‌عطفی برای داستان در نظر گرفت. حس تنهایی، بی‌خانمانی و تعلق نداشتن به‌حدی خوب ساخته شده که خواننده سرنوشت مشابه راوی و سگ را با خود مرور می‌کند.
بدون‌شک فضای زندگی خاکسار در غربت و نوع نگاه او به مهاجرت تأثیر به‌سزایی در چگونگی شکل‌گیری آثارش داشته‌. دیدگاه خاکسار نسبت به مهاجرت سیاسی همواره نگاهی توأم با حس تبعید بوده و به همین دلیل سایه‌ی پژمردگی، انفعال و تنهایی بر درام داستان «سگی زیر باران» نیز محسوس است. نکته‌ای که نمی‌توان درحین خواندن داستان از آن چشم‌پوشی کرد، نثر بسیار لطیف و دل‌نشینی است که خط‌به‌خط در ذهن مخاطب آرام می‌گیرد. خاکسار برخلاف ادبیات رایج نویسندگان سیاسی، در این داستان نیز ترک‌عادت نکرده و لطافت قلم و نگاهش را هم در زبان روایت و هم در شخصیت راوی به جان داستان ریخته. البته که نباید از مانیفست‌ها و مداخله‌های گاه‌مستقیم راوی نیز به‌سادگی عبور کرد. در مقاطعی از داستان شاهد هجوم اطلاعات پیشین زیادی هستیم که به‌شکلی کاملاً مستقیم مقابل چشم خواننده رژه می‌رود و نویسنده در‌نهایت با پرشی ناگهانی مخاطب را به خط ‌زمانی روایت پرتاب می‌کند. شاید این شیوه‌ی‌ بیان و دست آشکار نویسنده در بخش میانی داستان را بشود بیش از این مورد نقد قرارداد؛ ولی بدون‌تردید باید گفت که داستان کوتاه «سگی زیر باران» روایتی جذاب است که با بیانی لطیف و پرحس، جایگاه ویژه‌ای در بین داستان‌های ادبیات مهاجرت دارد.

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, سگی زیر باران - نسیم خاکسار دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, داستان ایرانی, داستان کوتاه, سگی زیر باران, کارگاه داستان‌نویسی, نسیم خاکسار

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد