کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

گم‌گشته

۱۴ مهر ۱۳۹۸

نویسنده: ژاله حیدری
نگاهی به رمان «به‌‌وقت بی‌نامی»، نوشته‌‌ی نازنین جودت منتشر شده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۹۸ در روزنامه‌ی اعتماد


نازنین جودت درباره‌‌ی رمان «به‌‌وقت بی‌نامی» می‌‌گوید: ««به‌‌وقت بی‌نامی» روایت یک شبانه‌روز از زندگی زن میان‌سالی به نام «موگه» است که سال‌ها نقش‌آفرین اول و موفق سریال‌های تلویزیونی بوده، اما به‌دلیل یک‌‌سری مشکلات، چندسالی است که از بازیگری فاصله گرفته.» اما این تمام آن‌‌چیزی نیست که مخاطب رمان با آن روبه‌‌رو می‌‌شود؛ نویسنده در این کتاب از خانواده‌‌ای می‌‌گوید که در اثر جنگ ازهم گسسته؛ خانواده‌‌ای که موگه یکی از اعضای آن است.
جودت «به‌‌وقت بی‌نامی» را به‌‌صورت پازلی نوشته که دو راوی اول‌‌شخص دارد؛ یکی «موگه» و دیگری پدرش که در کشوری بیگانه، بر روی تخت بیمارستان، در وضعیت کما با مرگ دست‌‌وپنجه نرم می‌‌کند. پدرْ ارتشیِ وفادار و متعهدی است که با‌وجود سابقه‌‌ی خدمت در گارد شاهنشاهی، بعداز انقلاب هم به خدمت فراخوانده می‌شود و تا مدت‌ها پس‌از جنگ نیز در جبهه باقی ‌می‌ماند. اما روزی با یک تصمیم احساسی، سه تن از هم‌‌رزمان خود را بدون اطلاع فرماندهان به مأموریت شناسایی می‌فرستد؛ مأموریتی که منجر به نابودی آن‌‌ها می‌شود. این اتفاق، سرآغاز احساس ندامت و گناهی می‌شود که او را از کشور آواره می‌کند و نزد یکی دیگر از دخترانش می‌فرستد.
ریچارد اِرِت اِسمِلی -شیمی‌دان برنده‌‌ی جایزه‌ی نوبل- جنگ را به‌عنوان ششمین معضلی که جوامع انسانی را تا پنجاه سال آینده تهدید خواهد کرد، معرفی کرده است. یکی از این تهدیدها فروپاشی خانواده‌‌هاست. جودت در این اثر، با بیانی جذاب، نگاهی هرچند گذرا به این خیلِ عظیمِ آسیب‌‌دیدگانِ‌ازجنگ انداخته است.
بنا‌به اظهار نویسنده، او برای نوشتن این داستان، از خاطرات پدرش در سال‌های جنگ ایران و عراق بهره برده، تا داستانی با تم جنگی بنویسد. زن‌‌ها در این رمان حضوری پررنگ دارند؛ طاووس، مادربزرگ، وقتی شوهرش زن دیگری را صیغه می‌‌کند، خودش را می‌‌کشد. مادر آلزایمر دارد و به‌دلیل نامعلومی از همان اوایل داستان از خانه خارج می‌شود و موگه به‌دنبال او شهر را با خاطراتش می‌‌گردد. لیلیوم با شهرام، شوهر سابق موگه، به شهر دیگری فرار می‌‌کند و پدرومادرش را در حسرت دیدار مجدد باقی می‌‌گذارد. کاملیا با مردی آمریکایی ازدواج می‌کند که شانزده سال از خودش بزرگ‌تر است. ستاره، دوست دوران کودکی موگه، در گذشته رابطه‌‌ای عاشقانه با سهیل داشته. و موگه -شخصیت محوری رمان- عاشق سهیل است.
یکی از شخصیت‌‌های درخورتوجه در این کتاب، پسر کاملیاست که پدری غیرایرانی دارد و زبان مادری‌‌اش را نمی‌‌فهمد. این پسر نماینده‌‌ی نسلی است که با زبان نسل قبل بیگانه است. برای ایجاد ارتباط میان این دو نسل، باید خاطرات را مرور کرد. اما افسوس که پدربزرگ در کماست و دیگر کار از کار گذشته.
اشاره به بازیگر بودن موگه، جز در فصل اول (و آن‌‌هم برای نشان دادن این‌‌که همسر موگه یک جانباز بوده) نقشی در پیشبرد روایت در ادامه‌‌ی رمان ندارد. این مسئله ازآن‌جهت موردنقد است که داشتن این شغل خاص، تأثیری در شخصیت‌‌پردازی او ندارد. کمااین‌‌که او می‌‌توانست هر شغل دیگری داشته باشد و داستان بازهم به‌همین‌ترتیب ادامه یابد.
ازجمله ویژگی‌‌های برجسته‌‌ی این داستان، شخصیت‌‌پردازی ظریف مادر است. او که به آلزایمر مبتلاست، برای آرامش خود شال می‌‌بافد، اما هر بار که یادی از گذشته در خاطرش زنده می‌‌شود، شال را می‌‌شکافد. نویسنده با تبدیل کردن شال به یک موتیف، آن را به عنصری پیش‌‌برنده در متن داستان تبدیل کرده است. موگه نمی‌‌خواهد گذشته فراموش شود؛ به‌همین‌علت، هربار کامواها را ازنو توپ می‌‌کند. جایی دیگر از رمان هم، موگه می‌‌خواهد برای یک کودک خیابانی شال ببافد، اما درحقیقت او شال را نه برای دختر، که برای خودش می‌‌بافد. او می‌‌خواهد زندگی را ازنو شروع کند، می‌‌خواهد دوباره متولد شود، دوباره کودکی کند و زندگی جدیدی را بسازد.

گروه‌ها: اخبار, پیشنهاد ما, تازه‌ها, روزنامه‌ی اعتماد, نقدنامه دسته‌‌ها: به‌‌وقت بی‌نامی, پیشنهاد ما, روزنامه‌ی اعتماد, نازنین جودت, نقدنامه

تازه ها

راه بلند آزادی

از مسجد شیخ‌لطف‌الله تا پارک خیابان لورنسان

مقایسه‌ی تطبیقی دو داستان کوتاه «برادران جمال‌زاده» و «بورخس و من»

جمال‌زاده‌ای که اخوت ازنو آفرید

کارکرد استعاره در داستان «پیراهن سه‌شنبه»‌

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد