کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

این رمان زاده‌ی زمانه‌ی خویش است

۶ آبان ۱۳۹۸

نویسنده: زهرا علی‌پور
جمع‌خوانی رمان «تاریکی معلق روز»، نوشته‌ی زهرا عبدی


در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که ارتباطات به‌گونه‌ای دیگر در آن میسر شده. عصر حاضر جولانگاه اینترنت، شبکه‌‌های مجازی و رسانه‌های تصویری است. اطلاعات بی‌رحم و پی‌در‌پی مخاطبان خود را هدف می‌گیرند، اما نه‌تنها گریزی از این امر نیست که هر فرد در هر موقعیت و سنی، حلقه‌‌ای از زنجیره‌ی طولانی اطلاعات و گردش اطلاعات است. «تاریکی معلق روز»، سومین رمان زهرا عبدی، با موضوعی درخور زمانه نوشته شده. مضمون و موضوع این اثر با جامعه و احوالات روز گره خورده و پیش می‌رود. این رمانْ روایت انسان‌هایی است که همگام با پیشرفت زمانه، مفری برای بیان دیدگاه‌ها، قصه‌ها و غصه‌های‌شان یافته‌اند؛ وبلاگ‌نویس‌هایی که در زمان رونق آن، مخاطب خود را پیدا کرده و حالا در سال‌های افول وبلاگ‌نویسی، ایده‌ها، افکار و وقایع زندگی‌شان را در آن به‌اشتراک می‌گذارند. دراین‌میان قصه‌ای درجریان است، که به‌مرور و با پیشرفت داستان خواننده آن را درمی‌یابد. «تاریکی معلق روز» صدای نویسنده‌ای است که دیدگاهی جامعه‌شناسانه به حوادث و رخدادهای اجتماع خود دارد و سعی کرده با خرده‌روایت‌های به‌روز و پرمخاطب، نقدی دقیق از آن داشته باشد.
شخصیت‌های داستان در فرمی تازه و تجربه‌ای نو، به‌فراخور موقعیت مکانی و زمانی روایت، خط‌‌های داستانی را در قالب وبلاگ می‌سازند. هر وبلاگ و هر نوشته‌ی جدیدی که پست می‌شود، وجهی از شخصیت نویسنده‌اش را برای مخاطب آشکار می‌کند. راوی با آوردن برش‌هایی از وبلاگ‌های شخصیت‌های داستان، این امکان را برای خواننده به‌وجود آورده که به ذهن آن‌ها نفوذ کند، بااین‌حال گاهی این تکه‌‌یادداشت‌ها بیشتر از آن‌که منویات ذهن ایما، دانیال یا آتنا -شخصیت‌های اصلی رمان- باشند، صدای نویسنده‌اند که تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی‌اش را بیان می‌کند. شخصیت‌های داستان اغلب زبان فاخر و دورازانتظاری دارند. هر‌چند آن‌ها وبلاگ‌نویس‌هایی ماهر معرفی شده‌اند، اما استعاره‌ها و تشبیه‌هایی که در یادداشت‌های‌شان به‌کار می‌برند، دورازذهن و بیش‌ازحد‌لازم به‌نظر می‌رسد. دراین‌میان، لحن پرطمطراق پریسا، طراح مد و لباس، بیش از سایرین ناملموس است. با همه‌ی این‌ها، هر فرد با لحنی که مختص به او ساخته‌وپرداخته شده، نقش خود را ایفا کرده و تا انتها پیش می‌برد.
شاید بارزترین ویژگی این رمان همان تلاش نویسنده برای پرداختن به مشکلات روز جامعه‌ی ما در قالب و فرمی نو باشد. زهرا عبدی سعی کرده در این بستر جدید، مشکلاتی را که به‌خودی‌خود مجرد ازهم‌ هستند، با نخی نامرئی به‌هم متصل کند و خرده‌روایت‌هایش را در قاب وبلاگ‌نویس‌هایی سردرگم در مصائب خود، به‌تماشا بگذارد. دختران و پسرانِ جهان داستانی عبدی با مشکلات‌شان به‌دنیا آمده‌اند. جنگ و تبعات به‌جامانده از آن برای یک جانباز شیمیایی چیزی نیست که تیتر خبر‌ی درشت روزنامه‌ها باشد، اما دل‌نوشته‌ی دختر یک جانباز اعصاب و روان در وبلاگ شخصی‌اش، جذابیت‌های خاص خود را دارد، یا واگویه‌های خصوصی سردبیری موفق از خانواده‌ای تحصیل‌کرده و سرشناس، که معلق است بین ژن‌های به‌ارث‌رسیده از پدر و محافظه‌کاری مادری که از چهره‌های ماندگار است. یوسف اعلایی، خواهران فرنود و دیگر شخصیت‌های «تاریکی معلق روز»، همه در ویران‌شهری زندگی می‌کنند که سود و منفعت‌های شخصی بر هر خواسته‌ی انسانی مرجح است. هیچ‌کس و هیچ‌چیز در این دیستوپیا منزه نیست؛ حتی ایما اعلایی که نزدیک‌ترین شخص به راوی است، در بزنگاه‌های زندگی، سود و ضرر کارش را محاسبه می‌کند. قاچاق مواد مخدر، اسیدپاشی، جعل خبر، بیکاری و…، همه از آسیب‌های این جامعه‌اند که با ترفند خبر و وبلاگ و برنامه‌های تلوزیونی وارد داستان می‌شوند و هرکدام داستانی دارند و روایتگری. آنچه مسلم است نویسنده‌ی اثر در جایی از روایت ایستاده که توانسته با دقت و اشراف کامل تمام زاویا‌ی آن را مشاهده کند و خوب و درست، به شرح و بسط ماجرا‌های داستان‌هایش بپردازد. اما زبان این اثر مانند سایر اجزای آن، کارکردی ممتاز و متمایز ندارد و گاه با تزئینات زائد و تشبیه‌های پیچیده که جایی در خط روایی داستان ندارند، آسیبی جدی به کلیت آن وارد می‌کند. ناگفته نماند که همین زبان پراستعاره هم، در برش‌هایی از رمان، بسیار زیبا و خواندنی است.
زهرا عبدی ادبیات خوانده و با تسلط کامل بر ادبیات کلاسیک ایران و اسطوره‌‌های آن و همچنین شناخت کافی از جامعه و تاریخ ایران، ابزاری قدرتمند برای بیان آنچه در سال‌‌‌های اخیر بر این مرزوبوم گذشته، دارد. او در «تاریکی معلق روز»، با استفاده از همین ابزار، به موضوعات روز پرداخته و در نگاهی کلان، پهنه‌ی وسیعی از رسانه‌های فعال جامعه‌ی ایرانی، از سایت‌های داخلی گرفته تا شبکه‌های لندن‌نشین را بررسی و وارد داستان می‌کند. خبر و ذات آن موتیف اصلی و تکرارشونده‌ در نگارش این کتاب است. دغدغه‌ی نویسنده درمورد معضلات، باعث شده برایند داستان بیان تازه‌تری از همین مشکلات باشد؛ تصاویر عریانی از دردهای جامعه که شاید برای یک شبکه‌ی خبری آن‌ورآبی یا سایتی داخلی تیتری گل‌درشت با تاریخ مصرفی ناچیز باشد، اما برای وبلاگ‌نویس دهه‌شصتی سردرگم و عاصی، همه‌ی حقیقت است، که با جان کلام او درمی‌آمیزد. چه درست و چه غلط، خبر و دنیای خبری، شبکه‌ها و فضاهای مجازی با زندگی واقعی انسان‌ها گره کوری خورده و دراین‌میان، «تاریکی معلق روز» نقبی زده به این شبکه‌های تودرتو، و داستانی گفته با فرمی متناسب با همین فضا، که روی مرز واقعیت، گاهی هم به‌مجاز سخن می‌گوید.

گروه‌ها: اخبار, تاریکی معلق روز, تازه‌ها, صدای دیگران دسته‌‌ها: تاریکی معلق روز, داستان ایرانی, زهرا عبدی, معرفی کتاب

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد