کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

تاریخ در فاحشه‌خانه‌ها تکرار می‌شود

۲۸ تیر ۱۳۹۹

نویسنده: رضا علی‌پور
جمع‌خوانی ‌مجموعه‌داستان «تابستان همان‌ سال»، نوشته‌ی ناصر تقوایی


«در خانه‌ی ژنی همه‌ی درها به حیاط باز می‌شد…» آغاز داستان خلق تصویر است: خانه‌ای با درهای زیاد که رو به حیاطی با حوض شش‌پهلوی کوچکی باز می‌شوند. سحرگاه است و آرامش و سکوت. ناگهان این زیبایی تبدیل می‌شود به انعکاس آسمان ابری در حوض سربی‌ و کدر، و پای ما را بی‌آن‌که فهمیده باشیم، به فاحشه‌خانه باز می‌کند.
زمانی نمی‌گذرد که فضای کوچک داستان با شخصیت‌ها احاطه می‌شود. راوی همراز داستان، سیفو، ماجرای خورشیدو را روایت و هم‌زمان فضا را برای داستان دوم آماده می‌کند. ژنی به‌رسم دهه‌ی چهل، خانم‌رئیس فاحشه‌خانه خوانده می‌شود. لیدا همخوابه‌ی خورشیدوست و در سایه ایستاده، اما وظیفه‌ی معرفی اختر و رابطه‌ی احساسی سیفو را هم بر عهده دارد، درعین‌حال بذر داستان پنجم هم می‌شود. تنها جایی که از جواد یاد می‌شود در همین داستان است: شخصیتی بی‌احساس و فرمان‌بریْ صرف. اسی در داستان چهارم فرصت پیدا می‌کند تا روایت را از زاویه‌دید اول‌شخص به دست بگیرد . در داستان هفتم هم -که تنها داستان کتاب است که با زاویه‌دید سوم‌شخص روایت می‌شود- گاراگین در کانون روایت است. عاشور، مندی و داوود هم به‌مرور به جریان روایت می‌پیوندند.
شیوه‌ی داستان‌نویسی تقوایی در «تابستان همان سال» متأثر از همینگوی است، که از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذار‌ترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی» بوده. این کتاب با داستانی شروع می‌شود که در لایه‌های پنهان خود به ماجرای استبداد روس‌ها و شکر می‌پردازد. بازه‌‌ی زمانی داستان‌های این مجموعه از سال‌های قبل از نهضت ملی شدن نفت شروع می‌شود و در تابستان و بعد از کودتای مرداد ۱۳۳۲ به پایان می‌رسد. «تابستان همان سال» با وجود تعدد شخصیت‌ها، کتابی موقعیت‌محور است؛ وضعیت‌وموقعیت اجتماعی در برشی از تاریخ معاصر. در این کتاب عوامل بیرونی تحمیل‌شده به شخصیت‌ها بن‌مایه‌ی ساخت روایت‌ها می‌شوند. و این موقعیت بی‌شباهت به اکسپرسیونیسم نیست؛ شیوه‌ای عاری از طبیعت‌گرایی که حالات عاطفی را هرچه‌روشن‌تر بیان می‌کند؛ مکتبی که بنیانش بر پایه‌ی بازنمایی حالات تند عاطفی، عصیانگری علیه نظام‌های سیاسی ستم‌گر، مقررات غیرانسانی کارخانه‌ها و عفونت‌زدگی شهرها و اجتماعات نهاده شده است.
در نگاه کلی آنچه از مجموعه‌داستان «تابستان همان سال» به چشم می‌آید، روایتی ا‌ست پیکارسک. پیکارسک را می‌توان داستانی در نظر گرفت که در آن شخصیت اصلی توسط دیگران به استثمار گرفته می‌شود. او تلاش می‌کند ازطریق قانون‌گریزی از هنجارها نجات پیدا کند، اما هرگز موفق نمی‌شود؛ زیرا مجبور است برای گذران زندگی،‌ از این ارباب به ارباب دیگری متوسل شود و این داستان همواره ادامه دارد. شکل‌گیری این گونه‌ی روایی اعتراضی به فئودالیسم بوده که در آن کارفرمایان به کارگران ظلم می‌کرده‌اند. شخصیت‌های داستان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: کارگران ناامید و زنان روسپی. فصل‌های سال هم پیرو همین تقسیم‌بندی است: تابستان و پاییز؛ نه بهاری در داستان‌ها هست و نه زمستانی که امیدی به بهار در پس آن باشد. زاویه‌دیدْ بیشترِ جاها اول‌شخص است و راویْ قهرمان ماجرا. درواقع قهرمان پیکارسک، یعنی پیکارو، ضدقهرمانی است با هزارچهره. دزدی، حیله‌گری و شیادی جنبه‌های گوناگونی از شخصیت او را تشکیل می‌دهند. در نمای دور، شخصیت اصلی داستان به‌رنگ خاکستری است، ولی از نمای نزدیک تغییر ماهیت می‌دهد.
عینیت و کانون تمرکز راوی ابزاری است تا نویسنده اندیشه‌ها و جهان‌بینی خود را وارد داستان کند، به شخصیت‌های داستان روحی انسانی بدمد و کم‌کم ویژگی‌های کلاش‌گونه‌ی شخصیت را بزداید. به‌این‌ترتیب خواننده با شخصیت‌هایی روبه‌رو می‌شود که ذاتاً بد نیستند، اما گرفتار جبر زمانه شده‌اند و رفاقت، غیرت و تعصب، و حتی شجاعت‌شان در لایه‌های داستان پنهان شده. در نمای نزدیک، شخصیت‌های داستان پیکارو نیستند، ولی آیا می‌شود آن‌ها را لمپن خواند؟ تقوایی شخصیت‌های داستانش را از این قشر هم برنمی‌گزیند. لمپن‌های هم‌عصر بازه‌ی زمانی داستانْ شعبان جعفری(شعبون بی‌مخ)هایی هستند که ازسوی حکومت، به محمدابراهیم امیرتیمور کلالی حمله می‌کنند، حسین فاطمی را چاقو می‌زنند و اعضا و طرف‌داران حزب توده‌ی ایران را سرکوب می‌کنند. اما آنچه در این داستان‌ها می‌بینیم، آدم‌هایی هستند که ازسوی نظام حاکم مورد غضب قرار گرفته و کشته و بازداشت شده‌اند. با در نظر گرفتن چیدمان و فضای داستان‌ها، شخصیت‌ها را ازنظر ادبیات سیاسی می‌توان پرولتاریا نامید. مارکس در کتاب «مانیفست کمونیست» (۱۸۴۸) تعریفی از پرولتاریا ارائه می‌دهد: «مقصود از پرولتاریا طبقه‌ی کارگرهای جدیدی است که مالک هیچ وسیله‌ی تولیدی نیست و نیروی کار خود را برای تأمین زندگی می‌فروشد.» درواقع طبقه‌ای که خوشی و درد، و زندگی و مرگ همه‌ی ساکنانش منوط به وجود کار است.
خواننده در داستان اول با تعدد اسم‌ها روبه‌رو می‌شود. آنچه در داستان‌ها پیوستگی ایجاد می‌کند و زنجیر اتصال‌شان می‌شود، همین اسم‌ها و شخصیت‌ها هستند؛ اسم‌هایی که درادامه شما را به داستان‌های قبل ارجاع می‌دهد و داستان‌ها را به هم متصل و مرتبط می‌کند. مکان و چیدمان در هر هشت داستان مانند لحن و زبان تمام شخصیت‌ها، ثابت است. این یکدستی از مجموع شخصیت‌های کتاب عنصری واحد می‌سازد که هدف واحدی را دنبال می‌کند. تقوایی سعی در نمایش دادن وضعیت اجتماع در برشی از تاریخ دارد؛ حال‌وهوایی درست شبیه حال‌وهوای قبل از نهضت ملی شدن نفت. این وضعیت از نهضت ملی شدن نفت تا کودتا مقاومت می‌کند. بعد از کودتا هم همه‌چیز به روال کسل‌کننده و مشمئزکننده‌ی همیشگی بازمی‌گردد. فضاسازی تاریک داستان‌ها در شخصیت‌پردازی قدرتمند عمل می‌کنند. صندلی‌های شکسته‌شده‌ی بار گاراگین با شخصیت‌ها عجین می‌شوند.
«تابستان همان سال» هشت داستان از تاریخ معاصری ا‌ست که تکرار می‌شود. شاید دلیل اصلی توقیف کتاب انکار انکار همین تاریخ معاصر و تکرار آن باشد، اما گذر زمان یگانه‌قاضی این‌گونه روایت‌هاست. «تابستان همان سال» تبدیل به «پاییز همین سال» می‌شود و طبقه‌ی پرولتاریا به‌دست افرادی سرکوب می‌‎شود که از دیرباز در خدمت نظام حاکم بوده‌اند. تقوایی تکه‌های سیاسی پازلی به‌نام تاریخ را کنار هم می‌چیند و در هشت روایت خود، دستورالعملی ارائه می‌کند که جابه‌جا حاوی این پیغام است: «تاریخ تکرار می‌شود.»

گروه‌ها: اخبار, تابستان همان‌ سال, تازه‌ها, صدای دیگران, یک کتاب، یک پرونده دسته‌‌ها: تابستان همان سال, جمع‌خوانی, داستان ایرانی, معرفی کتاب, ناصر تقوایی

تازه ها

راه بلند آزادی

از مسجد شیخ‌لطف‌الله تا پارک خیابان لورنسان

مقایسه‌ی تطبیقی دو داستان کوتاه «برادران جمال‌زاده» و «بورخس و من»

جمال‌زاده‌ای که اخوت ازنو آفرید

کارکرد استعاره در داستان «پیراهن سه‌شنبه»‌

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد