کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

مواجهه

۹ تیر ۱۴۰۳

نویسنده: منصوره محمدصادق
جمع‌خوانی داستان کوتاه «دوشو۱»، نوشته‌ی گی دو موپاسان۲


«دوشو» داستان تقابل دنیای درون و بیرون مردی به‌نام بارون مُردیان است. موپاسان در شروع روایتش با تشبیه فضای باشگاه ــ جایی‌ که بارون بیستر وقتش را در آن‌ می‌گذراند ــ به گلخانه و سوز سردی که به‌محض قرار گرفتن در فضای بیرون به صورتش می‌خورد، اولین گام‌ها را در نمایش تقابل دنیای دست‌چین‌شده‌ی بارون و آنچه با فاصله گرفتن از این فضا قرار است با آن مواجه شود، برمی‌دارد. بارون مردی است که میان‌سالی را پشت سر گذاشته و در تمام سال‌های عمر در محیطی گلخانه‌ای، خود را از مواجهه با مصائب زندگی و گزند روزگار مصون نگه داشته‌. او حتی عشق دوران جوانی و فرزندی را که حاصل این عشق بوده از خود دور کرده تا هیچ اتفاقی جریان از پیش‌تعیین‌شده‌ و دلخواه زندگی‌اش را بر هم نزند و مجبور نباشد به قید‌و‌بندهای زندگی خانوادگی تن دهد.
موپاسان با اشاره به تقابل نیازهای جوانی و میان‌سالی نشان می‌دهد که ازطرفی تفریحات تکراری گذشته برای بارون لذت سابق را ندارد و ازطرف‌دیگر با تحلیل رفتن قوای جسمانی‌، حضور فرزندش ــ چیزی که در جوانی مخل آرامش زندگی او بوده ــ به پناهگاهی امن و آرامش‌بخش بدل شده. بارون برای دست یافتن به این آرامش به‌سمت روستایی که پسرش در آن زندگی می‌کند راه می‌افتد و همین حرکت هم‌زمان با مرور خاطرات گذشته موتور محرکه‌ی پیش‌ بردن داستان و نمایش کشمکش درونی بارون می‌شود. موپاسان با تصویری که از مواجهه‌ی بارون در آینه با چروک‌های چهره‌ی زهواردررفته‌اش می‌سازد، نشان می‌دهد نیازی که بارون برای دیدن پسرش دارد تاحدی عاری از نیازهای عاطفی پدرانه و ازروی خودخواهی برای غلبه‌ بر تنهایی و پیری است. ازاین‌جهت یادآور پدر داستان «بزرگ‌راهِ» حسین‌ نوش‌‌آذر است. در هر دو داستان پدری به استقبال مواجهه با پسری می‌رود که سال‌هاست از او بریده و جدال میان حال و گذشته پیکره‌ی داستان را شکل می‌دهد. پدر در هر دو داستان آرزو دارد پس از ‌سال‌ها غیبت، پسر پناهگاه امنی برای روزگار پیری‌اش باشد با این تفاوت که پدر داستان «دوشو» پسر را از مسیر باقی‌مانده‌ی زندگی‌اش حذف می‌کند و در داستان «بزرگ‌راه» پسر پدر را از آینده‌ی زندگی‌اش، و در هر دو داستان حفظ آرامش حال بر گذشته می‌چربد.
موپاسان در داستان «دوشو» به تصویری که ذهن از شکل کمال‌گرایانه‌ی وقایع می‌سازد و تصویر حقیقی آن‌ها در زندگی اشاره می‌کند؛ بارون که همه‌چیز را در زندگی براساس توانایی مالی و طبقه‌ی اجتماعی خود به آراسته‌ترین شکل ممکن فراهم کرده، در آستانه‌ی پیری درصدد است خطای جوانی یا لکه‌ی سیاه گذشته‌اش را سروسامان دهد تا همه‌چیز همچنان در خدمت آرامش و درراستای انتخاب‌های خودش باشد. بارون می‌داند که فرزندش به‌جهت مالی و زندگی خانوادگی موفق است، اما غافل است از این‌که موفقیت آدم‌ها با شکل ظاهری‌شان تناسب معنی‌داری ندارد، بنابراین با اشتیاق به استقبال مواجهه با پسری می‌رود که در خیال پرورانده و انتظار دارد همه‌چیز مطابق میلش پیش برود. نویسنده با این مقدمه‌چینی پایان غافلگیر‌کننده‌ی داستانش را می‌سازد؛ جایی که بارون با این حقیقت روبه‌رو می‌شود که همه‌چیز در اختیار او نیست و ازآن‌جاکه برای ساختن خانواده‌ی دلخواهش به هیچ مخاطره‌ای تن نداده، حالا قطعه‌ی پازلی که سال‌ها پیش دور انداخته چنان تغییر شکل داده که دیگر آن‌طور‌که دلخواه اوست سر جای اصلی‌اش نمی‌نشیند. او که سال‌‌ها به عافیت‌طلبی و آسودگی عادت کرده و به روابط عمیق عاطفی مجال بروز نداده، درنهایت ترجیح می‌دهد قطعه‌‌ی پازل بازیافته را دوباره دور بیندازد تا این‌که بخواهد باقی‌مانده‌ی عمر را با رنج تحمل هرروزه‌ی آن و یادآوری خطاهای گذشته‌اش بگذراند. در پایان داستان بارون که تحمل سرمای گزنده‌ی حقایق زندگی را ندارد، دوباره به باشگاه و فضای گلخانه‌ای‌ و میان آدم‌هایی که مطابق با استانداردهای خودش انتخاب کرده بوده، بازمی‌گردد؛ گرچه می‌داند تجربه‌ی کوتاه‌مدت عشق و حسرت از دست دادن زنی مهربان و دوست‌‌داشتنی تا لحظه‌ی پایان عمر کامش را تلخ خواهد کرد.


۱. Duchoux (1887).
۲. Guy de Maupassant (1850-1893).

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, دوشو - گی دو موپاسان, کارگاه داستان دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, داستان غیرایرانی, داستان کوتاه, دوشو, کارگاه داستان‌نویسی, گی دو موپاسان

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد