کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

هویت انتصابی

۴ اردیبهشت ۱۳۹۷

نویسنده: الهام روانگرد
جمع‌خوانی داستان کوتاه «شنل»۱، نوشته‌ی نیکُلای گوگول۲


مردی از طبقه‌ی پایین اجتماع و با منصب اداری بسیار پایین، در نظام بروکراتیک جامعه‌ای بناشده بر نابرابری که ارزش انسان‌ها در آن به منصب و طبقه‌ی اجتماعی سنجیده می‌شود، جز فلاکت چه انتظاری می‌تواند داشته باشد؟ نویسنده همه‌چیز این مرد را، کاریکاتوروار، مضحک کرده است: اسمش، ظاهرش، شغلش، رفتارش، لباسش و سبک‌زندگی‌اش، حتی از زمین و آسمان هم زباله بر سرش می‌بارد. انگار خواسته در لوای این ظاهر خنده‌دار، عمق ناسازگاری دنیا را با این طبقه به‌نمایش بگذارد. انتخاب اسم این مرد هم طوری رقم می‌خورد‌ که گریزی از انتخاب نام پدر برایش نیست؛ گویی به دوش ‌کشیدن فلاکت پدر سرنوشتی محتوم است که پیش از تولدش برای او رقم‌ خورده.
او همیشه زیر سیطره است؛ از همان بدو تولد پدر و مادر تعمیدی‌اش رئیس اداره و همسر رئیس‌پلیس هستند، در محل کارش کارمندی دون‌پایه است، صاحب‌خانه برایش مثل رئیس است و حتی خیاط در نظرش مثل پاشایی نشسته است. او عادت کرده همیشه مرئوس باشد و همه را مهتر ببیند. مدام مورد تحقیر قرار می‌گیرد و اعتراضش زمانی برمی‌خیزد که به کارش لطمه وارد شود، نه به خودش. اعتراض نکردنش به این‌‌همه حقارت و رضایتش از زندگی فلاکت‌باری که دارد، نه از گذشت و قناعت او، که از فقدان چیزی دیگر است: عزت نفس. اما نویسنده شرایط را چنان درکنار هم چیده که توپ در زمین خواننده باشد، تا خودش تصمیم بگیرد که باید برای این مرد دل سوزاند یا او را مقصر دانست؟ آیا او می‌توانسته از حقوق خود آگاه باشد یا جبر حاکم او را این‌چنین ذلیل بار آورده؟
نویسنده می‌آید و انسانی را که این‌طور زندگی مرده‌وار تکراری را بدون هیچ تغییری بارضایت می‌گذراند، با ترفندی هوشمندانه مجبور به تغییر می‌کند؛ به‌کمک پدیده‌ای طبیعی و غیرقابل‌تحمل در روسیه: سرما. بدون شنل در سرما نمی‌شود زندگی کرد، شنل کهنه هم جواب‌گو نیست؛ پس گریزی از شنل نو نیست. این ترفند زیرکانه مفهومی دیگر را در دل دارد: در بی‌عدالتی طاقت‌فرسای جامعه‌ی بروکراتیک طبقاتی، زندگی بدون عنوان اجتماعی ممکن نیست.
شنل، که همان منزلت اجتماعی است، حتی قبل از آمدنش تبدیل به کشمکش زندگی آکاکی می‌شود. آکاکی عاشق تکرار است و از تغییر گریزان. همان‌طورکه شغلش، کپی کردن، را دوست دارد و حاضر نیست حتی با شغلی بهتر آن را عوض کند. اما حالا برای داشتن قبایی که جامعه برای او می‌دوزد، حاضر به قبول مشقت بیشتری است. ریتم زندگی‌اش تغییر می‌کند و انگیزه به زندگی مرده‌وارش رنگ می‌دهد؛ مثل یک عشق! بعد از گرفتن شنل نو، او طعم دیگری از زندگی را می‌چشد. دیگر تحقیر نمی‌شود. به مهمانی دعوت می‌شود. حالا خودش هم برای خودش ارزش قائل است و متوجه نیازهای انسانی‌اش می‌شود. به بلوغ جنسی می‌رسد و حتی به‌دنبال زنی می‌دود. ارزش هویت انسان تاجایی ناچیز شده، که فرد، موجودیت خود و حقوقش را تحت‌لوای عنوانی که جامعه برایش ساخته تعریف می‌کند. پوچی این منزلت دروغین اجتماعی با دزدیده شدن آشکار می‌شود و حالا مرد بدون شنل حتی توان زنده ماندن را هم ندارد. دزدیده شدن شنل نقطه‌ی اوج داستان است و فرود از این اوج، ناکامیابی آکاکی از دست آویختن به مقام‌های به‌اصطلاح مجری عدالت برای بازگرداندن شنل؛ ناکامیابی او برای بقا در این فضا. گره‌گشایی داستان پس‌از مرگ آکاکی رخ می‌دهد. تحول حقیقی در آکاکی با مرگ آغاز می‌شود؛ آن‌جاکه از مدار زندگی مرده‌وارش در نظام طبقه‌بندی‌شده خارج می‌شود و هویتی تازه و از آن خود می‌یابد. حالا او گستاخانه حق خود را طلب می‌کند و دیگر طبقه‌ی اجتماعی برایش مهم نیست. آن‌قدر شنل می‌رباید تا حق خود را پس‌ بگیرد؛ سراغ تیمسار تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ای هم  که او را به اوج ناامیدی و مرگ رسانده، می‌رود. آکاکی دیگر مرئوس نیست و به‌جای آن‌که مایه‌ی تمسخر باشد، مایه‌ی وحشت است؛ وحشتی که بی‌تأثیر هم نیست. هویت حقیقی بر شنل و شنل‌پوشان می‌شورد.


۱ . The Overcoat
۲ . (Nikolai Vasilievich Gogol (1809-1852

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, جمع‌خوانی, شنل - نیکُلای گوگول, کارگاه داستان دسته‌‌ها: جمع‌خوانی, داستان کوتاه, شنل, کارگاه داستان‌نویسی, کاوه فولادی‌نسب, نیکلای گوگول

تازه ها

قصه‌ای در دل داستان

از رنج هنر

شفقی قطبی در آسمانی خاکستری

دیدار و گفت‌وگو با کاوه فولادی‌نسب

مونولوگ‌های یک راوی در سرزمینی بدون‌پیرنگ

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد