شمارهی چهلوپنجم ستون هفتگی «متن در حاشیه»، منتشرشده در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۹۷ در روزنامهی اعتماد
همین اول کار بگویم که من با هیچ شکلی از خشونت موافق نیستم؛ میخواهد خشونت جسمی باشد یا کلامی یا جنسیتی. هر نوعی از خشونت، به هر بهانهای که باشد -چه از طرف خودیها، چه از طرف غیرخودیها و چه حتا از سوی نخودیها- محکوم است و نشانهی بدویگری و ناتوانی از گفتوگوی انسانی و شرافتمندانه. ناسلامتی داریم در هزارهی سوم پس از میلاد مسیح زندگی میکنیم، قرنهاست قرون وسطا را -دستکم در بخش زیادی از کرهی زمین- پشت سر گذاشتهایم و رنسانس و انقلاب صنعتی و چه و چه داشتهایم و ادعای پیشرفت و توسعه و فلان و فلانمان هم که گوش فلک را کر کرده. خیلی مسخره است که در زمانهی ذرات بنیادی و اینترنت ۵G و روباتهای انساننما، هنوز هم کسی بخواهد از چوب و چماق و پنجهبوکس و گاز اشکآور برای آرام کردن مخالفانش یا فهماندن حرفش به دیگران استفاده کند. از این حیث آنچه در هفتههای اخیر در فرانسه رخ داده، نهتنها محکوم است، که اصلاً تراژدی تمامعیاری است از ناکارآمدی دموکراسی کلاسیک و رفتنش به سمت شکلی از میلیتاریسم. این که به پلیس و نیروهای آموزشدیدهی امنیتی اجازه بدهی مثل نقل و نبات گاز اشکآور به سوی مردم بیندازند و گلولهی پلاستیکی به طرفشان شلیک کنند، گیریم در قیاس با رفتار وحشیانهی امثال قذافی تلفات خیلی خیلی کمتری داشته باشد، اما از نظر ماهوی تفاوت چندانی با آن ندارد. همانطور که بالاتر گفتم، چنین رفتاری بهکلی محکوم است و هیچ جایی برای دفاع ندارد. اما یک پدیدهی دیگری وجود دارد که خیلی خطرناکتر از این توحش سازمانیافتهی خوشآبورنگ مدرن است: استانداردهای دوگانه؛ چه اینوری باشد و چه آنوری. ماندهام چطور رسانههایی که رویدادهای مشابه را در کشور خودشان یا سرزمینهای دوست و رفیقشان نادیده میگیرند، این روزها در هر بخش خبریشان فیلمهای مفصلی از درگیریهای فرانسویها را نشان میدهند و محکوم میکنند، یا چطور بعضی فعالان اجتماعی، سیاسی یا مدنی که در فلان رویداد سیاسی-اعتراضی، مدام حکومت و نیروهای امنیتی کشورشان را نقد میکنند و از این ره، خودشان را کنار مردم قرار میدهند، حالا اسم معترضان فرانسوی را میگذارند پوپولیست و اغتشاشگر و میگویند بهتر است بروند بنشینند توی خانهشان. خندهدار است، نه؟ من که همان اول عرض کردم، با هر شکلی از خشونت به هر بهانهای مخالفم و معتقدم آدمی که خرد برای اندیشیدن و زبان برای گفتوگو کردن دارد، چماق و گاز اشکآور دست نمیگیرد. اما تردید ندارم که این شکل از استانداردهای دوگانه -که گویا در سپهر سیاسی ایران، پوزیسیون و اپوزیسیون هم نمیشناسد- از خشونت خیابانی و غیرخیابانی خیلی خطرناکتر است.
دریافت فایل پی.دی.اف این یادداشت از اینجا