کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

ما، فرزندان امید

۲۸ اسفند ۱۳۹۷

شماره‌ی پنجاه­‌وپنجم ستون هفتگی «متن در حاشیه»، منتشرشده در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۹۷ در روزنامه‌‌ی اعتماد


من جشن‌های سال‌نوی زیادی را دیده‌ام؛ مال اروپایی‌ها، مال هندی‌ها، مال چینی‌ها، مال اعراب… در هیچ‌کدام از این جشن‌ها ذکاوتی را که ما ایرانیان در تعریف و تعیین زمان نو شدن سال به خرج داده‌ایم، ندیده‌ام؛ همین که با رفتن زمستان و بیداری طبیعت جشن می‌گیریم و سال را نو می‌کنیم… خیلی زیباست. خیلی معنادار است. نوروز ما روزی است نو، با طراوت و شادی، از پس عسرتی طولانی… روزی نو که در آن خبری از دیوهای مرگ و یأس نیست. الاهگان زیبایی و پویایی و شور و نور سربرمی‌کشند و شیاطین -ولو برای مدتی- به اغما می‌روند. نوروز ما با میل به زندگی و زایایی آمیخته است و فرزند امید است. می‌دانم. می‌دانم که در این روزگار سخت، از امید گفتن کار سختی است. دیگر تشتش از بام افتاده و همه می‌دانند که دست‌های پیدا و ناپیدای زیادی، چه در همین حوالی و چه در دوردست‌ها و اطراف و اکناف جهان، در کارند تا هر آن‌چه از امید در اعماق قلب شهروندان این سرزمین زنده مانده، خاموش کنند. همین ته‌مانده‌ی امید هم مزاحم‌شان است. زورشان هم کم نیست. تبلیغات‌شان هم ضعیف نیست. صدای‌شان هم نارسا نیست. بی‌کفایتی‌ها و دله‌دزدی‌ها و نابسامانی‌ها و خیانت‌ها هم که هست؛ همیشه بوده و هنوز هم هست. در سالی که گذشت، نقل محافل ما ایرانیان یأس بود؛ علت‌العلل انفعال‌ها، افسردگی‌ها، خودکشی‌ها و مهاجرت‌هایی که بیشتر بوی فرار می‌دهند تا تلاشی باشند برای حل مسأله‌ای. این درست؛ روزگار غریبی است و کسانی مدام بر در می‌کوبند تا چراغ‌ها را خاموش و خفه کنند. اما بد نیست که نگاهی هم به میراث ملی‌مان بکنیم؛ میراثی که یکی از پایه‌هایش امید و شادی است. بدون امید، ایران و ایرانی قرن‌ها پیش در تاریخ گم‌وگور می‌شد؛ بعد از حمله‌ی یونانیان یا شکست از اعراب‌ یا هجوم مغولان. ما اما نمردیم. دوام آوردیم و ماندیم و آهسته و آرام در روح تجاوزکنندگان رخنه کردیم. چنین فرایندی جز با امید به تغییر و اصلاح ممکن نمی‌بوده و محقق نمی‌شده. امیدْ‌ میراث ارزشمند ماست و بی‌راه نیست اگر بگویم ما فرزند امیدیم. باید علیه ناامیدی قیام کنیم؛ این دیو هفت‌سر، که کمر به قتل ما بسته. امید است که ما را به عمل و حرکت وامی‌دارد. نباید در برابر ناامیدی وابدهیم. و یادمان باشد حرف اخوان ثالث -شاعری که تخلصش «امید» بود- که گفت: «عاقبت حال جهان طور دگر خواهد شد / زبر و زير يقين زير و زبر خواهد شد / اين شب تيره اگر روز قيامت باشد / آخرالامر به هر حال سحر خواهد شد.»

نورزوتان مبارک. دل‌تان پر از نور و شور امید. تن‌تان سلامت. آرامش‌تان برقرار. و به امید دیدار.


دریافت فایل پی.دی.اف این یادداشت از اینجا

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, متن در حاشیه دسته‌‌ها: روزنامه‌ی اعتماد, کاوه فولادی‌نسب

تازه ها

راه بلند آزادی

از مسجد شیخ‌لطف‌الله تا پارک خیابان لورنسان

مقایسه‌ی تطبیقی دو داستان کوتاه «برادران جمال‌زاده» و «بورخس و من»

جمال‌زاده‌ای که اخوت ازنو آفرید

کارکرد استعاره در داستان «پیراهن سه‌شنبه»‌

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد