کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

لاتاریِ سقوط

۲۴ فروردین ۱۳۹۸

نویسنده: زهرا علی‌پور
جمع‌خوانی داستان کوتاه «بخت‌آزمایی»، نوشته‌ی شرلی جکسون


از همان ابتدا که آدم به زمین هبوط کرد -از ازل- انسان برای تقرب، برکت، اخلاص یا برای حل مشکلاتش بدون اندیشه‌ورزی و تفکر به قربانی‌ ­کردن روی آورد. رسم قربانی‌ کردن از هابیل و قابیل، که اولین مخلوقات روی زمین بودند، برای میراث‌داران این کره‌ی ‌خاکی ماند و هر چه بر سال‌های زیست آدمی در طی قرون و اعصار اضافه شد، قربانی‌ کردن شاخ‌وبرگ بیشتری پیدا کرد تا جایی که انسان‌ها با هر دین و آیینی و با هر سابقه‌ی تمدنی دست به این کار زدند. در تاریخ اساطیری مزدیسی، زرتشتی، میترایی و مانوی آمده است که در بحبوحه‌ی جنگ میان اهورا و اهریمن، هنگامی که اهورا گاو نخستین و انسان نخستین -گیه مرتن-[۱] یا همان کیومرث را آفرید، بر اثر بدخواهی و زیانکاری اهریمنْ گاو نخستین مُرد و از آن زمان قربانی‌ کردن گاو نمادی برای حاصل‌خیزی و باروری و این موضوع تبدیل شد به یک آیین و سنت، که با گذشت سالیان و در اقوام مختلف شکل‌های گوناگونی به خود گرفت؛ تا آن­جا ‌که در بعضی از آن‌ها خون انسان را برای برکت ریختند و به آن قداست بخشیدند.
«بخت‌آزمایی» شاید از یک منظر تکان‌دهنده‌ترین داستان کوتاه قرن بیستم باشد؛ اثری که در عین سادگی و در یک روایت خطی و بدون پیچیدگی‌ها و تکنیک‌های مرسوم امروزی، به تمدن غنی بشریت و همه‌ی آن‌چه که مدعی آن است چنگ می‌زند و به سخره می‌گیردش. داستان بسیار ساده است. با جملاتی زیبا شروع می‌شود و ذهن خواننده را به وقوع اتفاقی خوشایند، در یک روز زیبای تابستانی سوق می‌دهد. اما یک جای کار می‌لنگد؛ بچه‌ها کپه‌هایی از سنگ را جمع کرده‌اند و به نگهبانی از آن مشغولند. قرار است همه‌ی مردم دهکده برای کار مهمی جمع شوند. گویا مراسمی است که هر سال در همین روز اجرا می‌شود و آن‌قدر تکرار شده که اسباب و ادواتش همه کهنه و فرسوده شده‌اند. بخت‌آزمایی را مثل سایر رسومات دهکده، آقای سامرز اداره می‌کند؛ همان که عهده‌دار تمام فعالیت‌های اجتماعیِ روستا است. تاریخ وقوع و مکان داستان، در پرده‌ی ابهام قرار دارد.‌ دهکده‌ی وقوع داستان می‌تواند در هر جای این کره‌ی ‌‌خاکی باشد و تاریخ وقوعش هر زمانی. تلخی ماجرا آن‌جا برای خواننده بیشتر می‌شود که مردمان روستا این عمل وحشیانه و سبعانه را در کمال خونسردی انجام می‌دهند و در بهت و ناباوری خواننده، طوری برگزارش می‌کنند که به موقع به ناهارشان برسند. این آدم‌کشی در اثر تکرار، امری عادی تلقی می‌شود. در جایی از روایت خانمی به بغل دستی‌­اش می‌گوید «انگار بین این بخت‌آزمایی‌ها دیگه هیچ فاصله نمی‌ا‌فته، انگار قبلی­ش همین هفته‌ی پیش بود.» این جملات، زاییده‌ی ذهن انسانی‌ست که سنت‌ها و باورها را بی‌کم‌وکاست پذیرفته و در اجرای آن حتا اگر به بهای جانش تمام شود همکاری می‌کند. لاتاری در این جامعه بخشی از فعالیت­‌های مرسوم اجتماعی محسوب می‌شود و اگر کسی در گوشه‌ای پیشنهاد جمع‌آوری‌اش را بدهد، متهم به دیوانگی است. تسی -زنی که قرعه به نامش خورده- معترض می‌شود، اما نه به اصل این رسم، بلکه به روند اجرایش. احتمالاً خانم هاچینسون هم به این که بخت‌آزمایی باید اجرا شود اعتقاد دارد، وگرنه با عجله خودش را به مراسم نمی‌رساند و حالا از بخت بد، ورقه در دستان خانواده‌ی اوست: «گمانم باید از اول شروع کنیم. من می‌گم بی‌انصافی بود. تو بهش وقت ندادی انتخاب کنه، همه دیدن.»
جملات زیبای شرلی جکسون در شروع، به صحنه‌ای خشن، بی‌رحم و عاری از عاطفه در پایان ماجرا ختم می‌شود. انسان‌هایی به ظاهر متمدن -و شاید حتا در روزگار ما- در روزی که می‌توانست زیبا باشد، عشق، مهربانی، عاطفه و بخشش در آن جریان داشته باشد، دور هم جمع می‌شوند تا جان انسانی را بگیرند. سنگسار، مرگی تدریجی و زجرآور، سرنوشت انسانی است که هیچ کاری نکرده، جز این‌ که در روزی سیاه، کاغذی با خال سیاه را از صندوقی فرسوده که نیاکانش برای او به ارث گذاشته‌اند، برداشته است. و در آخر این ما هستیم که با لاتاری تنها می‌شویم؛ با ضربه‌ای که شرلی جکسون به روح‌مان زده. کجا و کی این‌گونه رفتار کرده‌ایم؛ چطور بدون تفکر عملی از ما سرزده؛ چه کسی را قربانی حماقت‌مان کرده‌ایم. فرقی ندارد قربانی را با سنگ زده باشیم یا کلمه یا سکوت. شرلی جکسون، انسان متمدن قرن بیستم را با اعمالش تنها گذاشته است و این انصاف نیست.


[۱] gaya-mar-tan

گروه‌ها: اخبار, بخت‌آزمایی - شرلی جکسون, تازه‌ها, جمع‌خوانی دسته‌‌ها: بخت‌آزمایی, جمع‌خوانی, داستان کوتاه, شرلی جکسون, کارگاه داستان‌نویسی, کاوه فولادی‌نسب

تازه ها

زندگی در سوگ/ پذیرش بودن و نبودن

حضور بی‌تردید

دوقطبی مرگ و زندگی

برملا؛ نگاهی به داستان عکاسی

حقیقت در آینه‌ی روتوش

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد