کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

علیه فساد، برای فساد

۲۷ تیر ۱۳۹۷

شماره‌ی بیست‌وهفتم ستون هفتگی «متن در حاشیه»، منتشرشده در تاریخ ۲۰ تیر ۱۳۹۷ در روزنامه‌ی اعتماد


نقدْ هم روح پدیده‌ها را جلا می‌دهد و هم جسم‌شان را. در زمانه‌ی ما تصور جامعه‌ی بدون نقد کم‌وبیش غیرممکن است. در غیاب نقد و نقادی فساد فراگیر می‌شود و چه خطری بالاتر از این؟ اما این هم هست که نباید نقد را با نق اشتباه گرفت. نقد کردن یک چیز است، نق زدن یک چیز دیگر. نقد مصالحی را در نظر می‌گیرد و رو به سوی تعالی دارد، نق زدن اما کاری است معمولا فقط برای خالی نبودن عریضه. بالاتر از این‌ها اما، دفاع از کیان نقد و نقادی است. در ذات نقد میل به اصلاح نهفته است و تصور یا توقع عمومی از کسی که دست به نقد می‌زند، این است که مصلح باشد. متاسفانه گروه یا قشر اجتماعی -شاید- جدیدی در ایران شکل گرفته که هدفش از نقد، اصلاح نیست؛ یافتن دستاویز و توجیهی برای عمل فسادآمیز خودش است. بعضی‌ها صبح تا شب مشغول حرف زدن درباره‌ی فساد دانه‌درشت‌ها هستند، که اتفاقا در ذات خودش امری لازم است؛ همان که روح و جسم پدیده‌ها را جلا می‌دهد. تا این‌جای کار ایرادی که ندارد، هیچ، درست و حیاتی و لازم هم هست. ایراد آن‌جاست که بعضی از همین‌ها (همین گروه یا قشر اجتماعی جدیدی که گفتم)، در صف اول خرید و احتکار سکه و ارز می‌ایستند، تا جایی که دست‌شان برسد از رانت و رابطه استفاده می‌کنند، از منابع ارز مسافرتی سوءاستفاده می‌کنند (ارز مسافرتی‌ای که یارانه‌اش از منابع عمومی است و منطقا برای سفرهای تفریحی شهروندان نباید هزینه شود؛ بلکه باید به سفرهای حیاتی و لازم مثل سفرهای درمانی اختصاص یابد) و غیره. اخیرا به یکی از این حضرات گفتم «تو که مدام از فساد دانه‌درشت‌ها حرف می‌زنی، درسته از ارز مسافرتی استفاده کنی برای عشق‌وحال؟ و بدتر: این که ببری مازادش رو تو بازار آزاد بفروشی؟» سوال دوم را بی‌جواب گذاشت و در جواب سوال اول گفت «یعنی من یه سفر تو سال حق ندارم برم؟» گفتم «خوب شد تو کارمند فلان‌جا نیستی؛ وگرنه همونی بودی که می‌گفت یعنی من یه مازراتی حق ندارم داشته باشم؟» گفت‌وگوی‌مان چندان پایان خوشی نداشت؛ چون او توقع نداشت رفتار فسادآمیزش این‌طور زیر تیغ نقد قرار بگیرد و او را کنار کسانی قرار دهد که مدام دارد نقدشان می‌کند. خیالش پیش خودش راحت بود که چون در جاهای دیگر فسادهایی بزرگ‌تر رخ می‌دهد، فساد -به نظر خودش- کوچک او، نه‌تنها اهمیتی ندارد که اصلا حق اوست! غافل از این که فسادْ فساد است و آدم فاسدْ آدم فاسد. خطر این گروه اجتماعی که بی‌اخلاقی را در جامعه عمومی می‌کنند، کم‌تر از دانه‌درشت‌ها نیست (آن‌ها تعدادشان کمتر و فسادهای‌شان بزرگ‌تر است و این‌ها فسادشان کوچک‌تر و تعدادشان زیاد)؛ گروهی که مدام علیه فساد دانه‌درشت‌ها حرف می‌زند، تا توجیهی برای فسادهایی در اندازه‌ی توانش دست‌وپا کند. کاری که این گروه می‌کند، نقد نیست، تجاوز به ساخت نقد است: حرف زدن علیه فسادهای بزرگ، برای موجه‌سازی فسادهای کوچک.


دریافت فایل پی.دی.اف این یادداشت از اینجا

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, ستون‌های هفتگی, متن در حاشیه دسته‌‌ها: ارز مسافرتی, روزنامه‌ی اعتماد, فساد, کاوه فولادی‌نسب, نقد

تازه ها

خلق بیگانه

بالا، بالا، بالاتر

وقتی نخلستان از سایه تهی شد

تمام شهر بوی نفت می‌داد

تطور آقای مفتش

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد